فلسفه گریه در دعا
چرا همه احادیث و روایات و تاکیدات همیشه بر این است ک هنگام دعا و درخواست چیزی از خدا باید زاری و گریه کرد و با ناراحتی گریه خواست؟ علت این گریه و درد هنگام درخواست چیست؟ چرا خدا خواسته ک با گریه اشک چیزی را از او بخواهیم؟ چرا نمیتوان با امیدواری و احساس خوب و شادی دعا درخواست کنیم؟
پاسخ کوتاه:
فلسفه گریه و اشک ریزی ارزشی و عبادی به آثار تربیتی و اخروی گرانبهای آن باز می گردد. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «کلّ عین باکیه یوم القیامه الّا ثلاث عیون: عین غضّت عن محارم اللَّه، و عین سهرت فی طاعه اللَّه، و عین بکت فی جوف اللیل من خشیه اللَّه». یعنى: «هر چشمى روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمى که محارم الهى را نبیند، چشمى که در راه اطاعت خدا، شب را به صبح برساند و چشمى که در میان شب، از ترس خدا بگرید».
دوست گرامی. گریه در هنگام دعا ادبى بزرگ و مقامى عالى است به چند دلیل: اوّلا: گریه دلالت بر رقّت قلب دارد و رقّت قلب هم دلیل بر اخلاص است که هر گاه اخلاص آمد، اجابت هم مى آید. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «اذا اقشعرّ جلدک و دمعت عیناک و وجل قلبک فدونک دونک فقد قصد قصدک» یعنى: «آنگاه که پوست بدنت لرزید و چشمانت پر از اشک گردید و قلبت هراس برداشت، آن حال را خوب نگهدار که مقصودت حاصل شده است». و در مقابل، خشکى چشم و نیامدن اشک، بر اثر قساوت قلب است که در خبر بدان اشاره شده است، چنین حالتى دو اثر دارد: اوّل: نشانه دورى از خداست که خداوند متعال به حضرت موسى(علیهالسلام) وحى فرستاد: «یا موسى، لا تطوّل فی الدّنیا املک فیقسو قلبک، و قاسى القلب منّى بعید» یعنى: «اى موسى! در دنیا آرزویت طولانى نباشد که قلبت را سخت مى کند و قلب سخت هم از من دور است». دوّم: چنین کسى دعایش پذیرفته نیست که حضرت صادق(علیهالسلام) فرمود:«لا یقبل اللَّه دعاء بظهر قلب قاس» یعنى: «خداوند متعال دعا را از قلب قاسى و سخت، قبول نمى کند». ثانیا: گریه، نشانه منقطع شدن بنده از غیر خدا به سوى او و نشانه خشوع بسیار است که رسول حق(صلیالله علیه و آله) فرمود: «اذا احبّ اللَّه عبدا نصب فی قلبه نائحه من الحزن، فانّ اللَّه یحبّ کلّ قلب حزین، و انّه لا یدخل النّار من بکى من خشیه اللَّه تعالى حتّى یعود اللّبن الى الضّرع، و انّه لا یجتمع غبار فی سبیل اللَّه و دخان جهنّم فی منخرى المؤمن ابدا و اذا ابغض اللَّه عبدا جعل فی قلبه مزمارا من الضّحک و انّ الضّحک یمیت القلب و اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ » یعنى: «هر گاه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد، در قلب او نوحه و اندوه جاى مى دهد، چون او قلب محزون را دوست دارد، کسى که از ترس خداوند متعال گریه کرده باشد، داخل آتش جهنم نخواهد شد مگر آنکه شیر به پستان مادر برگردد[1]، گرد و خاک خوردن در راه خدا با دود آتش جهنم در بینى مؤمن، هرگز جمع نخواهد