دوره های سرنوشت
زندگانی امام باقر(علیه السلام) به چند دوره تقسیم می شود و هر دوره دارای چه ویژگی هایی هست؟
در یک نگاه کلی دوره زندگی امام باقر(علیه السلام) را می شود به دو بخش تقسیم کرد. هر کدام از این بخش ها خصوصیاتی دارند و امام(علیه السلام) را در موقعیت های مختلف و نیز تأثیر و تأثرات ایشان از حوادث و ماجراهای هر دوره را به خوبی و روشنی به ما می نمایانند.
در دامان تربیتِ جدّ و پدر
مرحله اول که پیش از به دست گرفتن زمام رهبری و ولایت جامعه اسلامی در ابعاد فکری و سیاسی است؛ مرحله ولادت و پرورش یافتن، تا زمان شهادت پدر بزرگوارشان امام سجاد(علیه السلام).
امام باقر(علیه السلام) نخستین سال های حیات خود را تا چهارسالگی تحت عنایت و تربیت جدّش امام حسین(علیه السلام) سپری کرد و در پرتو روح و اندیشه مقدس آن حضرت، عظمت های معنوی و نورانیت نبوت و هدایت های رسالی را اقتباس نمود و نهال نورسته وجودش، در دامان پرمهر نواده رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رو به رشد و بالیدن نهاد. توجه خاص حسین بن علی(علیه السلام) به این کودک شاید از آن جهت بود که می خواست با این رفتار، نگاه امت را به ایشان متوجه سازد و این پیام را داشت که ای امت پیامبر! این فرزند، همان کسی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدنش و عهده دار شدن امر مامت توسط وی را به انتظار نشسته تا به پیشوایی رسد و سرچشمه های حکمت از وجود سرشار او به هر کجای عالم به جریان افتد و علم و دانش حقیقی از مکتب وحیانی او جان های تشنه بشرین را سیراب گرداند و آنان را به راه سعادت حقیقی رهنمون گردد. واقعیت زمانه چنان پیش آمد که امام باقر(علیه السلام) تنها تا چهارسالگی در کنار جدش امام حسین(علیه السلام) زندگی کند و از فیض وجود او بهره مند باشد. در سفر کربلا، امام باقر(علیه السلام) از جمله کاروانیان حسینی بود. امام حسین(علیه السلام) این کودک را با خود به همراه برد تا قدم به قدم درس ها و تجربه های بزرگ بیاموزد و ثبات و صلابت رودررویی با ظلم و ظالمان، چنان در دل و جان او راسخ گردد که با گذشت زمان و پیش آمدن مشکلات و مضیقه ها و دشمنی ها، هیچ نکاهد و رنگ نبازد. حضرت باقر(علیه السلام) با آن روحیه لطیف و کودکانه، در این سفر محنت ها و مظالم بسیار به چشم خود دید و درک کرد و با عمق جان، واقعیت جفاکاری و حق کشی و نامردمی و بی ایمانی را ملاحظه نمود و مرارت از دست دادن جدّ نازنینش با آن مظلومیت و صورت فجیع، قلبش را سخت درهم می فشرد و به درد می آورد. بعضی از صحنه ها و ماوقع روز عاشورا، توسط ایشان روایت شده است که عبارت بود از آنچه خود به یاد داشت و آنچه از پدر بزرگوارش امام سجاد(علیه السلام) شنیده بود.
پس از واقعه کربلا، سرپرستی امام باقر(علیه السلام) تماماً بر عهده امام سجاد(علیه السلام) قرار گرفت و ایشان به طور خاص به تعلیم و تربیت وی پرداخت و شایستگی های لازم برای عهده اری امامت آینده را در او تکمیل و تکامل بخشید. مدمت مصاحبت امام با پدر گرامی اش حدود سی و هشت سال بود. مصاحبتی پیوسته و آکنده از تعلیمات و هدایت ها و ایجاد آمادگی های بزرگ جهت مواجهه با شرایط خاص و نابرابر و مخاصمه آلود آن روز. این دوره سختی ها و تلخی های بسیار به همراه داشت. دولت اموی در این سال ها، از اوج قدرت و جبروت برخوردار بود و در مقابل امام سجاد(علیه السلام) و توده شیعیان، تحت مراقبت و فشار و شکنجه و سرکوب روزگار می گذراندند. حاکمان این عصر، از اموی ها و دیگران عبارت بودند از: معاویة بن ابی سفیان، یزید بن معاویه، معاویة بن یزید، مروان بن حکم، عبدالله بن زبیر، عبدالملک بن مروان و ولیدبن عبدالملک.
بر مسند امامت
مرحله دوم، که از روز شهادت امام سجاد(علیه السلام) در بیست و پنجم ماه محرم الحرام سال 59هـ. آغاز می شود و در آخرین روز حیات امام باقر(علیه السلام) به پایان می رسد. در این مرحله، مسئولیت رهبری روحی و فکری و سیاسی امت اسلامی، از طرف خداوند به آن حضرت سپرده می شود. براساس مکتب فکری اهل بیت(علیهم السلام) این گونه نیست که امام تنها رهبری روحی یا فقط رهبری سیاسی و اداره حکومت و دولت اسلام را بر عهده داشته باشد، بلکه رهبری ائمه(علیهم السلام) یک رهبری عام و گسترده شامل همه عرصه ها و جوانب حیات بشر است.
این بخش از زندگی پربار امام باقر(علیه السلام)، حدود نوزده سال به طول انجامید و حضرت در ادامه راه امامان پیش از خود، با الهام گرفتن از اجداد پاکش(علیهم السلام) و تمسک به دانش ها و علوم الهامی از خزانه غیب خداوند، توانست در تحقق اهداف رسالت، مناسب ترین و استوارترین اقدام ها را جامه عمل بپوشاند و همچنان که شایسته بود، جامعه اسلامی را به سوی اهداف بزرگ و آرمان های متعالی اش هدایت کرده، به پیش ببرد.
مدینه منوره، سکونت گاه دائمی امام باقر(علیه السلام) بود و آن حضرت در آن شهر نقش اولین و شاخص ترین پیشوای حرکت علمی و فرهنگی را داشت، وی مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را تبدیل به دانشگاهی با هزاران شاگرد و طالب علم کرده بود و علوم مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در همه عرصه های زندگی توسط ایشان بسط و گسترش می یافت. در این مدت در مدرسه امام باقر(علیه السلام) نسل هایی از فقها و راویان و دانشوران زبده تربیت شدند و گروه نخبگان صالحی را تشکیل دادند که در خط رسالی اهل بیت(علیهم السلام)، در راه تحقق اهداف والای اسلامی، با صلابت و ایمان محکم و دانش شایسته می کوشیدند و انجام وظیفه می کردند.
البته همچنان که خواهیم دید، فعالیت های علمی و فرهنگی امام باقر(علیه السلام) گوشه ای از مواقف و اقدامات هدایتی حضرت بود و ایشان از جهت موضع گیری های سیاسی و دخالت در امور کشوری، نیز با توجه به ظروف و ظرفیت های آن هم، عنصری فعال، معترض و مدعی به شمار می آمدند و هرگز در مقابل تهاجمات و دشمنی های خلفا بی عمل و دست و پا بسته نبودند.
حیات امام باقر(علیه السلام) با روزهای آخر حکومت ولید بن عبدالملک، همچنین ایام خلافت سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزیدبن عبدالملک و قسمتی از حکومت هشام بن عبدالملک هم زمان بود و آن حضرت سرانجام به دسیسه همین هشام و به وسیله یکی از کارگزاران ظالم حکومت، به شهادت رسید.
دوره های سرنوشت