دین و اندیشه

معنویت در دفاع مقدس

پرسش و پاسخ

با سلام،

سوالی در مورد دفاع مقدس دارم. با توجه به اینکه جنگ در ان ۸ سال برای ما جهت حفظ خاک بود و مساله دفاع از ارزشهای الهی یا نجات دین و اینگونه موارد مطرح نبود (یا حداقل اگر هم بود بنده بی‌اطلاعم)؛ پس چرا موارد بسیاری از امدادهای غیبی خداوند در دوران جنگ یا کمکهای ارواح طیبه شهدا بعد از جنگ گزارش شده؟

ایا میتوان این موضوع را به هر شهیدی از هر دین و کشوری تعمیم داد؟ چون بالاخره در طول تاریخ بسیاری از شهدا تنها برای نجات خاکشان کشته شده‌اند و الزاما نجات خاک نمی‌تواند از موارد کشته شدن در راه خدا باشد! ایا همه انها از مصادیق انانی‌اند که زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند؟

پاسخ کوتاه:
رزمندگان سرافراز دوران دفاع مقدس با همه جلوه‌های بندگی و یاد خدا مأنوس بودند و در هیچ شرایطی از یاد خدا غافل نشدند. آنها دل را به دریای معرفت الهی سپرده و در ساحل امن الهی، در حال عبادت و بندگی به معراج حق شتافتند و تمام پیروزی‌های عرصه جنگ را به مدد این نورانیت و معنویت کسب کردند. این رزمندگان به برکت انقلاب اسلامی و تحول عظیم فکری و معرفتی که در میان عموم مردم و به ویژه نسل جوان و نوجوان پیدا شده بود، علیرغم سن و سال پایینی که داشتند به لحاظ فکری و معرفتی چنان رشدی داشتند که آنها را فراتر از سن و سال خود ساخته بود.