شد. هر گاه خدا بنده اى را دشمن بدارد، در قلبش سرودى از خنده قرار مى دهد که قلبش را مى میراند، خداوند هم افراطکنندگان در شادى و فرح را دوست ندارد». ثالثا: گریه موافق است با فرمان خداوند سبحان به انبیایش که به عیسى(علیهالسلام) فرمود: «یا عیسى، هب لى من عینیک الدّموع، و من قلبک الخشیه، و قم على قبور الاموات فنادهم بالصّوت الرّفیع فلعلّک تأخذ موعظتک منهم، و قل: انّى لا حقّ فی اللّاحقین، صبّ لى من عینیک الدّموع و اخشع لى بقلبک، یا عیسى، استغث بى فی حالات الشّدّه فانّى اغیث المکروبین، و اجیب المضطرّین، و انا ارحم الرّاحمین» یعنى: «اى عیسى! اشک چشمان و خشیت و هراس قلبت را در درگاه من به هدیه بیاور، بر سر قبور مردگان بایست و آنان را با صداى بلند بخوان تا شاید پند و موعظه ات را از آنان دریافت دارى و با خود بگو که: من نیز به آنان ملحق خواهم شد. به خاطر من از چشمانت اشک بریز و قلبت را براى من خاشع گردان. اى عیسى! در روزگار سختى، از من کمک بخواه که من گرفتاران را نجات مى دهم و پریشانها را اجابت مى کنم، چون من ارحم الراحمین هستم». و در وحى خود به موسى(علیهالسلام) فرمود: «یا موسى، کن اذا دعوتنى خائفا مشفقا و وجلا، و عفّر وجهک فی التّراب، و اسجد لى بمکارم بدنک، و اقنت بین یدىّ فی القیام، و ناجنى حیث ناجیتنى بخشیه من قلب وجل، و احى بتوراتى ایّام الحیاه، و علّم الجهّال محامدى، و ذکّرهم آلائی و نعمى، و قل لهم لا یتمادون فی غىّ ما هم فیه فانّ اخذى الیم شدید. یا موسى، لا تطوّل فی الدّنیا املک فیقسو قلبک، و قاسى القلب منّى بعید، و امت قلبک بالخشیه، و کن خلق الثّیاب، جدید القلب، تخفى على اهل الارض، و تعرف فی اهل السّماء، جلیس البیوت مصباح اللیل، و اقنت بین یدىّ قنوت الصّابرین، و صح الىّ من کثره الذّنوب صیاح الهارب من عدوّه، و استعن بى على ذلک فانّى نعم العون و نعم المستعان» یعنى: «اى موسى! هنگام دعا باید خائف، سوخته دل و بیمناک باشى. صورتت را به خاک بمال و با بهترین اعضایت برایم سجده کن، در برابر من که ایستاده اى، دستهاى گدائى را به قنوت بلند نما و هنگام مناجاتت با حالتى هراسناک و قلبى بیمناک مناجات کن. در مدت عمرت، باید تورات مرا زنده نمایى، به نادانان خوبیهاى مرا بیاموزان و نعمتهاى مرا به یادشان بیاور و به آنان بگو: مبادا در این گمراهى که بسر مى برید، بیشتر بمانید که مؤاخذه من دردناک و شدید است. اى موسى! در دنیا آرزویت طولانى نباشد که موجب سختى قلبت مى گردد و سخت دلان هم از من بدورند. قلبت را با هراس از من، بمیران، لباست پاره و قلبت نو باشد. میان اهل زمین پنهان باش و در بین اهل آسمان آشنا. خانه نشین باش و چراغ شبها[2] در برابر من همچون صابرین، فرمانبردارى کن، از زیادى گناهان به سوى من فریاد برآور همچون کسى که از ترس دشمن، فرار کرده، فریاد مى زند و بر این کارها از من کمک بخواه که من بهترین کمک دهنده هستم». و نیز فرمود: «یا موسى، اجعلنى حرزک، وضع عندى کنزک من الباقیات