اصول موفقیت در خودسازی دینی
برای اینکه در خودسازی موفق شویم چه موارد و اصولی باید رعایت شود؟
بنابراین لازم است از همان ابتدای راه آرمان ها و انتظارات خود را در مسیر سلوک منطقی تنظیم نمود؛ زیرا ممکن است کار در مراحل ابتدایی به مراتب ساده باشد، ولی هر چه جلوتر می روید، موانع و مشکلات نیز بیشتر شوند. انتظارات منطقی نسبت به اهداف و امکانات و زمان به نتیجه رسیدن، به ویژه اگر بخواهید تغییرات دائمی در زندگی خود ایجاد کنید، شما را در شرایط سخت همچنان پابرجا نگه می دارد. برای تغییر خود ابتدا لازم است سالک و رهرو، توان واقعی خود را بسنجد و حال و روز خود را بنگرد و بر اساس آن به تنظیم برنامه خودسازی بپردازد.
همچنین استاد سلوکی نیز باید با توجه به تفاوتهای فردی افراد و شرایط مختلف آنان، برای هریک برنامهای مناسب حال که سنگین و طاقتفرسا نباشد؛ توصیه نماید و پیوسته، حال و نشاط آنان را در طول برنامه، مراقبت نماید و از اجبار و اکراه – بهویژه در مراحل ابتدایی – به دور باشد.
عزم و تصمیم راسخ
بدون عزم و تصمیم قاطع هیچ عملی از جمله خودسازی، آغاز نمی شود و به موفقیت نمی انجامد. «عزم» در لغت، به معناى «تصمیم قاطع و راسخ» است و گاهى به هر چیز محکم نیز عزم گفته مى شود.«العَزْمُ و العَزِیمَةُ: عقد القلب على إمضاء الأمر». واژه «عزم» بهطورى که راغب گفته، عبارت است از تصمیم قلبى بر گذراندن و خاتمه دادن به کارى. [1] عزم یعنی جدیت. عزم بر کاری گرفت؛ یعنی انجام آن کار را اراده کرد.[2]عزم تصمیم جدی بر کاری است و آن قبل از اراده است؛ و منظور از تصمیم جدی آن تصمیمی است که از جهت کمیت، امتداد و دوام بهگونهای باشد که موجب تحقق اراده برای انجام کاری شود. عزم در واجبات و وظایف از مهمترین چیزها است و این از ایمان قوی سرچشمه میگیرد و ایمان تا زمانی که به حد ثبوت و یقین نرسد، عزم تحقق پیدا نخواهد کرد.[3]این واژه در قرآن کریم در آیات مختلف به تناسب ذکر شده است و همین معنا از آن اراده شده است؛ مانند فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ؛ [4] چون تصمیم قلبى بر انجام و امضاى کار گرفتى بر خدا توکّل کن.
بنابراین، در فرهنگ قرآن عزم به معناى تصمیم محکم، کارهاى شایسته اى که انسان باید روى آن تصمیم بگیرد و یا به معناى هرگونه کار محکم و قابل اطمینانى است.
عزم و تصمیم راسخ برای خودسازی و سلوک و رسیدن به کمال، از ضرورتهای این راه و یکی از نعمت های بسیار خوب خداوند است که انسان باید آن را با قطرات اشکی که از چشمانش سرازیر میشود، از خداوند درخواست کند. همانگونه که امام کاظم (ع) در یکی از دعاهای ماه مبارک رجب اینگونه با خداوند گفتگو میکند: قَدْ عَلِمْتُ انَّ افْضَلَ زادِ الرَّاحِلِ الَیْکَ عَزْمُ ارادَةٍ یَخْتارُکَ بِها وَ قَدْ ناجاکَ بِعَزْمِ الْأِرادَةِ قَلْبِى؛ من بهخوبی میدانم که برترین زاد و توشه رهروان راه تو، اراده محکمى است که تو را به وسیله آن برگزیند و دل من با عزم و اراده محکم به مناجات تو پرداخته است.
