تفاوت ظاهری زندگی امام صادق(علیه السلام)
دلیل تفاوت زندگی نسبتاً مُرفّه امام صادق(علیه السلام) و زندگی زاهدانه دیگر ائمه همچون علی بن ابی طالب(علیه السلام) در چیست؟
گاهی در زندگانی و سیره پیشوایان دین تفاوت ظاهری دیده می شود و اگر به درستی تحلیل نشود در الگوگیری گرفتار تعارض می شویم و هرج و مرج اخلاقی و اجتماعی را در پی می آورد. هر کس راهی را برمی گزیند و روش خود را با رفتاری که در یک مورد معین و یا زمان معین از یک امام(علیه السلام) روایت شده توجیه می کند.
به گواهی گزارش های تاریخی، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و علی مرتضی(علیه السلام) زاهدانه زندگی می کردند و در زندگی و معیشت بر خود سخت می گرفتند. این عمل و روش را به دو صورت می توان توجیه و تبیین نمود که به طور طبیعی دو نتیجه دارد و براساس آن دو گونه عمل و الگوگیری نیز صورت می گیرد. یکی این است که بگوییم اسلام به طور مطلق یعنی همه جا و در همه شرایط زمانی و مکانی، دستور به خویشتن داری از نعمت ها و امکانات مادی و دنیایی داده است. و نگاه دیگر این است که بگوییم آن چه ثابت و همیشگی است «ارزش »هایی مانند اخلاص در عمل، توحید در عبادت و صدق و امانت و صفا و محبت و انسان دوستی ا ست که همیشه برای بشر کمال محسوب می شوند و اختصاص به زمان و مکان و مردمی خاص ندارند. مطلق اند و همگانی و همیشگی. اما در روش زندگی و چگونگی استفاده از نعمت های الهی شرایط زمانی و مکانی و موقعیت ها متفاوت است. اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان(علیه السلام) در غذا و لباس و مسکن و مانند آن بیش از زمان امام صادق(علیه السلام) یا امام رضا(علیه السلام)، برخود سخت می گرفتند، بخشی از آن مربوط به زمان اولیه اسلام بود که عموم مردم در فقر و بیچارگی و نداری زندگی می کردند و عده ای از حداقل های معیشت نیز محروم بودند. این اوضاع ، ایجاب می کرد که پیشوایان دینی با مردم همراهی و همدردی کنند و بنا بر ارزش های اخلاقی دینی، پیشوایان لازم است در سطح عموم مردم و حتی فقیرترین آنان باشند.
با نگاهی اجمالی به زندگی امام صادق(علیه السلام) و روش ایشان در تأمین و مصرف لوازم زندگی، درمی یابیم که تفاوت آشکاری با زندگی توأم با فقر و محرومیت پیامبر(صلی الله علیه و آله داشته است. سرّ مطلب همان است که گفتیم و حضرت، خود، بارها آن را به مردم زمان خویش، در موضوع فلسفه زهد، گوشزد کرده است.
علاوه بر این که در زمان امام صادق(علیه السلام) گروهی پیدا شدند که برداشت افراطی از زهد و دنیاگریزی داشتند و معتقد بودند همیشه و هر جا باید از امکانات زندگی و از نعمت های دنیا دوری ورزند. این عدّه، مسلک خود را مسلک «زهد» می نامیدند و به آنها «متصوفه» گفته می شد. سُفیان ثوری یکی از این گروه است. روزی نزد امام صادق(علیه السلام) رفت و دید ایشان جامه ای سفید و لطیف و زیبا بر تن کرده است. با شگفتی روی خود را برگرداند و گفت: ای فرزند رسول خدا! سزاوار نیست که شما خود را آلوده به دنیا کنید. امام(علیه السلام) به او فرمود:
«شاید به خاطر آنچه از وضع زندگی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و صحابه به تو رسیده، چنین سخنی می گویی؟ آن وضع در نظر تو برجسته و مهم شده و گمان کرده ای که آن روش وظیفه ای همگانی است از طرف خداوند مثل دیگر تکالیف و مسلمانان باید تا همیشه آن را حفظ کنند و آن گونه زندگی کنند. اما آگاه باش که چنین نیست که فکر می کنی. رسول خدا(صلی الله علیه و آله در زمان و موقعیتی خاص می زیست که فقر و تنگدستی همه گیر بود و مردم از داشتن وسایل و لوازم اولیه زندگی محروم بودند. حال اگر در روزگاری اسباب راحتی و آسایش عموم مردم فراهم بود، دیگر دلیلی برای آن گونه زیستن و سخت گیری های معیشتی وجود ندارد، بلکه سزاوارترین مردم به استفاده از موهبت های الهی مسلمانان و انسان های صالح اند نه دیگران»[ الکافی، ج 5، ص 65.].
پس با کمک تعالیم رسیده از معصومین این مطلب مهم برای ما روشن می شود که اسلام درباره معیشت و لوازم زندگی چیزهایی را به عنوان اصول ثابت و تغییرناپذیر، و اموری را به عنوان متغیرات زندگی مطرح می کند. یکی از آن اصول ثابت این است که مسلمان حقیقی باید زندگی خود را از زندگی عموم مردم جدا نداند و خود را تافته جدابافته از آنان به شمار نیاورد. باید همچون آنان و هم سطح با آنان زندگی کند و چیزی برای راحتی و رفاه خود هزینه نماید. معنی ندارد درحالی که اکثر مردم در فلاکت و بدبختی به سر می برند، عده ای آیه (((قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ)))[ «بگو: چه کسی زینت هایی را که خداوند برای بندگانش قرار داده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است»، اعراف (7)، آیه 32.] را بهانه قرار دهند و خود را در دریای نعمت ها غوطه ور سازند و فرسنگ ها از مردم و درد و رنج آنها فاصله بگیرند.
امام صادق(علیه السلام) با اینکه به اقتضای زمان، زندگی را بر خود و خانواده اش تنگ نمی گرفت و وسعت روزی در زندگی را عیب و نقص نمی شمرد، با این همه آنجا که قحطی پیش می آید، ذخیره آذوقه خانه اش را به بازار می برد و به فروش می رساند و در پاسخ به اعتراض خادم خود که اگر چنین کنیم دیگر نخواهیم توانست گندم تهیه نماییم، می فرماید:
«از این به بعد ما هم مثل دیگران، روزانه نان می خریم و از همان نانی که مردم استفاده می کنند – نیمی از جو و نیمی از گندم – می خوریم. من می توانم در این موقعیت سخت به فرزندانم نان گندم بدهم، اما دوست دارم خداوند ببیند که من با مردم مواسات و هم دردی می کنم»[ مجموعه آثار شهید مطهری، ج 18، ص 38 به بعد.].
تفاوت ظاهری زندگی امام صادق(علیه السلام)