دین و اندیشه

خدا، شناخت، دوستی و درک ما

پرسش و پاسخ

خدا منو درک نمی کنه ؟ رهایی حب دنیا و اخلاص ازم میخواد؟ درعالم ذر پیمان گرفته، تو دنیا هزار بدبختی بعدش مقام فنا ؟؟ چرا کمکم نمی کنه ؟؟ چرا کل اسلام منسجم نیست ؟ خدا کیه؟خدا چیه؟

پاسخ کوتاه:
دنبال حل مسائل رفتن یعنی زودتر و بهتر به نتیجه رسیدن است. مفهوم واژه خدا از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که همه انسانها حتی کسانی که منکر وجود خدا هستند، نیز آن را درک می کنند. از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود. رابطه دوستانه میان انسان و خداوند دو طرفه است.یحبهم و یحبونه. اگر بخواهیم بفهمیم خداوند تا چه انداره به ما علاقه دارد, باید ببینیم ما تا چه اندازه به خداوند علاقه و رابطه داریم و مطیع او هستیم و به وظایف واجب و مستحب خود عمل می کنیم.


بنظر رسیده مسائل مهم و دشواری برایتان پیشامد نموده باشد. تاختن به موارد ناشناخته در واقع نوعی بیان ضعف و نارسایی است. لذا در این ابهام و تحیر باید آرام و دقیق یکی یکی پیشامدها را شناخت و دنبال حل مسائل مربوطه آنها رفت تا زودتر و بهتر کشف مساله و رسیدن به پاسخ و به نتیجه رسیدن تجربه شود. تهمت به خدا یا دیگران راهکار رسیدن به آرزو و هدف نیست. مرد سرگردانی که در امر خداشناسی گرفتار شک و تردید شده بود، خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: « ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا راهنمایی کن به این که خدا کیست! زیرا وسوسه گران مرا حیران ساخته اند، امام فرمودند: ای بنده خدا! آیا هرگز سوار بر کشتی شده ای؟ عرض کرد آری، فرمود: هرگز کشتی تو در آنجایی که هیچ کشتی دیگری برای نجات تو نبوده، و قدرت بر شناگری نداشته ای، شکسته است؟ عرض کرد: آری، فرمود: در آن حالت آیا قلب تو به این امر تعلق گرفت که موجودی هست که می تواند تو را از آن مهلکه نجات دهد؟ عرض کرد آری. امام صادق علیه السلام فرمود: او خداوندی است که قادر بر نجات است در آنجا که هیچ نجات دهنده و فریاد رسی نیست. مفهوم واژه خدا از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که همه انسانها حتی کسانی که منکر وجود خدا هستند، نیز آن را درک می کنند. هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خدای تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است ولی از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود. البته وجود خداوند بیشتر شناختنی است تا اثبات کردنی، زیرا منظور از خداوند، متن هستی و حقیقت وجود است و ما در اصل هستی و حقیقت وجود شک نداریم تا بخواهیم آن را اثبات کنیم. به یقین می دانیم که جهان هستی هست، ما هستیم و هستی هست. با درک ذات هستی، به وجود خداوند اعتراف کرده ایم، ولی باید ببینیم این هستی دارای چه خصوصیات و ویژگی هایی است (اسما و صفات) و رابطه مخلوقات با ذات وجود چیست. خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال مطلق بدون هر گونه عیب و نقصی است. خدا وجود بی همتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است، خدا شنوا و بیناست، دارای اراده و اختیار است، خداوند زنده و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهاست، و همه موجودات (مخلوقات) را دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است.
خداوند سبحان نسبت به همه‌ مخلوقات خویش محبت دارد. انسان باید تلاش کند با اطاعت از فرامین الهی به رشد و کمال برسد. باید قدم عبودیت و تسلیم محض را نیز بردارد تا به کمال و فخر نهایی برسد. به این رتبه و مقام که بدون چون و چرا از رسول اکرم صلی الله علیه و آله پیروی کنیم؛ «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله» (سوره‌ی آل عمران/ 31) بگو اگر خدا را دوست می‌دارید، پس مرا اطاعت کنید تا خداوند شما را دوست بدارد.