یکم. ماهیت دفاع مقدس ملت ایران، همانگونه که از اسمش مشخص است جنبه «دفاعی» داشت به طوری که با دیدن هجومی که رژیم بعث عراق با همراهی نظام سلطه و کشورهای مرتجع منطقه به کشور کرده بود و نیز جنایت هایی که هر روزه این رژیم متجاوز در مناطق مورد هجوم در حق ملت مرتکب می شد و خواب هایی که برای کشور می دیدند از جمله فتح چند روزه تهران و … هر انسان عاقل و با وجدانی را به فکر وا می داشت تا در راه دفاع از کشور و ملت خویش و حداقل برای حفظ جان خود و بستگانش، اقدام به دفاع نماید و همین مساله منجر به برانگیختن احساسات وی می شد، در واقع در چنین شرایطی میان احساسات و عقلانیت هیچ تعارضی وجود ندارد تا اینکه چنین سخنی مطرح شود چون عقل نیز همان حکمی را می دهد که احساسات در مسیرش تحریک شده است و چنین حرکتی حتی اگر بر اساس احساسات باشد هیچ اشکالی ندارد چنانکه امام خمینی ره نیز از این احساسات به عنوان «احساسات خداگونه» یاد می کند و وجود آن در جوانان جبهه رفته را مورد تایید و ستایش خویش قرار می دهد. (رک: سخنرانی امام خمینی ره در جمع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى پادگان امام حسین و ولى عصر، صحیفه امام، ج13، ص391) به عبارت دیگر در دفاع از کیان ، سرزمین، جان و آبرو آنچه واجب است دفاع است، چه انسان بر اثر تحریک احساسات به این وجوب برسد و چه بر اثر تعقل ورزی و حتی باید گفت در ماجرای دفاع، این تعقل است که احساسات را بر می انگیزاند و چنین احساساتی که پشتوانه منطقی دارد، با احساسات بی منطق و غیر قابل توجیه تفاوت ماهوی دارد، حال چه این احساسات مربوط به نوجوانان و جوانان باشد و چه مربوط به بزرگترها. نکته مهم دیگری که در ارتباط با انگیزه های نوجوانان و جوانان کشورمان برای مشارکت در دفاع مقدس می توان گفت این است که شواهدی وجود دارد که حاکی از این است که انگیزه های این سرافرازان، چیزی فراتر از انگیزه های حفظ نفس و یا احساسات خالی از معنویت بود و بیانگر این است که این رزمندگان به برکت انقلاب اسلامی و تحول عظیم فکری و معرفتی که در میان عموم مردم و به ویژه نسل جوان و نوجوان پیدا شده بود، علیرغم سن و سال پایینی که داشتند به لحاظ فکری و معرفتی چنان رشدی داشتند که آنها را فراتر از سن و سال خود ساخته بود چنانکه این مطلب را می توان با مطالعه مصاحبه هایی که از این عزیزان و به ویژه شهدای نوجوان و جوان بر جای مانده است و نیز مطالعه وصیت نامه های این عزیزان به خوبی درک کرد و به همین دلیل بود که همواره این رزمندگان مورد توجه، عنایت و تفقد حضرت امام خمینی ره قرار می گرفتند و بارها ایشان که خود عارفی واصل بوده و سخن از روی احساسات محض نمی گفتند عظمت چنین رزمندگانی را می ستودند چنانکه می فرمودند: «من هر وقت که چهره اینهایى که دارند رو به جبهه ها مى روند ملاحظه مى کنم واقعاً از خودم خجالت مى کشم که اینها به چه مقامى رسیده اند، به چه پایه اى از عرفان، چه پایه اى از معرفت رسیده اند که این طور با هیجان، این طور براى خدا رو به جبهه ها مى روند ..»(صحیفه امام، ج20، ص149) «خدا مى داند که من هر وقت نظرم به این جوانهایى که عازم جبهه هستند و با شور و شعف دارند به جبهه ها مى روند، وقتى من آنها را نگاه مى کنم، از خودم خجالت مى کشم، ما کى هستیم، ما چى هستیم؟»(همان، ص54) و حتی بالاتر اینکه به اقشار مومن نیز توصیه می کردند که وصیت نامه های این عزیزان را مطالعه نمایند و از آن درس بگیرند که همین مطلب حاکی از این بود که از منظر حضرت امام ره جوانان و نوجوانانی که پای در رکاب گذاشته و به سمت جبهه ها روانه می شدند، از چنان معرفت عمیقی برخوردار بودند که نوشتارشان (که برگرفته از فکر با عظمتشان بود) می تواند درس عابدان و زاهدان باشد چنانکه می فرمودند: «پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهاى ما که علیل شدند الآن هم وقتى مى آیند از من مى خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه مى کند و مى خواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدرى تعلم پیدا کنید .»(صحیفه امام، ج14، ص491)