الصّالحات» یعنى: «اى موسى! مرا سپر خود کن و گنجت را که عبارت باشد از اعمال صالح، نزد من بگذار». رابعا: خصوصیات و فضایلى در گریه کردن و اشک ریختن هست که در سایر اقسام عبادات، یافت نمى شود در روایت آمده است که: «بین الجنّه و النّار عقبه لا یجوزها الّا البکّاؤون من خشیه اللَّه تعالى» یعنى: «بین بهشت و جهنم گردنه اى است که غیر از گریه کنندگان از ترس خداوند متعال، از آن رد نمى شوند». از رسول خدا(صلیالله علیه و آله) روایت شده است که فرمود: «انّ ربّى تبارک و تعالى اخبرنى فقال: و عزّتى و جلالى ما ادرک العابدون ممّا ادرک البکّاؤون عندى شیئا، و انّى لأبنی لهم فی الرّفیع الاعلى قصرا لا یشارکهم فیه غیرهم» یعنى: «پروردگار من به من خیر داد و گفت که: به عزت و جلالم سوگند! هرگز آنچه را که گریه کنندگان نزد من دریافت مى دارند، عابدان دریافت نخواهند کرد، من در مقامات بالا برایشان قصرى بنا مى کنم که دیگران با آنان شریک نخواهند بود». و به موسى(علیهالسلام) وحى کرد و فرمود: «و ابک على نفسک ما دمت فی الدّنیا، و تخوّف الحطب و المهالک، و لا تغرّنّک زینه الحیاه الدّنیا و زهرتها» یعنى: «تا وقتى که در دنیا هستى، بر خودت گریه کن، از چیزهایى که موجب آتش و هلاکت مى شود، بترس و مبادا زینت و زیبائى زندگانى دنیایى، تو را بفریبد». و به عیسى(علیهالسلام) فرمود: «یا عیسى بن البکر البتول، ابک على نفسک بکاء من قد ودّع الاهل و قلى الدّنیا و ترکها لاهلها و صارت رغبته فیما عنه الهه» یعنى: «اى عیسى بن مریم، بر خودت گریه کن، مانند گریه کسى که مى خواهد با خانواده اش خداحافظى و وداع کرده، دنیا را رها و آن را براى اهلش ترک نماید و میل و رغبتش در چیزهایى است که نزد خدایش دارد». از امیر المؤمنین(علیهالسلام) نقل است که فرمود: «لمّا کلّم اللَّه موسى(علیهالسلام) قال: الهى ما جزاء من دمعت عیناه من خشیتک؟ قال: یا موسى، أقی وجهه من حرّ النّار، و امنه یوم الفزع الاکبر» یعنى: «آن هنگام که خداوند متعال با موسى(علیهالسلام) سخن مى گفت: کلیم حق پرسید: خدایا! پاداش کسى که اشک چشمانش از هراس تو بریزد چیست؟ فرمود: اى موسى! چهره اش را از گرماى آتش جهنم حفظ مى کنم و روزى که فریادها در آن روز بلند است او را امان مى دهم». امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «کلّ عین باکیه یوم القیامه الّا ثلاث عیون: عین غضّت عن محارم اللَّه، و عین سهرت فی طاعه اللَّه، و عین بکت فی جوف اللیل من خشیه اللَّه». یعنى: «هر چشمى روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمى که محارم الهى را نبیند، چشمى که در راه اطاعت خدا، شب را به صبح برساند و چشمى که در میان شب، از ترس خدا بگرید». «ما من شی ء الّا و له کیل او وزن الّا الدّموع فانّ القطره تطفى ء بحارا من النّار، فاذا اغرورقت العین بمائها لم یرهق وجهه قتر و لا ذلّه، فاذا فاضت حرّمه اللَّه على النّار، و لو انّ باکیا بکى فی امّه لرحموا» یعنى: «هر چیزى وزن و اندازه اى دارد