جریان سازی فکری امام صادق(علیه السلام)
برخورد امام صادق(علیه السلام) با جریان های فکری آن عصر به خصوص در حوزه فقه و حدیث و تفسیر چه پیامدهایی برای حکومت داشت؟
نخست باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، برخلاف نظام های حکومتی دیگر، تنها یک تشکیلات سیاسی نیست، بلکه آمیخته ای از رهبری سیاسی و مذهبی است. خلیفه مسلمانان علاوه بر پرداختن به امور معمول سیاسی، عهده دار امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز به شمار می آید. همین امر موجب می شد که زمامداران برای جبران کمبودها یا نداشته های خود در عرصه معارف و آگاهی های دینی، دست به دامان رجال دینی شوند و گاهی با وابسته کردن فقیهان و مفسران و محدثان به دستگاه حکومت خود، ترکیب دینی – سیاسی حاکمیت را همچنان حفظ نماید. علاوه بر این، فایده دیگر به کارگیری این گونه افراد برای خلفا این بود که آنها بنا بر میل و زمان حاکمان جور، به راحتی احکام دین را به بهانه مصالح روز، تغییر می دادند و در پوششی از استنباط و اجتهاد – که برای مردم عادی قابل فهم و تشخیص نبود – در احکام الهی دگرگونی هایی هم جهت با مطامع و هوس های دنیایی آنها به وجود می آوردند. از این رو، از قدیم ترین ادوار اسلامی، فقه و حدیث و تفسیر به دو جریان کلی تقسیم شد: یکی جریان وابسته به دستگاه های حکومت های غاصب که در موارد بسیاری حقیقت ها را فدای مصلحت آن نظام ها ساخته و به خاطر دست یابی به متاع دنیا حکم خدا را تحریف می کردند؛ و دیگری جریان اصیل و امین که هیچ مصلحتی را بر مصلحت تبیین درست احکام الهی مقدم نمی داشت.
با توجه به این مطلب، باید گفت که فقه و حدیث و تفسیر در مکتب امام جعفر صادق(علیه السلام) در تقابل با فقه و حدیث و تفسیر رسمی آن روزگار تنها تجلّی بخش یک اختلاف عقیده دینی ساده نبود، بلکه در عین حال دو مضمون معترضانه را نیز با خود داشت: نخستین و مهم ترین آن دو، اثبات بی نصیبی دستگاه حاکم از آگاهی های لازم دینی و ناتوانی آن از اداره امور فکری مردم – یعنی در واقع عدم صلاحیتش برای تصدّی مقام خلافت – بود. دیگر این که امام صادق(علیه السلام) با درس و بحث خود، به روشنی موارد تحریف دین در فقه رسمی را که ناشی از مصلحت اندیشی های غیراسلامی فقیهان وابسته در بیان احکام فقهی و ملاحظه کاری های آنان در برابر تحکّم و خواست قدرت های حاکم بود، مشخص می ساخت و پیش چشم همگان آشکار می کرد. امام صادق(علیه السلام) با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوه ای متفاوت با شیوه عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود و بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار می آمد، تخطئه می کرد و دستگاه حاکم را از وجهه مذهبی اش تُهی می ساخت[ انسان 250 ساله، ص 272.].
جریان سازی فکری امام صادق(علیه السلام)