همچنین کمک خداوند به افراد بستگی به نوع تصمیم آنها دارد، همانگونه که امام صادق (ع) میفرماید: انَّما قَدَّرَ اللَّهُ عَوْنَ الْعِبادِ عَلى قَدْرِ نِیَّاتِهِمْ فَمَنْ صَحَّتْ نِیَّتُهُ تَمَّ عَوْنُ اللَّهِ لَهُ، وَ مَنْ قَصُرَتْ نِیَّتُهُ قَصُرَ عَنْهُ الْعَوْنُ بِقَدْرِ الَّذِى قَصَّره؛ خداوند به قدر نیّتهای بندگان به آنها کمک میکند، کسى که نیّت صحیح و اراده محکمى داشته باشد، یارى خداوند براى او کامل خواهد بود و کسى که نیّتش ناقص باشد به همان اندازه یارى الهى در حقّ او کم خواهد شد. [5]راه رسیدن به تمام کمالات معنوی، بندگی خدا است، ولی این کار آسان نیست و نیاز به عزم و تصمیم قوی دارد، افرادی که عزم جدی برای حرکت در این مسیر ندارند، هرگز به جایى نمیرسند و با کوچکترین مانع و سختی پیش آمده، از راه میمانند.
عزم ضعیف، نیروى حرکتی و انگیزشی انسان را تضعیف میکند و عزم قوى، تمام نیروها و استعدادهاى درون را برای وصول به موفقیت بسیج مینماید و انسان را به سوى مقصد به حرکت در میآورد. در قرآن مجید پنج تن از پیامبران بزرگ الهى: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد، (علیهمالسلام) به خاطر عزم و اراده نیرومندشان در تبلیغ دین الهی و هدایت مردم، اولوا العزم نامیده شدهاند.
عزم و تصمیم میتواند روی قوای جسمانی انسان تأثیر بگذارد و انسان را قدرتمند کند، همانگونه که امام صادق (ع) میفرماید: ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّةُ؛ [6] هنگامى که نیّت محکم و قوى باشد، بدن از پذیرش کارهاى سخت و سنگین در راه وصول به مقصود ضعیف و ناتوان نخواهد شد.
علی (ع) در دعای کمیل میفرماید: الهی قو علی خدمتک جوارحی؛ خدایا جوارحم را برای خدمت خودت تقویت بفرما.
قدرت عزم، یکی از برترین مشخصات و امتیازهای انسان است و توجه به چگونگی ایجاد و تقویت و کارکرد آن میتواند انسان را به بالاترین مراحل هدف خلقت برساند. اگر انسان عزم و اراده داشته باشد و در راه کمال قدم بردارد، قطعاً به رشد و تکامل خواهد رسید. امّا اگر سستی ورزد، فرصت رشد معنوی را از دست میدهد.
کسی که تصمیمی برای تعالی روح خود ندارد، همچون موجود بی روح است، مانند سیبی است که از درون پوسیده باشد. آنچه انسان را از درون استوار و زنده نگه میدارد، عزم و اراده آهنین است. عزم، تصمیم و اراده محکم است که انسانیت انسان را شکوفا میکند و او را از پوکی و پوچی و نیستی میرهاند.
اکنون نوبت آن است که با خود بیندیشی و تصمیم بگیری، میخواهی در راه سلوک و خدایی شدن حرکت کنی یا هنوز تصمیم قاطعی نگرفتهای، همه چیز به تصمیم تو بستگی دارد، اگر به تصمیم جدی برای چنین حرکتی رسیدی بدان راه دشواری را برگزیدهای، ولی میوههای شیرین دارد، پس به خدا توکل کن و برای موفقیت بکوش.