همچنین مقام معظم رهبری نیز می فرماید:
«اگر شما به جبهه‌های نبرد خودمان رفته باشید، در شبهای نزدیک به عملیات یک منظره عجیبی است. در آن‌جا – حالا یک مقدار شنیدیم، مقداری هم دیدیم – بسیار بسیار منظره شوق‌انگیزی است. این جوانهای ما، این برادران مخلص، مؤمن، دلهای پاک، صاف و نورانی، وقتی احساس میکنند که به میعاد خودشان با خدا نزدیک شده‌اند و امکان شهادت و رفتن به جوار الهی برایشان هست، حال عجیبی از دعا، نماز، نماز شب، ذکر، توجه و حالِ بسیار گرانبها و فاخری دارند؛ بعضی از وصیت‌نامه‌ها را هم که انسان میخواند، همین موضوع را مشاهده میکند. من چند روز قبل یکی از این وصیت‌نامه‌ها را میخواندم، دیدم از نماز شب برادران و دوستانش نقل کرده که این شبها چه حالی است، چه زمزمه و چه ولوله‌ای در این سنگرها و پشت خاکریزهاست! این برای خاطر این است که توجه به خدا در آن حالات که ساعات و روزهای آخر است و انسان احساس میکند که فرصت رو به اتمام است، حالت اقبال دارد؛ به علاوه که شوق لقای پروردگار برای کسانی که به سوی او حرکت میکنند، وجود دارد.»( 1366/03/07)
بر این اساس عوامل معنوی و فرهنگی مؤثر در پیروزی رزمندگان اسلام در دفاع مقدس، نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ای ایفا کرده است؛ هر چند ازنظر مادی ایران از عراق ضعیف‌تر بوده است. جوانان برومند میهن اسلامی با تمسک به عوامل معنوی، انقلاب و میهن اسلامی را در برابر تهاجم بیگانگان پاس داشتند. در حالی که ماشین جنگی عراق در 31 شهریور 59 به امید فتح چند روزه ایران به راه افتاده بود و تهاجم هر روز ابعاد تازه‌ای می‌یافت. در این ‌سوی نبرد، آرام آرام حماسه‌ای در حال تولد بود؛ حماسه‌ای مجاهدانه که در فرهنگ و باورهای ژرف ملت مؤمن ریشه داشت. این حماسه از آن جهت که توأم با معنویت بود، «دفاع مقدس» نام گرفت.(ر.ک: بازخوانی سیره عبادی و معنوی شهدای دفاع مقدس، بلاغ) امام خمینی(ره) در این‌ باره فرمود: «آنها حساب همه ‌چیز را می‌کردند، مگر یک حساب و آن، حساب معنویت بود».(صحیفه امام؛ ج 6، ص 310.)
در ادامه به نمونه هایی از نقش معنویت در دفاع مقدس می پردازیم:
درباره شهید علی قوچانی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) این خاطره بازگو شده است: در عملیات والفجر 4 بود که ما پس از بیست و چهار ساعت راهپیمایی به پشت مواضع دشمن رسیدیم. آقای قوچانی که فرماندهی گردان را به عهده داشت، فرمود: «ما تا اینجا برای شناسایی آمده بودیم و از اینجا به بعد مواضع دشمن را نتوانسته ایم شناسایی کنیم. به بچه ها بگو ذکر خدا را بگویند و از خدا کمک بخواهند» و [سپس] از کنار من دور شد.
پس از چند لحظه متوجه شدم که زیر درختی در تاریکی نشسته و سرش را روی زمین گذاشته و خیلی آرام گریه می کند و از خدا کمک می خواهد. پس از آن فرماندهان گروهان را صدا زد و گفت: «نمی دانیم مواضع دشمن به چه صورت است و روی کدام ارتفاع هستند». در همین لحظه بود که منوّر قرمز رنگی از طرف دشمن شلیک شد…. پس از خاموش شدن منوّر، هر گروهان از سوی آقای قوچانی مسیرش مشخص شد و [او] دستور حرکت داد.
آری بدین ترتیب رزمندگان اسلام در معادلات نظامی برای یاد پروردگار و معنویت، حساب ویژه ای قائل بودند. بسیاری از رفتارها و گفتارهای رزمندگان از مصادیق یاد خداست؛ ولی در اینجا چند نمونه از مصادیق بارز آن را در دفاع مقدس بیان می کنیم:
رزمندگان، یاد خدا را با نماز زنده نگه می داشتند که «أقِمِ الصَّلاةَ لِذِکری» و از همین نماز در سختی ها و مشکلات کمک می گرفتند؛ چرا که در قرآن خوانده بودند: «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» و به همین ترتیب با اعتقاد کامل از نماز و معنویت کمک می جستند و علاوه بر رشد معنوی خود بر مشکلات نیز فائق می آمدند.
یکی از رزمندگان درباره عملیات صاحب الزمان(عج) می گوید:
نماز جماعت بود، عطر دعا و مناجات، همه جا را معطر کرده بود. فرمانده تیپ، در حالی که دست معاون گردان -عباسعلی سخاوتی که در همین عملیات به شهادت رسید- را در دست می فشرد، گفت: «من نماز بچّه های شما را دیدم، شکی نیست که امشب، خبر خوشی را به امام امت خواهیم داد» و این چنین شد؛ با یورش برق آسای دلاوران سپاه اسلام، دشمن متحمل شکست سختی شد.