در روایتی قدسی آمده است: « لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقا»؛ این روایت بیانگر شدت محبت و علاقه خداوند به بندگانش است و بر این موضوع تاکید دارد که حتی بندگانی که از او رو برگردانده و در دام غفلت گرفتار شده‌اند و او را از یاد برده‌اند مورد علاقه او بوده و خداوند به آنها مشتاق است؛ اما آنها بر اثر جهل و غفلت از میزان این اشتیاق الهی نسبت به خود خبر ندارند و چه بسا فکر می‌کنند از چشم خدا افتاده‌اند و خداوند به آنها توجهی ندارد. اشتیاق خداوند به چنین بندگان غافل و جاهلی به اندازه‌ای شدید است که اگر آنها از آن مطلع می‌شدند و عمق و شدت آن را درک می‌کردند از زیادی شوق جان می‌دادند و زنده نمی‌ماندند.
خداوندی که چنین مهربان است، بی‌شک در هر حالی به بندگان خود کمک می‌کند؛ اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که خدای تعالی فرمود: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون ــــ فساد، در خشکى و دریا ظاهر گشت به سبب دستاورد مردم؛ خدا مى خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید بازگردند» (الروم:41)
لذا خیلی از مشکلات در حقیقت حاصل دست خودمان است؛ و عملکرد خودمان است که به خودمان بر می‌گردد. پس تا خودمان برای برطرف نمودنش اقدام نکنیم، خدا کمکمان نخواهد کرد!
رابطه دوستانه میان انسان و خداوند دو طرفه است.یحبهم و یحبونه. اگر بخواهیم بفهمیم خداوند تا چه انداره به ما علاقه دارد, باید ببینیم ما تا چه اندازه به خداوند علاقه و رابطه داریم و مطیع او هستیم و به وظایف واجب و مستحب خود عمل می کنیم.
برای یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی در یک دسته بندی کلی به چند استدلال نمونه توجه نمائید.
1 – برهان علیت
در جهان سلسله ای از روابط علت و معلولی وجود دارد و چون دور و تسلسل محال است باید این سلسله به علت العلل ختم شود.
2 – برهان امکان و وجوب
برهان امکان و وجوب از استوارترین برهان های اثبات وجود خدا است و در میان فلاسفهٔ اسلامی جایگاه بلندی دارد. خلاصه برهان به تقریر طوسی: «اگر موجود (که در تحقق آن شک نیست) واجب الوجود بالذات باشد، مطلوب ما ثابت است، و اگر چنین نباشد، مستلزم وجود واجب بالذات است، تا دور و تسلسل لازم نیاید. » (به عربی: «الموجود إن کان واجباً فهو المطلوب؛ وإلا إستلزمه دفعاً للدور والتسلسل»).
در حدیثی از امام ششم شیعیان با این تقریر آمده:
چیزی که نبود، و موجود شده است، یا خودش خود را موجود کرده، یا غیر او. اگر خودش خود را موجود کرده باشد، یا در هنگامی که موجود بوده سبب وجود خود شده است، یا هنگامی که نبوده. در صورت اول، وجود بخشیدن به موجود، محال است؛ و در صورت دوم باید معدوم، علت وجود شود، و آن هم محال است؛ و اگر غیر او، او را به وجود آورده، اگر غیر آن مانند آن چیز نبوده و موجود شده، حکم او حکم همان چیز است. [حسین وحید خراسانی: آشنایی با اصول دین-1386- صفحهٔ 21
و با اثبات محال بودن تسلسل علل، سلسله باید به واجب الوجودی ختم شود که از واجب الوجود بودن آن سایر صفات اثبات خواهد شد.
3- راه حسی و تجربی یا برهان نظم
– تجربی نامیدن این راه به معنای استقلال آن از هر گونه استدلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیده های طبیعی استوارمی گردد