اراده جدی برای تغییر وضعیت
علاوه بر عزم و تصمیم، اراده جدی برای خودسازی و تغییر وضعیت نیز از لوازم آغاز هر کاری است. اراده به معنای خواستنی است که منجر به اقدام عملی شود. اگر خود فرد خواستار جدی عمل و تغییر نباشد، هیچ عامل دیگری در دنیا نمیتواند او را مجبور به تغییر کند.
برای داشتن اراده، باید بپذیریم با ایجاد تغییر مثبت در وضعیت فعلی خود، زندگی ما از شرایط فعلی بهتر خواهد شد و همچنین باید بدانیم هیچگاه برای اصلاح وضعیت دیر نیست و همیشه توانایی ایجاد تغییرات مناسب در زندگی وجود دارد. افکار محدود کننده اراده بزرگترین موانعی هستند که ما را از پیشرفت در زندگی و خودسازی دور میکنند، پس ابتدا باید آنها را پیدا کنیم و بر آنها غلبه نماییم.
از نگاه فلسفی، اراده کیفیت نفسانی است که بدون آن عمل محقق نمیشود، اما در نگرش اخلاقی، اراده، اقدام عملی برای تغییر خود از وضع موجود به وضع مطلوب است و همچنین از سخنان اهل معرفت استفاده میشود که اراده، در رویکرد عرفانی آن، عاشقانه خواستن خداوند و حرکت به سوی قرب الهی است.
بهطورکلی میتوان گفت: اراده، شوق مؤکد و تشنگی وافری است که در اثر آگاهی و بیداری در سالک ایجاد میشود و زمینه حرکت عملی و سلوک او را به سوی کمال انسانی و محبوب عالم فراهم میسازد.
اراده عبودیت و قرب الهی که در اثر آگاهی و یقظه، ایمان، نیت و عزم به سالک دست میدهد، سنگ بنای حرکت و سلوک الی الله است.
بعد از اینکه تشنگی و طلب کمال در سالک ظاهر شد، به نیت و عزم و تصمیم بزرگ و جدی برای بندگی خدا و کمال رسید، اکنون نیازمند ارادهای قوی و پولادین برای اقدام و حرکت عملی در مسیر خودسازی و سلوک و تحمل سختیهای این راه است.
ممکن است کسی تصمیم جدی برای سلوک داشته باشد، اما در اثر تنبلی و راحتطلبی و مانند آن، اراده لازم در او نباشد و وارد عمل نشود؛ بنابراین انسان با اراده، به فردی گفته میشود که اهل اقدام عملی باشد و تمام تلاش خود را برای رسیدن به هدف و مقصد، به کار گیرد و در این راستا، اسیر امیال نفسانی و کششهای غریزی نشود.
انسان با اراده کسی است که خود را از بند شیطان و هوای نفس آزاد کرده باشد و سعی میکند تسلیم اراده خدا باشد و به وظایف الهی خود جامه عمل بپوشاند.
قوت اراده انسان در هر امری و ازجمله سلوک، منوط به شناخت عمیق هدف و تصدیق فایده آن برای انسان است که باعث میشود شوق مؤکد پدید آید و انسان عملاً برای رسیدن به هدف خود اقدام کند.
بیشترین مشکلات ما در زمینه خودسازی و عبادت و بندگی، به ضعف در منازل سلوک قلبی و سیستم اراده و عزم و باز میگردد. برای اینکه سالک مشکل خود را بیابد و بتواند بهدرستی آن را رفع نماید، لازم است به فرایند حصول اراده و عزم در انسان اطلاع کافی داشته باشد.
شجاعت در تغییر وضعیت
در طی تغییراتی که برای ما رخ می دهد، لازم است عادت ها و یافته هایی را رها کنیم تا به نتایج بهتر و خوشایندتری دست یابیم. هرچند این تغییرات در شروع ناملایم و ناراحت کننده است، ولی در طی آن، تصور وضعیت مطلوب در ذهن، موجب قوی تر شدن اراده آدمی برای رسیدن به شرایط مطلوب خواهد بود.
