مبارزه امام صادق(علیه السلام) با افراط گری
درباره شیوه های برخورد امام صادق(علیه السلام) با جریان انحرافی غُلو و غالیان توضیح دهید.
یکی از جریان های انحرافی و بسیار خطرناک برای جوامع دینی، مسئله غلوّ و غُلات است. این اندیشه ناروا، همواره در بین عده ای از انسان ها وجود داشته که درباره پیامبران و اولیای الهی و شخصیت معنوی آنان، تصورات و برداشت های افراطی، غیرواقعی و نامعقول می کردند. در اسلام نیز این جریان از همان آغاز چهره زشت و نابهنجار خود را نشان داد و انحرافات بزرگی در جامعه دینی به وجود آورد. شاخصه های اصلی تفکر غُلو عبارت است از:
1. قائل شدن مقام خدایی برای پیامبران و ائمه(علیهم السلام).
2. شریک کردن بندگان خداوند با خداوند در معبودیت یا خالقیت یا رازقیت.
3. اعتقاد به حلول روح خدا در بعضی انسان ها همچون پیامبران.
4. آگاهی پیامبران و ائمه(علیهم السلام) از غیب بدون وحی و الهام.
5. تفویض و واگذاری امور خلقت به آنان.
6. با وجود معرفت پیامبر یا امام نیازی به اطاعت از خداوند و ترک گناه و معصیت نیست[ بحارالانوار، ج 25، ص 346.].
وجود چنین افکاری زمینه ساز برآمدن گروهی شد که ادعای محبت و معرفت ائمه(علیهم السلام) را داشتند، اما در عمل برخلاف سیره و سخن آنان عمل می کردند و لعن و بیزاری و نفرین امامان(علیهم السلام) شامل حالشان می شد. آنان با دامن زدن به عقاید انحرافی و مشرکانه درباره پیامبر و ائمه(علیهم السلام) هم جایگاه اهل بیت(علیهم السلام) را زیرسؤال می بردند و هم مردم را در تشخیص شیعه واقعی از شیعه ادعایی دچار مشکل می کردند، زیرا باورهای آنان با آنچه ائمه(علیهم السلام) می گفتند، هرگز هم خوان و سازگار نبود و فرسنگ ها با تعریفی که ایشان از حقیقت تشیع و پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) ارائه می کردند، فاصله داشت.
امام صادق(علیه السلام) در راستای مبارزات فکری و عقیدتی خود، با پدیده غلو و غالیان نیز مبارزه داشت و در کنار دیگر فعالیت های علمی و سیاسی، شناساندن این انحراف بزرگ به شیعیان و کاستن از پی آمدهای سوء آن در جامعه اسلامی، یکی از مهم ترین دغدغه های آن حضرت(علیه السلام) بود و برای این منظور به شیوه های گوناگونی تمسّک می جست که در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
الف. هشدار دادن و بیدار کردن اذهان نسبت به این جریان و اندیشه های ناصواب آنها. امام صادق(علیه السلام) شیعیان را از نشست و برخاست و هم غذا شدن با غلات برحذر می داشت[ اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 586.] و می فرمود:
«احذَروُا عَلی شَبابِکُم الغُلاةَ لاَ یُفْسِدُهُمْ»[ امالی الصدوق، ج 2، ص 264.]؛ «فرزندانتان را از غلات دور نگاه بدارید مبادا دین و اعتقادشان را فاسد کنند».
ب. مبارزه با غلات. امام صادق(علیه السلام) عقاید آنان را رد و انکار می کرد و با این کار یک حرکت فکری و مذهبی در جهت تصحیح افکار و عقاید شیعه به راه می انداخت. عیسی جرجانی می گوید: به جعفر بن محمد(علیه السلام) گفتم: آیا سخنانی را که از این گروه شنیده ام، به شما بگویم؟
امام(علیه السلام) فرمود: بگو.
گفتم: جماعتی از آنها به جای خداوند تو را عبادت می کنند. گروهی شان نیز نسبت نبوت و پیامبری به شما می دهند.
امام صادق(علیه السلام) با شنیدن این سخنان چنان گریست که صورت مبارکش خیس اشک شد و آن گاه فرمود:
«خدا به دست من فرزندانم را بکشد، اگر دستم به این جماعت برسد و خونشان را نریزم»[ تاریخ جرجان، ص 323.].
ج. باطل نشان دادن عقاید غالیان. شیوه دیگر امام صادق(علیه السلام) برحذر داشتن مردم از غالیان، و تکفیر و لعن آنان بود. درباره یکی از سران غُلّات به نام «ابی الخطاب» بدترین نوع تکفیر و لعن روایت شده است که امام(علیه السلام) نسبت به او فرمود:
«لعن و نفرین خدا و فرشتگان و همه مردم بر ابی الخطاب… او کافر و مشرک و فاسق است»[ رجال کشی، ص 342.].
این گونه برخورد از سوی امام(علیه السلام) پرده از ماهیت پلید غالیان کنار می زد و دست و دل بسیاری از مردم را در ارتباط گیری با آنان می لرزاند و دچار شک و تردیدشان می کرد.
د. ارائه معیارهای حق در رابطه با اهل بیت(علیهم السلام) در مقابل حدیث سازی غالیان. امام صادق(علیه السلام) به یاران و شیعیان خود سفارش می کرد که آنچه را از غالیان می شنوند و می بینند با قرآن و سنت قطعی پیامبر(صلی الله علیه و آله مطابقت دهند. هرچه را منطبق بود بپذیرند و هر چه را نبود، دور بریزند:
«لاَتَقبَلوُا عَلَینَا حَدیثاً اِلاَّ مَا وَافَقَ القُرآنَ وَالسَُنَّةَ اَو تَجِدوُنَ مَعَهُ شَاهِداً مِن اَحَادیِثِنَا المُتَقَدِّمَةِ»[ بحارالانوار، ج 25، ص 288.]؛ «هیچ حدیثی را درباره ما نپذیرید مگر اینکه با قرآن و سنت مطابق باشد یا از دیگر احادیث ما شاهدی بر آن بیابید»[ در تنظیم این مطلب از مقاله «شیوه های برخورد امام صادق(علیه السلام) با غلوّ و غلات»، تألیف علیرضا انصاری، در سایت تبیان، سود برده ام.].
بی تردید در شناخت اهل بیت(علیهم السلام) و پی بردن به حقیقت مطلب نسبت به شأن و منزلت آنها، بهترین و مطمئن ترین راه، مراجعه به قرآن و معیار قرار دادن تعالیم روشن و بی شبهه معصومان(علیهم السلام) است و اگر در شناخت حقایق دینی هر کس نظر و فکر خود را معیار قرار دهد و به نیروی اندیشه خود اتکا ورزد، به خطاهای بسیار دچار می شود و او را به توهمات و بافته های سست بنیاد، و تکذیب خدا و رسول و جرأت ورزیدن به گناهان سوق می دهد.
متأسفانه در جامعه امروز ما نیز بعضی جلوه های تفکر غلوّ وجود دارد و توسط عده ای با ادعای محبت و ولایت اهل بیت(علیهم السلام) تبلیغ و ترویج می شود. محبت و ولایت و معرفت اهل بیت(علیهم السلام) را چنان می فهمند و می فهمانند که گویا با وجود آن هیچ گناهی کیفر و عذاب ندارد و هر طاعت و واجبی را می شود ترک کرد و انجام نداد!! صرف شیعه بودن و دوست داشتن امامان(علیهم السلام) برای آمرزش و شفاعت را کافی می دانند و می پندارند اگر مثلاً پس از مدت ها بی دینی و بی ایمانی، یک روز یا شبی در مجلس عزای امام حسین(علیه السلام) شرکت کنند و اشکی بریزند یا خود را به گریه کنندگان شبیه نمایند، به یکباره همه گناهانشان آمرزیده می شود!!
این پندار به دلایل متعدد باطل است. قرآن به ما تعلیم می دهد که اگر از ضرر و زیان دنیا گریزانیم و خیر و سعادت و رحمت و عنایت پروردگار را می طلبیم، تنها راهش ایمان و عمل صالح است و این دو عنصر جز در سایه عمل به آورده های ایمانی و عقیدتی و عملی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و اهل بیت مکرمش(علیهم السلام) تحقق نمی یابد. پس آن که به بهانه محبت و معرفت اهل بیت(علیهم السلام) روی از طاعت پروردگار می گرداند و به امر و نهی او تعهد و التزامی در خور نشان نمی دهد، در واقع گول خورده ی تصورات ناصحیح و بی پشتوانه خود است و از بافته های سُست بنیاد فکری و عملی خود بهره ای نمی برد و فرجام کارش جز دوری از رحمت خداوند و زیان ابدی نیست.
مبارزه امام صادق(علیه السلام) با افراط گری