اسلام بر پایه قدرت یا محبت
سلام،آیانظام اسلامی ویا،بطورکل اسلام برپایه قدرت است ویا برپایه معنویت ومحبت ومهربانی؟!آیادنیای امروزنیازبه الگوی موفق ازنظام اسلامی که متمایزومنحصربفرد باشدداردیانه؟واین الگو کجا وتاچه وقت ساخته میشه؟
پاسخ کوتاه:
اسلام و نظام اسلامی هم بر پایه معنویت و مهربانی است، هم قدرت.حاکمیت نیازمند قانون و برخورد با متجاوزان و دشمنان است از این جهت اسلام در کنار احکام عبادی، احکام جهاد و حدود و قصاص و دیات دارد. بی تردید دنیای امروز، نیازمند الگوی جامعی است که این الگوی کامل در زمان ظهور امام زمان تحقق می یابد. اما با توجه شواهد و روایاتی که در مورد زمینه سازی ظهور وارد شده، می توان نسبت به تحقق این الگو توسط ایرانیان امیدوار بود.
1. اسلام و نظام اسلامی هم بر پایه معنویت و محبت و مهربانی است و هم قدرت. تحقق حاکمیت اسلام بدون اقتدار امکان پذیر نیست. حاکمیت نیازمند قانون و ایستادگی در برابر متجاوزان به حقوق مردم و دشمنان و تعدی کنندگان به احکام اسلامی است از این جهت اسلام در کنار احکام اعتقادی، اخلاقی و عبادی، احکام جهاد و حدود و قصاص و دیات دارد. نگاهی گذرا به احکام و تعالیم اسلام به خوبی بیانگر این نکته است که اسلام تنها به مسایل عبادی و فردی نپرداخته، بلکه در کنار آن به مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، جزایی، نظامی و… نیز توجه شده است و اساساً مقتضای جامعیت و خاتمیت اسلام از یکسو و ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان و نیازهای مادی و روحی او از سوی دیگر ایجاب می کند که اسلام به همه ابعاد زندگی انسان توجه نموده و برای آن برنامه مشخصی ارایه نموده باشد. بنابر این «اگر اسلام نظارت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و دفاع دارد، اگر حدود و مقرّرات و قوانینِ اجتماعی و جامع دارد، این نشان می دهد که اسلام یک تشکیلات همه جانبه و یک حکومت است و تنها به مسألهٴ اخلاق و عرفان و وظیفهٴ فرد نسبت به خالق خود یا نسبت به انسان های دیگر نپرداخته است؛ اگر اسلام راه را به انسان نشان می دهد و در کنارش از او مسؤولیت می طلبد، اگر اسلام آمده است تا جلوی همهٴ مکتب های باطل را بگیرد و تجاوز و طغیان طواغیت را در هم کوبد، چنین انگیزه ای، بدون حکومت و چنین هدفی، بدون سیاست هرگز ممکن نیست.».( جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم:مرکز نشر اسرا، 1385، ص 75-76) خداوند متعال فلسفه ارسال پیامبران را این گونه بیان فرموده است:«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ ؛همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم.»(سوره حدید، آیه 25) در کنار انزال کتب آسمانی و بینات و دلایل آشکار، از آهن یاد می کند. زیرا در یک جامعه انسانی هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا باشد باز افرادی پیدا میشوند که سر به طغیان و گردنکشی بر میدارند و مانع اجرای قسط و عدل خواهند بود که باد با آنها برخورد کرد.همچنین ویژگی پیامبر اکرم را این گونه ترسیم می نماید:«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚوَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ؛ محمّد(صلی الله علیه وآله)، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند.(سوره فتح، آیه 29) 2. بی تردید دنیای امروز در برابر الگوی مادی غرب نیازمند الگوی کامل و جامعی است که حیات شایسته انسانی را تحقق بخشد و حاکمیت و سیطره تفکر سکولار را برهم زده و ارزش ها و آرمان های انسانی را تحقق بخشد. این الگوی کامل در زمان ظهور ولی عصر عجل الله الشریف تحقق خواهد یافت و این وعده الهی است:«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛اوست خدایی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند مشرکان ناراضی و مخالف باشند.»(سوره توبه، آیه 33)اما تا زمان ظهور، احکام سیاسی اجتماعی اسلام تعطیل نشده و مسلمانان باید تا جای ممکن و در حد توان خویش حاکمیت اسلام را تحقق ببخشند و زمینه و بستر حاکمیت جهانی اسلام را فراهم نمایند که این مهم با شکل گیری انقلاب اسلامی تحقق یافته است و امروز جمهوری اسلامی تلاش می کند تا الگوی بدیلی در برابر الگوی ناقص و مادی غربی ارایه دهد که البته تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله دارد، اما به همین اندازه ظرفیت خود را برای تبدیل شدن به الگویی فراگیر نشان داده از این رو شاهد شدیدترین دشمنی ها با نظام جمهوری اسلامی بوده و هستیم و نظام سلطه تمام تلاش خویش را برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از موفقیت این الگوی حکومتی به کار بسته است. اما نظام جمهوری اسلامی مصمم به پیمودن این مسیر نورانی است از این رو مقام معظم رهبری فرمودند: « ما پیشرفت را به شکلى که غرب دنبال کرد و پیش رفت، نمی خواهیم؛ پیشرفت غربى هیچ جاذبهاى براى انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت کشورهاى پیشرفته غربى نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر کند، نتوانست اخلاق انسانى را مستقر کند. اولاً آن پیشرفت بر پایه ظلم و استعمار و غارت کشورهاى دیگر بنا شد… اینها پایه تمدن خودشان را با مکیدن خون ملتها شروع کردند؛ بعد هم با پیشرفتهاى گوناگون، نه ظلم را در کشورهاى خودشان برطرف کردند، نه تبعیض را برطرف کردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بىنیازى برسانند؛ مىبینید امروز هم وضع اقتصاد در این کشورها چه جورى است، وضع اجتماعى چه جورى است، وضع اخلاقى چه جورى است؛ این انحطاط اخلاقى، این لجنزار اخلاق جنسى در غرب. پیشرفت تمدن غربى، یک چنین پیشرفتى است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمىپسندیم. ما دنبال الگوى مطلوب و آرمانىِ خودمان هستیم، که یک الگوى اسلامى و ایرانى است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهاى ایرانى بهره می برد؛ یک الگوى مستقل.»(بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، 15/5/92)
تمدن امروز غرب محصول تلاش صدها ساله است و نباید انتظار داشت که در ظرف چهل و پنج سال یک تمدن کامل باز یابی شود و نیازمند گذشت زمان و تلاش بسیار است. اما به همین اندازه که از حیات نظام جمهوری اسلامی می گذرد، توانمندی و ظرفیت آن برای تبدیل شدن به یک الگو در برابر الگوی سکولار و مادی غربی آشکار شده است و بحران های گسترده ای که تمدن مادی غرب با آن روبرو بوده و تمدن غربی را به بن بست کشناده است، نیز موجب گسترش گرایش به اسلام در این کشورها شده است تا جایی که
رنه گنون، منتقد مشهور فرانسوی، در کتاب بحران دنیای متجدّد به برخی از این پیامدها و بن بستهای تمدن جدید اشاره کرده ، مینویسد:کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبخت تر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریع تر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندیهای تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذت طلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطه ور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست.(گنون، رنه ، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری ، تهران : امیر کبیر، 1372، ص 144)
مایک دنیس برداین، استاد تاریخ دانشگاه ایزونای آمریکا نیز می گوید: « به عقیده من مدنیت و تمدن غرب به زودی به بن بست خواهد رسید و به جایش مدنیت و تمدن اسلامی خواهد نشست … آمریکا و همه دنیا امروز به چنان بحرانی دچار شده اند که مانند آن در تاریخ سابقه نداشته است . اگر بتوان دوره ای را با دوره جاهلیت پیش از ظهور پیامبر صلی الله علیه وآله مقایسه کرد همین دوره و عصر ما است … با این حال جهان و به خصوص آمریکا می توانند با پذیرش اسلام در خود انقلاب درونی ایجاد کنند ، تنها این دین است که می تواند کشور من و جهان را از قیدها برهاند و از نادرستی ها آزاد کند .» (روزنامه کیهان ، 24/7/80)
با توجه به این شواهد و قرائن و روایاتی که در مورد زمینه سازی ظهور توسط ایرانیان وارد شده است، می توان نسبت به تحقق این الگو توسط ایرانیان امیدوار بود. امام باقر(علیه السلام) فرمودند:«کانى بقوم قد خرجوا بالمشرق، یطلبون الحق فلا یعطونه، ثم یطلبونه فلا یعطونه، فاذا راوا ذلک، وضعوا سیوفهم على عواتقهم فیعطون ماسالوا فلا یقبلونه حتى یقوموا، و لایدفعوا الا الى صاحبکم قتلاهم شهداء، اما انى لو ادرکت ذلک لابقیت نفسى لصاحب الامر؛گویى قومى را مى بینیم که از مشرق در طلب حق قیام کرده اند، ولى بدانان نمى دهند و باز مطالبه مى کنند، ولى بدان ها نمى دهند، پس چون چنین مى بینند، شمشیرهاى خویش را بر دوش مى گیرند (آماده نبرد مى شوند) پس در آن هنگام، آنچه را مى خواهند به آنان مى دهند، ولى نمى پذیرند تا اینکه پیروز مى شوند و آن را جز به حضرت صاحب الامر(ع) تسلیم نمى کنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را براى صاحب الامر مى گذارم.»(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،تهران: دار الکتب الاسلامیه، بی تا، ج 51، ص 84)
اسلام بر پایه قدرت یا محبت