در زندگی عادی نیز همواره انسان برای خارجشدن از منطقه امن، دچار ترس و نگرانیهای بسیار میشود؛ زیرا همانطور که از اسم آن پیدا است، در این منطقه فرد احساس آرامش میکند و استرس کمی دارد. در این شرایط فرد میداند که از وضعیت خود راضی نیست و نیاز به تغییر دارد، اما سؤالهای زیادی که در ذهن او میچرخند، مانع میشوند تا فرد بخواهد به خارجشدن از منطقه امن خود فکر کند و به تغییر وضعیت بیندیشد.
اگر من از پس این مشکلات بر نیایم چه میشود؟ اگر من موفق نشوم دیگران درباره من چه فکری میکنند؟ اگر مهاجرت کنم و کار پیدا نکنم چگونه به کشورم برگردم؟ اگر کسبوکار جدید من رونق نداشت، چگونه این بدهیها را جبران کنم؟
بار منفی این سؤالات مانع از این میشود که فرد بخواهد به وضعیت جدید فکر کند و شجاعت را برای تغییر از او سلب می نماید. با این وجود، چه کسی انکار میکند که کسب موفقیت با تغییر و تحول ممکن است؟ انسان برای موفق شدن باید راهی را امتحان کند که همیشه از انجام آن ترس و نگرانی داشته است. راههای جدید همواره انسان را به موفقیتهای جدید میرسانند. پس ما چاره ای جز داشتن شجاعت برای تغییر دادن وضعیت ناخوشایند فعلی نداریم. شجاعت در مدیریت تحول و تغییر به ما نیرو می بخشد تا نگرانی های ناشی از تغییرات سازنده زندگی را به خوبی درک و مدیریت نماییم.
آغاز نمودن و استمرار بخشیدن
همواره آغاز نمودن یکی از چالش های بزرگ برای شروع هر فرایندی است و این موضوع نیز نیاز به شجاعت دارد و زمانیکه فعالیت های مربوط به خودسازی و تغییر مثبت را شروع کنید، از یک مرحله جدی عبور نموده و بعد از آن میتوانید با سرعت دلخواه به جلو پیش بروید. درست مثل هل داد ماشین، در ابتدا باید نیروی زیادی به آن وارد کنید تا روشن شود و راه بیفتد، اما وقتی راه افتاد نیاز به انرژی کمتری دارد.
همچنین سالک راه خدا باید همواره در حال بهبود بخشی به زندگی خود بوده، سعی کند هر روزش بهتر از دیروز باشد. همانطور که قبلاً اشاره شد تا تغییر و تحول نباشد، خبری از رشد و پیشرفت نیز نخواهد بود و در صورتی که همواره در جای فعلی خود باقی بمانیم هیچ وقت به رشد و تعالی دست نمی یابیم.
ازآن رو سالک و رهرو همواره باید سعی کند شیوه فکر و عملکرد خود را اصلاح کند تا توانایی رسیدن به اهداف خود را به دست آورد و این نکته را در ذهن خود داشته باشد که تغییر و تحول باید طی یک روند متوالی به دست آید و هرگز متوقف نشود. با متوقف شدن این روند تغییری که در زندگی خواسته اید رخ نمی دهد.
سخن کوشی و خستگی ناپذیری
در سلوک و دینداری سختکوشی و مداومت در عمل و انجام وظایف، از شرایط اصلی محسوب میشود. طالب موفقیت در مسیر بندگی و کمال، نمیتواند بدون کار و کوشش سخت، پشتکار و مداومت به اهداف سلوکی برسد و روشن است کسی با خوشگذرانی و راحتطلبی به جایی نخواهد رسید. به تعبیر حافظ:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید [7]امام رضا (ع) میفرماید:
«و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزأ بنفسه؛ [8] هرکس از خدا توفیق را مسئلت کند درحالیکه کوشا و تلاشگر نباشد، خود را به استهزاء گرفته است»،
چنین کسی در واقع به این سخن بدیهی اشراف نیافته که تحصیل توفیق، حاجتمند تلاش است و انکار این امر بدیهی، عقلانیت او را زیر سؤال میبرد و فرد را بهسخریه و استهزاء نزدیک میسازد؛ بنابراین موفقیت در عمل و عبادت خدا در گرو تداوم آن است.
