نفی روش مسلّحانه
موضع حضرت امام(رحمت الله علیه) در مورد روش مسلّحانه گروه های مبارزی که قبل از انقلاب فعالیت می کردند چه بود؟
با آغاز نهضت امام خمینی و بارز شدن چهره ایشان پس از مبارزات مربوط به تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی تعداد زیادی از متدینین کوچه و بازار با انگیزه اسلامی وارد صحنه مبارزه با رژیم شاه شدند. در این میان برخی از جوانان انقلابی تهران از طریق هیأت های مذهبی با امام ارتباط یافتند. در نظر این افراد خاطرات فراموش نشدنی حماسه آفرینی های فدائیان اسلام و نواب صفوی هنوز وجود داشت، ازاین رو از همان آغاز نهضت، اعتقادات خود را به طور آشکار و صریح به امام عرضه می داشتند، لذا یک هفته پس از لغو تصویب نامه دولت در حدود انجمن های ایالتی و ولایتی (11/9/1341) آمادگی خود را در ادامه مبارزه تا آنجا اعلام داشتند که اگر لازم باشد به فرمان امام «به خودشان بمب ببندند زیر ماشین شاه بروند و آن را منفجر کنند.» که در برابر این پیشنهاد امام پاسخ داده بودند که کار به آنجاها نمی رسد. شما اینجا بیایید اگر کاری باشد به شما ارجاع می کنیم.
بر اساس مدارک تاریخی و خاطرات عنوان شده و اسناد و مدارکی که تاکنون در مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی بررسی شده اند، فتوا و اجازه ای خاص از جانب امام خمینی در ترور منصور و یا دیگر عناصر رژیم پهلوی وجود ندارد و به طور کلی برنامه ریزی ترور منصور، پس از تبعید امام صورت گرفته بود. با توجه به پای بندی اعضای جمعیت های مؤتلفه اسلامی به مرجعیت امام خمینی بدیهی است در صورت اخذ اجازه از امام، نیازی به تلاش برای اخذ چنین اجازه ای از سایر علما نبود. یادآوری این نکته ضروری است که نهی امام در ترور عناصر رژیم حداکثر به عنوان اختلاف نظر در تاکتیک مبارزه با پیروانش تلقی می گردد و گرنه در مُفسد دانستن رجال وابسته ای چون حسنعلی منصور، اختلاف نظری میان امام و یارانش وجود نداشته است.
همچنین نظر کتبی حجت الاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی به نویسنده به شرح زیر است:
آنچه از خاطرات در این زمینه آورده شده است؛ از زبان کسانی است که در ترور منصور نقش داشتند؛ و آنچه از زبان امام(رحمت الله علیه) آورده اند؛ با تعدیل و تلطیف است تا متهم نشوند که برخلاف نظر امام عمل کرده اند. باید دانست که:
اولاً، امام با حرکت مسلّحانه در ایران به شدت مخالف بودند؛ و آن را زیان بار و بی نتیجه می دانستند. امام در یکی از اعلامیه های خود در سال 1341 با اشاره به حرکت چریکی و مسلّحانه آن را انقلاب سیاه می خوانند:
«من به دستگاه جابره اعلام خطر می کنم. من به خدای تعالی، از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم. دستگاه ها با سوء تدبیر و با سوء نیت گویی مقدمات آن را فراهم می کنند»[ صحیفه امام، ج1، صص 154-153.].
ثانیاً، امام ترور فردی را حتی در مورد ترور شخص شاه بیهوده می دانستند. خود ایشان برای بنده در نجف اشرف توضیح دادند که یکی از مقامات ارتش که با من ارتباط داشت گفت که من در هر ماه یکی دو بار با شاه ملاقات دارم و برای این ملاقات هیچ گونه بازرسی و کنترلی وجود ندارد. اگر شما به من اجازه دهید می توانم به خود بمب ببندم و در ملاقات با او بمب را منفجر کنم و او را با خود از میان ببرم. امام فرمودند من چنین اجازه ای به او ندادم و گفتم ما در این مبارزات با فرد طرف نیستیم و با از بین رفتن فرد، مشکلی حل نمی شود.
ثالثاً، آن گونه که از مرحوم شیخ محی الدین انواری روایت شده، امام با قاطعیت دست زدن به هر گونه عملیات مسلّحانه را نهی کرده اند. امام 3 دلیل برای این نهی شان داشته اند:
1. هر مُهره ای را که بزنید و بکشید؛ یکی بدتر از او می آید و جنایت ها به صورت بدتری ادامه می یابد.
2. حرف و سخن منطقی ما در دنیا ضایع می شود و باعث می شود ما در دنیا به صورت آدم کُش معرفی شویم.
3. ما برای رسیدن به اهداف مقدس خود، هیچ گونه نیازی به این عملیات ها – که کشور را به هرج و مرج می کشاند – نداریم.
این که امام فرموده اند برای رسیدن به اهداف خود نیازی به این گونه عملیات تروریستی نداریم؛ برای این بوده از روز آغازین نهضت، طرح و برنامه ی خود را برای رسیدن به مقصد ریخته و آماده کرده بودند؛ و در همان سال 1341، سال1357 را که رژیم شاه را بدون دست بردن به سلاح سرنگون کردند؛ می دیدند.
نفی روش مسلّحانه