مناظرات امام صادق(علیه السلام)
نمونه ای از مناظره های امام صادق(علیه السلام) با اصحاب فرقه های فکری و مذهبی را ذکر نمایید.
وجود شرایط خاص سیاسی و اجتماعی در عصر امام صادق(علیه السلام)، زمینه ای را پدید آورد که فرقه ها و مذاهب مختلف از گوشه و کنار سربرآورند و تماس مسلمانان با عقاید و آراء اهل کتاب و دیگر دانشمندان، شبهات و مشکلات فکری و عقیدتی بسیاری را باعث گردید. فرقه هایی همچون معتزله و جبریه و مُرجئه و غلات و زنادقه و مُشبّهه و متصوفه و مُجسّمه بروز پیدا کردند و فرصتی بزرگ برای تبلیغ و ترویج اندیشه های گوناگون و متضاد و بحث ها و جدال های سخت و پرشور به وجود آمد.
بی شک در چنین اوضاعی، امام صادق(علیه السلام) به عنوان امام و رهبر راستین جامعه اسلامی نمی توانست بنشیند و تنها نظاره گر این چالش ها و مناقشات فکری و عقیدتی باشد و هیچ موضع و برخوردی حاکی از روشن گری و بیان حقایق و دیدگاه های اصیل اسلامی نداشته باشد.
امام(علیه السلام) با ملاحظه نیاز شدید جامعه و آمادگی اجتماعی، به صورت های گوناگون به بیان اسلام و مبانی تشیع اقدام کرد و با مناظرات متعدد و پُرشور با سران و پیروان فرقه ها و مَسلک ها، با آنان به هم آوردی پرداخت و با استدلال های متین و منطق استوار، بر عقاید آنان مُهر پوچی و بی اعتباری نهاد و برتری مکتب اسلام اصیل یعنی مکتب تشیع را به اثبات رساند.
از جمله مناظرات و بحث های علمی امام صادق(علیه السلام)، مناظره آن حضرت با ابوحنیفه پیشوای فرقه حنفی است. ابوحنیفه خود در این باره می گوید: روزی برای ملاقات با جعفر بن محمد صادق(علیه السلام) به خانه ایشان رفتم. اجازه ورود خواستم، اما او به من اجازه نداد. ساعتی پشت در ایستادم تا اینکه عده ای از مردم کوفه آمدند و با اجازه امام(علیه السلام) وارد خانه حضرت شدند. من نیز در میان آنها، خدمت ایشان رسیدم و نشستم. پس گفتم: ای کاش نماینده ای به کوفه می فرستادید تا به مردم آن سامان بگوید که به اصحاب محمد(صلی الله علیه و آله ناسزا نگویند. بیش از ده هزار نفر در آن شهر، به یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله بد می گویند. امام(علیه السلام) فرمود:
«آنها به حرف من گوش نمی دهند».
گفتم: چگونه ممکن است سخن شما را نپذیرند. در حالی که شما فرزند رسول خدا هستید؟
فرمود: «تو خود از همان کسانی هستی که سخنم را نادیده می گیرند و خلاف آن عمل می کنند. مگر نه این که بدون اجازه من وارد خانه شدی و بی آنکه بگویم نشستی و بی اجازه شروع به سخن نمودی!… شنیده ام تو براساس «قیاس»[ قیاس در مکتب فقهی اهل تسنن، یک روش و ابزار فقهی برای استنباط احکام شرعی است. از جمله ائمه علمای عامه، ابوحنیفه به این روش بسیار معتقد و پای بند بود و هرجا دستش از روایات و آیات کوتاه می شد، به سراغ قیاس می رفت. در این روش، براساس مشابهت میان مواردی که درباره آنها حکمی در قرآن یا سنت وجود دارد و مسئله مورد نظر که حکم آن در قرآن و سنت نیامده، حکم می شود که این مسئله دوم حکم مورد اول را دارد؛ چون شبیه به آن است و شاید علت و فلسفه حکم در مورد اول، در مسئله دوم نیز وجود داشته باشد؛ پس همان حکم را در اینجا هم اثبات می کنیم.
ائمه شیعه(علیهم السلام) از همان آغاز با این راه استنباط که مبتنی بر رأی و تشخیص فردی بود و هیچ پشتوانه عقلی و شرعی نداشت و باعث دخل و تصرف های بی مورد در دین می شد، به شدت مخالفت نمودند و از آن به عنوان عاملی جهت نابودی و تضییع دین خدا یاد می کردند و می فرمودند: «الشّریعةُ اِذا قیسَت مُحِقَت»؛ «هرگاه شریعت به قیاس درآید، نابود شود.] فتوا می دهی؟»
گفتم: آری.
فرمود: «وای بر تو! اول کسی که بر این مبنا نظر داد، شیطان بود آنجا که خداوند به او دستور داد بر آدم سجده نماید و او گفت: من سجده نمی کنم. چون مرا از آتش آفریده ای و او را از خاک و آتش سوزان تر از خاک است».
(آن گاه امام صادق(علیه السلام) برای این که به ابوحنیفه بفهماند «قیاس» کار باطلی است، مواردی از قوانین اسلام را که برخلاف قیاس است ذکر کرد و فرمود:)
«آیا کشتن به ناحق یک انسان مهم تر است یا زنا کردن؟»
کشتن به ناحق یک انسان.
«در این صورت چرا برای اثبات قتل، دو شاهد کافی است، اما برای اثبات زنا چهار گواه لازم است؟ آیا این قانون اسلام با قیاس سازگار است؟»
نه.
«بول پلیدتر است یا منی؟»
بول.
«پس چرا خداوند در مورد بول مردم را به وضو فرمان داده، ولی در مورد مَنی دستور داده که غسل کنند؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است؟»
نه
«نماز اهمیت بیشتر دارد یا روزه؟»
نماز.
«پس چرا زن حائض روزه واجب را باید قضا کند، اما قضای نماز بر او واجب نیست؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است؟»
نه
«آیا زن ضعیف تر است یا مرد؟»
زن
«پس چرا ارث مرد دو برابر زن است؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است؟»
نه
«چرا خداوند فرموده اگر کسی ده درهم دزدی کرد، باید دستش را قطع کنند، در حالی که اگر کسی دست دیگری را قطع نماید، باید پانصد درهم دیه بپردازد؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است؟»
نه.
«شنیده ام آیه «در روز قیامت به طور یقین از نعمت ها سؤال می شوید» را این گونه تفسیر کرده ای که خداوند مردم را در مورد غذاهای لذیذ و آب های خنک که در فصل تابستان می خورند، بازخواست می کند؟»
درست است من آیه را چنین معنا کرده ام.
«اگر کسی تو را به خانه اش دعوت کند و با غذاهای لذیذ و آب گوارا از تو پذیرایی نماید، آن گاه به خاطر این مهمان نوازی بر تو منّت بگذارد، درباره او چگونه قضاوت می کنی؟»
می گویم آدم بخیلی است.
«آیا به نظر توخداوند بخیل است؟»
پس منظور از نعمت هایی که قرآن می گوید انسان نسبت به آنها مؤاخذه می شود، چیست؟
«مقصود، نعمت دوستی و ولایت ما خاندان است»[ سیره پیشوایان، ص 362، به نقل از بحارالانوار، ج 10، ص 22.].
مناظرات امام صادق(علیه السلام)