مگر اشک که یک قطره از آن، دریاهایى از آتش را خاموش مى کند، آنگاه که چشم از اشک پر شود، آن صورت در قیامت نه سختى مى بیند و نه خوارى را. و وقتى که آن اشک از چشمها جارى شد، خداوند متعال آن صورت را بر آتش حرام مى کند و اگر گریه کننده اى بر امتى بگرید، خداوند متعال تمام آنان را مشمول رحمت خویش مى گرداند». «ما من عین الّا و هى باکیه یوم القیامه الّا عین بکت من خوف اللَّه، و ما اغرورقت عین بمائها من خشیه اللَّه الّا حرّم اللَّه سائر جسده على النّار، و لا فاضت على خدّه فزهق ذلک الوجه قتر و لا ذلّه، و ما من شی ء الّا و له کیل او وزن الّا الدّمعه فانّ اللَّه یطفى ء بالیسیر منها البحار من النّار، و لو انّ عبدا بکى فی امّه لرحم اللَّه تلک الامّه ببکاء ذلک العبد». یعنى: «هیچ چشمى نیست مگر آنکه در روز قیامت گریان است بجز چشمى که از ترس خدا گریه کرده باشد، هرگز چشمى از ترس خدا با اشک پر نشد مگر آنکه ذات اقدس الهى سایر اعضاى بدنش را بر آتش حرام گردانید و نشد این اشک جارى شود و آن چهره سختى و ذلت ببیند. هر چیزى وزن و اندازه اى دارد مگر اشک که خداوند متعال با مقدار کمى از آن، دریاهایى از آتش را خاموش مى کند اگر بنده اى در باره امتى بگرید، خداوند منّان آن امت را به واسطه گریه همین بنده مشمول رحمت خویش مى نماید». از «معاویه بن عمار» نقل شده است که گفت: از حضرت صادق(علیهالسلام) شنیدم: «کان فی وصیّه رسول اللَّه(صلیالله علیه و آله) لعلىّ(علیهالسلام) انّه قال: یا علىّ، اوصیک فی نفسک بخصال فاحفظها ثمّ قال: اللّهمّ اعنه و عدّ خصالا و الرّابعه کثره البکاء من خشیه اللَّه عزّ و جلّ یبنى لک بکلّ دمعه الف بیت فی الجنّه» یعنى: «در وصیت رسول خدا(صلیالله علیه و آله) به على(علیهالسلام) آمده است که: اى على! تو را به چند خصلت سفارش مى کنم که باید آنها را حفظ نمایى. سپس فرمود: خدایا! على را بر این کار کمک کن. آنگاه حضرت آن خصال را بر شمرد تا اینکه فرمود: صفت چهارم، گریه زیاد از ترس خداوند عزیز و جلیل است که در برابر هر قطره اشکى، برایت هزار خانه در بهشت ساخته مى شود». ابو حمزه از امام باقر(علیهالسلام) روایت کرده است که فرمود: «ما من قطره احبّ الى اللَّه من قطره دموع فی سواد اللیل مخافه من اللَّه لا یراد بها غیره» یعنى: «قطره اى نزد خدا دوست داشتنى تر نیست از قطره اشکى در سیاهى شب که فقط به خاطر ترس از او باشد». «کعب الاحبار» گوید: قسم به آن کس که جانم در دست اوست! اگر از ترس خدا بگریم و اشکم بر رخسارم سیلان کند، نزد من محبوبتر از آن است که یک کوه طلا را در راه خدا صدقه بدهم. «ابن ابى عمیر» از یکى از یارانش روایت کرده است که امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «اوحى اللَّه عزّ و جلّ الى موسى(علیهالسلام): انّ عبادى لم یتقرّبوا الىّ بشی ء احبّ الىّ من ثلاث خصال، قال موسى: یا ربّ، و ما هنّ؟ قال: یا موسى، الزّهد فی الدّنیا، و الورع عن المعاصى، و البکاء من خشیتى. قال موسى، یا ربّ، فلمن صنع ذا؟ فاوحى اللَّه الیه: یا موسى، امّا الزّاهدون فی الدّنیا. ففی الجنّه، و امّا البکّاؤون من خشیتى ففی الرّفیع الاعلى لا یشارکهم فیه احد غیرهم، و امّا الورعون عن المعاصى فانّى افتّش النّاس و لا افتّشهم» یعنى: «خداوند عزیز و جلیل به موسى(علیهالسلام) وحى کرد که: بندگان من به چیزى محبوبتر از سه صفت به من تقرب نجستند. موسى(علیهالسلام) گفت: پروردگارا! آن سه صفت چیست؟ فرمود: اى موسى! آن سه، زهد در دنیا، دورى از گناهان و گریه از ترس من است. موسى(علیهالسلام) گفت: پروردگارا! براى کسى که این چنین باشد چه خواهد بود؟ فرمود: اى موسى! زاهدان دنیا در بهشت من بسر مى برند، گریه کنندگان از ترس من، در مقام برترى قرار دارند که غیر از آنان احدى شریکشان نیست و آنان که گناه را ترک کرده اند، من (در قیامت) همه را تفتیش و بازرسى مى کنم، اما آنان را بازرسى نخواهم کرد». در خطبه وداع رسول اللَّه(صلیالله علیه و آله) آمده است که: «و من ذرفت عیناه من خشیه اللَّه کان له بکلّ قطره من دموعه مثل جبل احد تکون فی میزانه من الاجر، و کان له بکلّ قطره عین من الجنّه على حافّتیها من المدائن و القصور ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر بقلب بشر» یعنى: «کسى که از ترس خدا اشک چشمش جارى گردد، در برابر هر قطره از آن اشکها به مقدار کوه احد در پرونده اعمالش اجر و پاداش ثبت مى گردد و در مقابل هر قطره، چشمه اى در بهشت براى او خواهد بود، در دو طرف این چشمه، شهرها و قصرهایى قرار دارد که نه چشمت آن را دیده و نه گوشى شنیده و نه به قلب بشرى خطور کرده است». از امام باقر(علیهالسلام) روایت شده است که فرمود: «انّ ابراهیم النّبىّ(علیهالسلام) قال: الهى ما لعبد بلّ وجهه بالدّموع من مخافتک؟ قال اللَّه تعالى: جزاءه مغفرتى و رضوانى یوم القیامه». یعنى: «ابراهیم نبى(علیهالسلام) از ذات اقدس الهى پرسید: خدایا! براى بنده اى که چهره اش را با اشکهایى که از خوف تو ریخته شده، تر گرداند چه خواهد بود؟ خداوند متعال پاسخ داد: پاداشش، آمرزش و مقام رضوان من در قیامت خواهد بود». «اسحاق بن عمار» گوید: به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم: دعا مى کنم و دلم مى خواهد گریه بکنم ولى اشکى نمى آید، اما وقتى بعضى از نزدیکانم که وفات یافته اند را به یاد مى آورم، دلم مى شکند و اشکم جارى مى گردد، آیا چنین کارى جایز است؟ فرمود: «نعم، تذکّرهم، فاذا رققت فابک لربّک تبارک و تعالى». یعنى: «بلد جایز است، آن اموات را به یاد بیاور و وقتى قلبت شکست، براى خداوند تبارک و تعالى گریه کن».[3]پی نوشت: [1] . یعنى همان گونه که بازگشت شیر به پستان محال است، داخل شدن این فرد در جهنم نیز محال مى باشد. [2] . یعنى شب زنده دار باش. [3]. برگرفته از: ابن فهد حلى، احمد بن محمد، آیین بندگى و نیایش (ترجمه عده الداعی)، ص279- 287، بنیاد معارف اسلامی – ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1375ش.
فلسفه گریه در دعا