در عالم نظمی وجود دارد که کوچکترین خللی به آن، منجر به نابودی آن می شود. چه چیزی باعث شکافته شدن دانه می شود؟ 3 – راه برون(برهان نظم).
قبل از توضیح بیشتر بهتر است ببینیم “نظم” یعنی چه؟
دقت کنید: منظور از نظم، وجود هماهنگی یک مجموعه، برای رسیدن به هدف دلخواهشان است.
مثال: تصور کنید شما از طرف سازمانی به کشوری اعزام می شوید؛ صبح زود خودرویی برای بردن شما به فرودگاه می آید، راننده برای شما بلیطی به همراه دارد هواپیما آماده پرواز است و شما به راحتی به مقصد می رسید و. . . اگر از شما بپرسند اوضاع چگونه بود می گویید همه چیز منظم بود و من توانستم به خوبی مأموریتم را انجام بدهم و باز گردم.
نظم در عالم هم، یعنی همه چیز از قبل مرتب و هماهنگ شده است تا انسان ها و سایر موجودات بتوانند مأموریت خویش را انجام دهند و بازگردند! به بیان دیگر یعنی پیش بینی های لازم برای هدفی که موجودات برای آن خلق شده اند؛ در عالم وجود دارد.
پس – ساده ترین راه اثبات وجود خداوند، استفاده از راه دلیل (برهان) نظم است؛ این دلیل می گوید: عالم دارای نظمی بسیار عمیق و گسترده است و هر چیزی که دارای چنین نظمی باشد نیاز به ناظمی دانا دارد. پس عالم هم نیاز به یک نظم دهنده دانا دارد و نمی تواند تصادفی به وجود آمده باشد.
راه درون(فطرت)
راه دیگر برای شناخت خداوند راه فطرت است. انسان وقتی به قلب و دلِ خود مراجعه می کند می بیند که نمی تواند وجود خدا را انکار کند و خواهی نخواهی خدا را باور دارد و دلش به وجود او گواهی می دهد، مانند آن شخص کافری که از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: خدا را چگونه باور کنم؟ امام علیه السلام در جواب فرمود: آیا تا به حال سوار کشتی شده ای؟ مرد گفت: آری. امام فرمودند: آیا شده است که کشتی دچار طوفان شود و در حال غرق شدن باشد؟ عرض کرد آری. امام علیه السلام فرمود: در آن لحظه که دستت از همه جا کوتاه بود چه حالی داشتی؟ گفت: در ته دلم احساس می کردم که یک قدرتی هست که بالاتر از هر قدرتی است و یک کسی هست که بتواند دستم را بگیرد و مرا نجات دهد و در دلم به آن نیرو امید داشتم. امام علیه السلام فرمود: همان قدرت و نیرویی که در دلت به آن امید داشتی که می تواند همه کار بکند خداوند است. قرآن نیز به گونه ای زیبا همین حقیقت را به تصویر می کشد: «هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می خوانند (و غیر او را فراموش می کنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می شوند. [- عنکبوت/ 65-
آسان ترین و بهترین راه شناخت وجود خدا، راه دل یا برهان فطرت است. یعنی در درون اعماق روح انسانی، شناخت، گرایش و عشق به خداوند نهفته است. همیشه یک نقطه نورانی و یک جاذبه نیرومند در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباطی او با جهان ماوراء طبیعت و نزدیکترین راه به سوی خداست. [تلخیص از تفسیر نمونه، ج 16، ص 341 و 342-

شناخت خدا و گرایش به سوی او و نور توحید در درون جان همه انسانها نهفته است ولی آداب و رسوم خرافی، تربیتهای غلط، تلقینهای سوء، غفلت و غرور، مخصوصاً به هنگام سلامت و وفور نعمت، پرده هایی بر آن می افکند، ولی هنگامی که طوفان حوادث از هر سوی وزیدن گرفته و گرداب مشکلات در برابر انسان نمایان گردد. انسان دست خود را از همه اسباب ظاهری کوتاه می بیند و از همه جا نا امید می شود، در این هنگام است که پرده ها کنار می روند و آن نقطه نورانی دل آشکار می شود و هر گونه فکر شرک آلود در مورد خدا را از دل زدوده و در کوره این حوادث از هر ناخالصی خالص می گردد.

خدا، شناخت، دوستی و درک ما

guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا