شخصیت امام کاظم(علیه السلام)
جلوه هایی از شخصیت امام کاظم(علیه السلام) را بیان کنید؟
سخن گفتن درباره شخصیت ائمه معصوم(علیهم السلام) و نشان دادن ابعاد گوناگون وجود مقدس آنها امری است دور از دسترس انسان های عادی، با این همه نمی توان دست روی دست گذاشت و به این بهانه، خود را از سرچشمه های عظیم اخلاق و عمل و تقوا و عبادت محروم ساخت. هر یک از ما به قدر وسع اندیشه و توان فکری خویش و تکیه بر آنچه از سیره و سخن امامان(علیهم السلام) به ما رسیده، می توانیم از جلوه های گوناگون شخصیت آنها بهره ببریم و در سامان بخشیدن به ساحت های مختلف زندگی، از آنها الگوبرداری کنیم. از این رو، در اینجا نکاتی را به طور خلاصه، درباره سیره عملی امام کاظم(علیه السلام) در عبادت و اخلاق و تعامل با بندگان خدا یادآور می شویم:
الف. عبادت و تقوا
امام موسی بن جعفر(علیه السلام) در خانواده و در محیطی پرورش پیدا کرد که کانون پاکی و تقوا و بندگی خدا بود. او صورت های گوناگون خداترسی و عبودیت را در خانه ای که از نور معنویت و معرفت پدر بزرگوارش امام صادق(علیه السلام) روشنی گرفته بود، مشاهده می کرد و این ها در ساختن شخصیت حضرت(علیه السلام) و شکل دادن به آن اساسی ترین نقش را داشت. تا آنجا که به گفته تاریخ نگاران، امام(علیه السلام) عابدترین مردم روزگار خود بود و به او «عبد صالح» و «زین المتهجّدین» (زینت کوشندگان در عبادت) می گفتند و کسی در بندگی و فرمانبرداری خداوند توان هم شأنی و همراهی با ایشان را نداشت. اینک نمونه هایی از این روحیه تعبّد و خداگرایی و مجاهدت در عبادت:
1. نماز
درباره نماز امام کاظم(علیه السلام) نقل شده است که چون بر نماز می ایستاد و یا با خدای خویش به مناجات می پرداخت، اشکش جاری می شد و قلبش به تپش می افتاد و از شوق و بیم خداوند، لرزه بر اندامش چیره می شد. ایشان بیشتر اوقات خود را مشغول نماز بود[ کشف الغمه، ج 3، ص 18.].
آن گاه که طاغوت زمان، هارون الرشید، موسی بن جعفر(علیه السلام) را در سیاه چال به بند کشید، فرصتی پیش آمد که امام(علیه السلام) به عبادت بپردازد و یکسره تمام وقت خود را به ذکر و نماز و دعا اختصاص دهد و آن حضرت(علیه السلام) به این نعمت، همواره خود را مدیون و سپاسگزار خداوند می دانست و این گونه ابراز شکر و امتنان می کرد:
«اللَّهُمَّ إِنَّی کُنْتُ أَسْأَلُکَ أَنْ تَفرِغنِی لِعِبَادَتِکَ، اللَّهُمَّ وَ قَدْ فَعَلْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ»[ بحارالانوار، ج 48، ص 108.]؛ «خداوندا آرزوی من این بود که فرصتی بی دغدغه برای عبادت خود به من عنایت کنی. اکنون مرا به خواسته ام رساندی. از تو ممنون و سپاس گزارم».
سخت کوشی امام کاظم(علیه السلام) در عبادت خدا چنان روشن و مسلّم بود که حتی دشمن ترین دشمنان وی نیز نتوانستند در این باره لب فروبندند و در مدح ایشان سخنی نگویند. روزی هارون بر فراز کاخ خود خانه محل سکونت (زندان) حضرت را می نگریست. ناگاه در گوشه ای از خانه، نگاهش به تکه جامه ای افتاد که نقش زمین شده بود و تکان نمی خورد. با شگفتی رو به ربیعِ حاجب کرد و گفت: این پیراهن چیست که هر روز در اینجا افتاده؟
ربیع گفت: ای امیرمؤمنان! آنچه می بینی پیراهن نیست. بلکه موسی بن جعفر است که همه روزه هنگام برآمدن خورشید سر به سجده می گذارد و ظهر سر از سجده بر می دارد.
هارون الرشید با بهت و حیرت، گفت: بی شک او از زاهدان بنی هاشم است[ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 95.].
2. تلاوت قرآن
خواندن قرآن، عمل بسیار مستحب و مورد تأکیدی است و انسان مسلمان باید هر روز شماری از آیات آن را با تدبر و اندیشه بخواند و تعالیم آن را ره توشه راه پُرنشیب و فراز زندگی خود قرار دهد. همچون امام کاظم(علیه السلام) که به نقل تواریخ، قرآن را با دقت و تدبّر و بهتر و خوش نواتر از هر کس دیگر می خواند و به لحنی اندوهناک تلاوت قرآن می کرد و مردم با شنیدن صوت تلاوت او به گریه می افتادند[ المناقب، ج 4، ص 341.].
حفص – یکی از راویان قرائت های هفتگانه – درباره شیوه تلاوت قرآن توسط امام کاظم(علیه السلام) می گوید: او قرآن را با آهنگی حزین می خواند و چون شروع به تلاوت می کرد، چنان بود که گویا با کسی در حال گفت وگوست[ بحارالانوار، ج 48، ص 111.].
آری، تأمل کردن در معارف قرآن به هنگام تلاوت و صاحب سخن یعنی خداوند را حاضر و ناظر دیدن، از مهمترین آداب قرائت قرآن است که باعث می شود انسان در یک ارتباط عمیق روحی با کلام خدا، قلب و جان خود را به نور حقایق ایمانی روشنی دهد و از آن بهره کامل تری حاصل کند.
ب. زهد و پارسایی
یکی از شاخصه های اصلی در زندگی بندگان شایسته خداوند، دل بسته نبودن آنها به دنیا و فریب نخوردن به زیبایی ها و جلوه های گول زننده آن است. دنیاگریزی و آخرت گرایی و یکسره روی به درگاه الهی داشتن، اگر مایه و اساسی داشته باشد، باید آن را در اخلاق و رفتار کسی همچون امام کاظم(علیه السلام) جستجو کرد. ابراهیم بن عبدالحمید، درباره ابعاد زهد و پارسایی امام(علیه السلام) می گوید: وارد خانه ای شدم که حضرت در آن نماز می گزارد. آنجا جز یک زنبیل که از برگ خرما بافته شده بود و شمشیری آویخته و یک قرآن چیز دیگری وجود نداشت[ همان، ص 110.].
این زهد و ساده زیستی امام در حالی بود که ایشان اموال فراوان و وجوهات شرعی بسیاری از سوی شیعیان خود دریافت می کرد و نخلستان ها و زمین های کشاورزی شخصی نیز از جمله منابع درآمد سرشار برای حضرت بود. اما همه آنها را در راه خدا و در راه کسب خشنودی پروردگارش، به محرومان و مستمندان می بخشید و خود، به اندکی از آن همه قناعت می کرد.
ج. هدایت گری
یکی از وظایف بزرگ رهبران الهی، زمینه سازی برای هدایت مردمان و سعی در به راه آوردن آنها از بیراهه های معصیت و نافرمانی خداست. در زندگی سرتاسر نور و هدایت امام کاظم(علیه السلام) از این دستگیری ها و نجات بخشی ها موارد متعددی یافت می شود که هر کدام درس بزرگ خیرخواهی برای مردم و ارشاد گمراهان و ترحّم بر فریب خوردگان و غوطه وران در گردابی دنیا و به ساحل امن ایمان رساندن آنهاست. از جمله کسانی که نفس رحمانیِ امام(علیه السلام) بر جان و روان آنان اثر گذاشت و راه و مسیر زندگی شان را به کلی دگرگون ساخت، ابونصر، بُشر بن حارث بن عبدالرحمن معروف به «بشر حافی» است. وی روزگاری طولانی، زندگی اش را به عیش و نوش گذراند و سرانجام به دست امام کاظم(علیه السلام) توبه کرد و در شمار عارفانِ زاهد در آمد[ الکنی والالقاب، ج 2، ص 67.].
آنچه گفته آمد، کمتر از قطره ای بود برگرفته از اقیانوس بی کرانه والایی و حکومت های اخلاقی و معنوی امام کاظم(علیه السلام) که از باب تذکر و یادآوری و ایجاد انگیزه در مخاطبان عزیز برای پیگیری مطلب بیشتر برای آشنا شدن با سیره و سبک زندگی آن حضرت، در این چند سطر به آن پرداخته شد.
شخصیت امام کاظم(علیه السلام)