اگر سالک در برنامههای سلوکی خود کوتاهی ورزید، بداند که به همان اندازه از توفیقات او کاسته میگردد. در روایتی آمده است: «من طلب شیئاً ناله او بعضه؛ [9] کسی واقعاً طالب چیزی باشد، به تمام یا قسمتی از آن، حتماً خواهد رسید»؛ و این تفکیک و تبعیض – به تمام یا بخشی از آن خواهد رسید – ریشه در تمامیت طلب یا نقصان آن بهعلت پارهای از محدودیتها دارد.
توجه به اصل تدریج در تغییر مثبت
خوب شدن و کامل بودن، حقیقتی مشکک و ذو مراتب است که بهتدریج حاصل میشود؛ ازآن رو بر سالک کوی دوست لازم است در هر موقعیتی که قرار دارد، همت به کار بندد تا دستکم به حد نصابی از تعالی روحی که خشنودی خداوند را در پی دارد، دست یابد و سپس بر عزم و همت افزونتری برای رسیدن به قله آن که محبوب شدن نزد خدای متعال است، تلاش نماید.
آدمی قادر نیست یک روز صبح از خواب بیدار شود و بگوید من دیگر فلان کار را انجام نمی دهم و در زندگی خود تغییر مثبت ایجاد نماید. تصمیم برای ترک یک عادت بد لازم است، اما اینگونه نیست که بلافاصله امکان ترک و تغییر آن وجود داشته باشد.
در این شرایط اولا باید اهداف واقع بینانه باشد تا در مسیر بتواند سختی های راه را تحمل کند و ناامید نشود و ثانیا لازم است استقامت و پیوستگی را چاشنی کار خود قرار دهد تا به موفقیت دست یابد.
باید دانست فرایند خودسازی توحیدی، رویدادی زمانبر است و تحول یکشبه اتفاق نمیافتد، بلکه یک فرآیند تدریجی است و باید برای آن برنامه ریزی مشخصی داشت. حتی گاهی اوقات مجبور میشوید سه قدم به جلو و سپس دو قدم به عقب بردارید. بعضی مواقع هم ممکن است در مدتزمان کوتاهی جهش بزرگی انجام دهید.
بر این اساس در روند خودسازی، لازم است سالک ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آن با ترک محرمات همواره بر نیفتادن در دامهای شیطان و هوای نفس، جدیت ورزد. پس از مدتی که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جان او نفوذ کرد، به انجام مستحبات و ترک مکروهات همت گمارد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبی نیز او را مددرسان خواهد بود:
<وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ> [10]؛
«و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، به تحقیق آنان را به راه خویش هدایت میکنیم و همیشه خدا، یار نکوکاران است».
اهتمام به کیفیت بیش از کمیت
در آیین اسلام ارزش به کیفیت نیت و عمل اختصاص دارد و کمیت تابع آن است؛ خداوند متعال در آیات آغازین سوره ملک مى فرماید:
تَبَارَکَ الَّذِى بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَىْء قَدِیرٌ؛ الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ؛ [11]پر برکت و زوال ناپذیر است کسى که حاکمیت و مالکیت (جهان هستى) به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست. آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید، و او آمرزنده است. این که خداوند متعال بر «احسن عملا» تکیه کرده، و «اکثر عملا» نفرموده، نشان از تقدیم کیفیّت بر کمیّت دارد. کیفیت عمل نیز منوط به حسن فعلی و فاعلی است، یعنی هم باید خود عمل نیکو باشد، هم نیت آن.
بنابراین در برنامهریزی سلوکی باید به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید، بهعنوانمثال به جای اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، میتواند آن را حتّی به یک صفحه تقلیل دهد، اما کوشش کند تلاوتش در جای خلوت، با حال و همراه با توجّه کامل و تدبّر و ژرفاندیشی در معانی باشد.
رفق و مدارا با خویشتن
از اصول خودسازی که دربردارنده موفقیت سالک برای رسیدن به اهداف سلوکی خواهد بود، رفق و مدارا با خویشتن است. حتّی عبادت را نباید به خود تحمیل نمود؛ زیرا باعث زدگی میشود و حال بندگی را زایل و عمل را بیثمر مینماید. در روایات اسلامی، تأکید فراوان بر میانهروی در عبادات شده و همچنین توصیه شده که سالک اقبال و ادبار قلب خود را در نظر بگیرد؛ یعنی وقتی نفس رغبت نشان میدهد و اقبال دارد، بیشتر عبادت کند و آنگاهکه کسل و بیحال است، تنها به انجام واجبات اکتفا نماید.
امیر مؤمنان حضرت علی (ع) فرمود:
«ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض؛ [12] بهدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آن را به مستحبات و نوافل وادارید و هنگامی که در حالت رویگردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید».
خدای متعال بیش از طاقت از ما چیزی نخواسته و اصطلاح «علی قدر طاقهالبشریه» در پارهای از دانشها مانند فلسفه، اصطلاح معروفی است و منظور از آن این است که تلاش و تکاپو برای ادراک و فهم معانی، بیمحدوده نیست و آنچه برای آن حد و حریم معین میکند، طاقت و توان انسانی است و فراتر از آن، چیزی از آدمی خواسته نشده است و در عبادات نیز – که مبتنی بر پارهای از آیات، فلسفه آفرینش خوانده میشود – ملاحظه طاقت و توان بشر برای انجام آن توصیه شده است و انسان فراتر از آن، رسالتی ندارد.
حد معین و حریم مشخصی که امام عدالت در روایت فوق، برای آن تعیین میکند، شادابی و کسالت درون انسان است؛ چراکه عبادات، امری دلی و درونی است. اگر مرکز و محور عبادت؛ یعنی قلب آدمی، دچار کسالت و زدگی شده و حال انجام مستحبات را ندارد، به واجبات بسنده کند؛ زیرا تحمیل مستحبات بر قلب، ممکن است اندکاندک، وی را از اصل فریضه و وظیفه دور سازد.
رعایت تعادل و نظم و انظباط شخصی
انسان مسئولیتهای مختلفی در قبال خود، خانواده، کار و جامعه دارد. تمرکز کردن بر خودسازی و غافل شدن از بقیه موارد، تعادل زندگی را بهم میریزد. گاهی ما آنقدر وقف کار خود میشویم که از خانواده و جامعه غافل میمانیم؛ به همین دلیل ایجاد تعادل در زندگی برای کسب رضایت بیشتر از تغییرات، اهمیت زیادی دارد.
مدیر موفقی که تماموقت خود را صرف بهبود اوضاع سازمان و رشد و توسعه آن میکند و از بزرگشدن بچههای خود غافل میماند، تلاش او نتیجهای جز پشیمانی و احساس عدم رضایت در انتهای مسیر نخواهد داشت.
ایجاد تعادل نیازمند برنامهریزی و نظم و انضباط شخصی است و همچنین لازم است فرد آگاهانه برای ایجاد تعادل در زندگی تصمیم بگیرد و زمان و انرژی خود را بر اساس آن تقسیمبندی کند.
امیدواری و نگرش مثبت
از بزرگترین موانع در مدیریت تحول، ناامیدی و افکار منفی است که موجب میشود روند پیشرفت و موفقیت انسان متوقف گردد. همچنین در این راستا لازم است از افراد ناامید و منفی باف نیز دوری شود.
برای پاکسازی افکار منفی لازم است ابتدا آنها را در خویش بیابید و جستجو کنید و برای از بین بردن آنها جملاتی که در ذهن از واژه های زیر پر شده حذف نمایید.
من نمیتوانم .
قادر نیستم که .
من هیچ وقت نتوانستم .
هیچ راهی وجود ندارد که .
در هر برهه از زمان که یکی از این افکار به سراغ شما آمد، آن را یادداشت نموده و یک فکر مثبت و انرژی بخش را جایگزین آن نمایید.
شروع تغییر از موارد جزئی
از نظر کمیت عمل، بر سالک لازم است همواره از حداقلها شروع کند، ولی در اندیشه افزونسازی تدریجی باشد و پیوسته بر انجام برنامههای سلوکی اصرار ورزد تا به نتایج مطلوب برسد، برای مثال اگر از اول خواندن نماز شب دشوار مینماید، فقط یک رکعت نماز وتر بخواند. پس از یک هفته دو رکعت نماز شفع را نیز بدان اضافه کند و پس از مدتی، کمکم هشت رکعت نافله شب را کامل بخواند و بر این امر اصرار ورزد تا خواندن نماز شب برایش ملکه شود.
بیشتر تغییرات بزرگ با برداشتن گامهای کوچک در طول زمان ایجاد میشود. گاهی ما به تغییرات خیلی بزرگ در زندگی و کار فکر میکنیم و چون این تغییرات بزرگ اتفاق نمیفته نا امید میشیم. گفته شده سنگ بزرگ علامت نزدن است. در این شرایط تغییرات کوچک خیلی پر اهمیت می شود. وقتی این تغییرات کوچیک در کنارهم قرار بگیرند، می توانند تغییرات اساسی را به وجود آورند.
در کتابی آمده اگر می خواهید جهان را تغییر دهید، از رختخواب خود شروع کنید. مولف می خواهد به این نکته مهم اشاره کند که برای ایجاد تغییر در زندگی و شخصیت خود لازم است از موارد جزئی و پیش پا افتاده شروع کنید و در ابتدای خودسازی سراغ موارد کلی و دشوار نروید.
پیش پا افتاده ترین کار این است که هنگام بیدار شدن از خواب، سعی کنید حتما رخت خواب خود را جمع و مرتب نمایید یا بعد از غذا ظرف خود را بشویید و مانند آن.
این کار اگرچه به نظر کوچک و سطحی می آید، ولی تأثیر بسیار شگرفی در خودسازی دارد و ما را برای ایجاد تغییرات بزرگتر آماده میسازد، پس نباید آن را دست کم بگیرید.
اصرار بر انجام کامل برنامه ها
برای شروع تغییر مثبت در خود، سعی کنید اقدامات عملی خود را کامل انجام دهید. برخی عادت دارند کارهای خود را نیمه کاره رها می کنند و سراغ کار دیگری می روند، این افراد معمولا انسانهای موفقی نخواهند بود؛ پس اگر فردی بخواهد در این زمینه موفق عمل کند، حداقل لازم است کارها و اقداماتی که برای آن برنامه ریزی کرده یا در معرض انجام آن است را کامل نماید و تا انکام کاری را تمام نکرده، رهایش نسازد و سراغ عمل دیگری نرود. فراموش نکنیم حرکت در مسیر خودسازی برای وصول به کمال است و چنین فرایندی از کامل سازی در موارد جزئی آغاز میشود.
پی نوشت:
[1]راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 565.
[2]ابن منظور، لسان العرب، ج 12، ص 399.
[3]مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 8، ص 119.
[4]آل عمران، آیه 159.
[5]شیخ مفید، امالی، مجلس هفتم، ص 66.
[6]مجلسی، بحار الانوار، ج 67، ص 205.
[7]. حافظ شیرازی،دیوان غزلیات، غزل شماره 233.
[8]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 356.
[9]. همان، ج 100، ص 12.
[10]. عنکبوت، آیه 69.
[11]ملک، آیه 1.
[12]. نهجالبلاغه، حکمت 312.
اصول موفقیت در خودسازی دینی