درباره سردار شهید حسین یوسف اللهی از فرماندهان لشکر 41 ثارالله حکایت شده است:
همین که وارد شیار شدیم، من یک دفعه دیدم تمام بچّه ها افتادند روی زمین. فکر کردم حتماً به گشتی های عراقی برخورده ایم؛ ولی متوجه شدم مثل این که بچّه ها خیز نرفته اند؛ بلکه در حال سجده هستند. بعد هم همگی بلند شدند و دو رکعت نماز خواندند. خیلی تعجّب کرده بودم. حسین را کناری کشیدم و گفتم: «چه کار می کنید؟» گفت: «بچّه ها دارند سجده شکر به جا می آورند. این روش هر شب ما است.»گفتم: «چرا اینجا؟ صبر می کردید تا به خط خودمان برسیم بعد [سجده را به جا می آوردید] گفت: «نه ما هر شبی که وارد معبر می شویم موقع برگشت همانجا پشت میدان مین دشمن، یک سجد? شکر و دو رکعت نماز به جا می آوریم و بعد برمی گردیم عقب.»
این یک نمونه از حال و هوای بچّه های اطلاعات بود؛ حال و هوایی که بیشتر به برکت وجود حسین یوسف اللهی ایجاد شده بود.
رزمندگان به برکت حضور علما و روحانیت در جبهه، فقط به نمازهای واجب اکتفا نمی کردند؛ بلکه فرهنگ شب زنده داری، پرداختن به نماز شب و راز و نیاز نیز حاکم شده بود.
از حضرت امام(ره) نقل شده است: ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او، حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، افتخار می کنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شب ها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر می برند. یکی از رزمندگان، نماز شب بچه های تیپ 21 امام رضا(ع) را چنین بازگو می کند:
از مقرّ گردان رفتیم بیرون به سمت خاکریزها و بیابان پشت گردان. گفت: «بچّه ها پشت خاکریز هستند.» یواشکی رفتم بالای خاکریز و سرک کشیدم. خدای من! چه خبر بود! اینجا کجاست؟ تعداد زیادی قبر دیدم که عده ای داخلش مشغول عبادت بودند. یکی نماز می خواند، یکی ناله می کرد، یکی گریه می کرد و…. تعجب کردم که خدا چطور مرا به میان این فرشتگان زمین، راه داده! بوی عطرِ رفت و آمد ملائک و ائمه(ع) به مشام می رسید.
همچنین در باره نماز شب گردانِ غواص لشکر 41 ثارالله آمده است:
شب ها از آب که بیرون می آمدیم، بچّه های تدارکات، همان لب آب، چای و خرما می آورند. یک چای و دو دان? خرما می خوردیم، گرم می شدیم و بعدش نخلستان پر می شد از بچه هایی که اینجا و آنجا به نماز ایستاده بودند و گریه می کردند. در آن شب ها، نخلستان پر بود از صدای گریه نیروهای حاج احمد.
خداوند متعال می فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون» قرآن کریم نیز یکی از مصادیق ذکر و یاد خداست. رزمندگان عزیز با این موهبت الهی، یاد پروردگار متعال را در دل های خود زنده نگه می داشتند و با قرآن، انس ویژه ای داشتند. انس و ارتباط با قرآنِ رزمندگان به شکل های مختلفی بود؛ مثلاً جلسات آموزش و تلاوت جمعی قرآن، تفسیر و… داشتند.
گاهی در سنگرها، رزمندگان به طور فردی، قرآن می خواندند و برخی در آیات نورانی آن، تدبر و تفکر می کردند. برخی نیز به ویژه در ماه مبارک رمضان برنامه حفظ قرآن داشتند، از طرفی خواندن سوره مبارک واقعه، شب ها پیش از خواب و قرائت سوره مبارک الرحمن عصرها و شب های جمعه و تلاوت سوره یاسین صبح ها از کارهای معمول بیشتر رزمندگان بود. یکی دیگر از جلوه های انس با کلام الهی، تمسک به قرآن و تلاوت آیات خاصی از آن بود؛ برای مثال در لحظات سخت و ویژه «آیة الکرسی» و «أمَّن یجِیب» به طور جمعی و هنگام شلیک، آیه «وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللهَ رَمی» خوانده می شد.
آیه دیگری که رزمندگان، زیاد به آن متوسل می شدند تا دشمن آن ها را نبیند، آیه شریفه «وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیناهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ» بود. یکی از رزمندگان چنین نقل می کند: در دسته ای بودم که قرار بود کمین دشمن را منهدم نماییم. قبل از حرکت قرار گذاشتیم آیه «و جعلنا» را مرتّب زمزمه کنیم و به یاد داشته باشیم. به کمین رسیدیم، از کنار عراقی ها گذشتیم، باید ما را می دیدند، آن ها را دور زدیم؛ ولی متوجه نشدند. [وقتی] بالای سرشان رسیدیم تازه فهمیدند. کار تمام شده بود. نتوانستند دست از پا خطا بکنند. یکی از بچّه ها ذوق زده شده بود و داد می زد: «و جعلنا» گرفت «وََ جَعَلنَا» گرفت.( معنویت در دفاع مقدس، مجله خُلُق مهر و آبان 1390، شماره 25)
در مجموع باید گفت انقلاب اسلامی ایران چنان تحول عظیمی در میان ملت و به ویژه قشر جوان و نوجوان به وجود آورده بود که باعث رشد و تکامل عظیم در جنبه های معرفتی و عقلی آنان شده بود و در نتیجه انگیزه هایی که آنان برای حضور در جبهه ها داشتند چیزی فراتر از احساسات و یا عقل محاسبه گرانه مادی مبتنی بر حفظ جان و دفاع از خاک بود و همین تکامل عقلی که جلوه های آن در وصیت نامه ها ، مصاحبه ها، یادداشت ها و خاطرات رزمندگان آن دوران قابل مشاهده است باعث می شد تا این عزیزان همواره مورد تفقد و عنایت حضرت امام ره بوده و حتی بالاتر اینکه حضرت امام ره آنها را به عنوان الگو به دیگران و از جمله عابدان و زاهدان معرفی نماید.
دوم. در آموزه های اسلامی والاترین مقام در شأن شهید قرار دارد. این مقام بزرگ نسبت به افراد و ویژگی ها و درجات اخلاص، ایمان، پارسایی آنان متفاوت است، و به تعبیر دیگر شهادت عبارت است از یک حقیقت نورانی دارای درجات. و شهادت هم مانند سایر ارزش های اسلامی و انسانی دارای مراتب تشکیکی است. البته رسیدن به مقام شهادت آرزوی همه عارفان و عاشقان است . در این میان تفاوت مراتب شهدا نکته ای است که در روایات به آن اشاره شده و این مطلب تفاوت مقام و منزلت آن ها را در قیامت می رساند .
چه عامل یا عواملی این تفاوت مقام و منزلت را رقم می زند؟ بحث پیچیده ای نیست; اخلاص در عمل و جهاد در راه خدا و همچنین مقدار تاثیرگذاری خون آن شهید بر اصلاح جامعه و حرکت تاریخ مهم ترین فاکتوری است که این گوناگونی را ترسیم می کند .
از این رو هر چند مقام شهادت والاترین مقام است اما در میان شهیدان نیز به سبب دیگر فضایل اکتسابی ویا چگونگی شهادت تفاوت درجاتی هست. کسانی که سالها در راه خدا مجاهده کرده اند و شهید شده اند علاوه بر اجر شهادت اجر سالهای مجاهده خود را دریافت می کنند و کسانی که با مجاهده کمتری به شهادت رسیده اند نیز اجرشان به مقدار تلاش آنها است.
برای اطلاع از آثار، خاطرات و موضوعات مربوط به دفاع مقدس،می توانید به منابع زیر مراجعه نمایید.
حسین پسر غلامحسین: زندگینامه و خاطراتی از شهید محمدحسین یوسف الهی
بنی‌لوحی، علی؛ عبور از چم هندی: مجموعه خاطرات عملیات محرم؛ اصفهان: لشکر 14 امام حسین7، 1375 ش.
جبل عاملی، احمد؛ یادگاران: کتاب شهید زین‌الدین؛ چاپ اول، تهران: روایت فتح، 1388ش.
جمشیدیان، مرتضی؛ خودشکنان؛ اصفهان: لشکر 14 امام حسین(علیه السلام)، 1375 ش.
جمعی از نویسندگان؛ خاطرات نمازی؛ چاپ اول، تهران: ستاد اقامه نماز، 1397 ش.
رجایی، غلامعلی؛ سیرت شهیدان؛ تهران: نشر شاهد، 1378 ش.
رسولی، رضا؛ یادگاران: کتاب شهید صیاد؛ چاپ دوم، تهران: روایت فتح، 1385 ش.
شمس‌الدین، حافظ ـ محمد؛ دیوان غزلیات؛ به کوشش خطیب رهبر؛ تهران: انتشارات صفی علی‌شاه، 1389 ش.
غفاری، فاطمه؛ یادگاران: کتاب شهید خرازی؛ چاپ ششم، تهران: روایت فتح، 1398 ش.
قربانی، محمدعلی؛ هاله‌ای از نور: خاطراتی از سرلشکر پاسدار شهید یوسف کلاهدوز؛ تهران: معاونت امور مطبوعاتی و تبلیغاتی: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، 1376 ش.
آبیار، رضا؛ «سیره اخلاقی شهیدان (شب زنده‌داری)»؛ مجله طوبی؛ شماره 15، اسفند 1385، ص 51-49.
نرم‌افزار نشانه (مجموعه ده‌هزار خاطره)؛ اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 32000 شهید استان‌های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی.
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس؛bonyaddefa.ir
خبرگزاری دفاع مقدس؛bonyaddefa.ir
سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس؛ bonyaddefa.ir

معنویت در دفاع مقدس

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا