دین و اندیشه

تفاوت نیاز جنسی زنان و مردان، عدالت جنسی

پرسش و پاسخ

سلام چرا مرد باید همون لحظه که میل به رابطه جنسی داشته خانم باید ارتباط بگیره برای خانم همچین قانونی هست؟اگر هست من نمیدونم تازه من اگر اشتباه نکنم مرد اگر چند همسر داشته باشه هر چند شب میتونه اون زن مردشو داشته باشه این و درک نمیکنم اون زن هم نیاز داره چطور این نیاز براورده میشه باید بگه من چند روز صبر کنم تا نیازم براورده شه؟من توان درکشو ندارم چرا اخه جفتشون انسانن تازه خیلی از خانم ها ممکنه میل جنسیشون زیاد باشه تکلیف اونها چیه اگر جایی اشتباه کردم راهنمایی کنید و لطفا کامل جوابمو بدین ممنون

پاسخ کوتاه:
تردیدی در این نیست که نیاز جنسی زنان و مردان و کیفیت و کمیت ارضای آن تفاوت هایی آشکاری باهم دارد، همین تفاوت ها باعث وضع احکام و قوانینی شده است که با ملاحظه دقیق در مسئله مشخص می شود که این مسئله به هیچ عنوان به معنای تبعیض و بی عدالتی نسبت به نیاز جنسی زنان نیست.


پرسشگر عزیز و گرامی!
دربارۀ اینکه چرا به نیاز جنسی زنان توجهی چندانی نشده است و یا چرا زنان همچون مردان نمی تواند در موارد مشابه ازدواج مجدد نمایند و یا همزمان چند شوهر داشته باشند این مسئله به نوعی به بحث عدالت جنسی بر می‌گردد و این شبهه را در ذهن می‌پروراند که خداوند در امور جنسی، تماماً نفع مردان را در نظر گرفته و عدالت جنسی را بین زن و مرد رعایت نکرده است، در پاسخ به این شبهه مطالب نسبتاً مبسوط و جامعی را خدمت‌تان عرض می‌کنیم تا با مطالعه آن پاسخ سؤال خویش را دریابید.
مقدمه
هنگامی که پاره‌ای از مباحث فقهی مربوط به خانواده و روابط جنسی- عاطفی میان زن و مرد را در رساله‌‍‍‍‍‌های توضیح‌المسائل مرور می‌کنیم، این گونه به نظر می‌رسد که نگاه اسلام به مسأل‍ة روابط جنسی همسران، نگاهی مرد سالارانه است و فقه اسلامی توجه خاصی به نیاز جنسی زنان و خواسته‌های به حق آن‌ها در موضوع رفتار جنسی نکرده است؛ این مسأله وقتی برجسته‌تر و پر رنگ‌تر مطرح می‌شود که گفته می‌شود اساساً تمکین و اطاعت در موضوع رفتار جنسی، از وظایف زن در قبال مرد دانسته شده و زن مؤظف است در هر شرایط و هر زمان که مرد بخواهد (مگر عذری شرعی یا عقلی وجود داشته باشد) به خواسته جنسی مرد پاسخ مثبت دهد؛ از این منظر مسلماً سوء فهم‌های فراوانی پدید آمده و فقه اسلامی به یک سونگری و در نظر گرفتن انحصاری لذت‌ها و نیازهای جنسی مرد متهم می‌شود؛ این برداشت ناقص و ناموجه از منابع اسلامی همواره دستاویز دگراندیشان و مخالفان اسلام بوده تا از این رهگذر دین الهی اسلام را به مرد محوری و زن ستیزی متهم کرده و از اعتبار و ارزش آن در قلب‌ها و ذهن‌های مردم، به ویژه بانوان مؤمن و دلداده به باورهای دینی، بکاهند؛ در نوشتار حاضر تلاش می‌‍کنیم به اختصار پرده‌های ابهام و سوء فهم‌ها را به کناری زده و نگاه پرفروغ دین عزیز اسلام به مسائل انسانی، به ویژه نظرگاه آن به جایگاه زن و حقوق و تکالیف او را، به صورتی نسبتاً جامع مرور کنیم:
یکم: اساساً نگاه اسلام و پیشوایان دین به زن، نگاهی آمیخته با تکریم، احترام، قداست و احساس محبت است؛ زن به عنوان مظهر جمال و رحمت خداوند در ذهن و زبان و عمل پیامبر و امامان هدی (علیهم‌السلام) جایگاهی پر ارج و منحصر به فرد دارد؛ از منظر آموزه‌‌های انسان‍ شناختی و اخلاقی اسلام، وجود لطیف و رازآلود زن، خاستگاه خیر کثیر(1) و منبع آرامش،(2) جوشش مهربانی و محبت است؛(3) مردان هراندازه در مراتب ایمان و قرب خداوند قدمی برداشته و گامی نزدیک می‌شوند، به همان اندازه محبت و احساس علاقه به زنان در قلبشان افزونتر می‌شود؛(4) پیامبر فرمود: زنان را جز انسان‌های کریم گرامی نمی‌دارند و جز فرومایه‌گان خارشان نمی‌کنند؛(5) سبک عاطفی و رفتاری پیامبر با فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و امامان اهل بیت (علیهم‌السلام) با زنان و دخترانشان، بهترین گواه بر نگاه پرمهر و قداست دین به زن و زنانگی است؛ کافی است قدری بیندیشیم که حتی جایگاه فاطمه و زینب و سکینه و معصومه (سلام‌الله‌علیهم) در میان ما شیعیان چگونه است! همة ما به محبت و علاقه و حتی عشق به این زنان با کرامت و متخلق به اخلاق الهی، افتخار می‌کنیم و در مصائب و سختی‌هایی که دیده اند، اشک ماتم می‌ریزیم و مویه می‌کنیم.
دوم: با نگاهی گذرا به آیات قرآن کریم و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به روشنی قابل فهم است که ملاک و معیار ارزش آدمیان، چه زن و چه مرد، تقوا(6) و عدالت است؛ وجود زن و مرد در جوهرة انسانیت، یعنی عقل، ایمان، اخلاق و عمل صالح، یکسان است و هیچ کدام برتری ماهوی و ذاتی بر دیگری ندارند؛(7) در قرآن کریم دو آیه وجود دارد که از محکمات آیات قرآنی به شمار می‌رود و هرحکم و برداشت متشابه و مفهوم و گزارة ناروشنی باید در ذیل آن معنا شود:
آیة اول: «یقیناً فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را بر تصرف و تحرک در خشکی و دریا توان دادیم و از خوردنی‌های پاک (و سازگار با وجودشان) روزی کردیم و بر بسیاری (یا همه) دیگر آفریدگان خود برتری سترگی دادیم»؛(8) در این آیه سخن از کرامت ذاتی همه فرزندان آدم، چه زن و چه مرد است و هر دو جنس به تاج «کَرَّمْنا» مکرم و محترم شمرده شده اند؛ البته این کرامت، کرامت غیر اختیاری است و ستایشی اگر از آن هست، که هست، ستایش از قدرت و رحمت و حکمت خدای آفرینندة این کرامت است؛ مقصود از کرامت ذاتی همان تعالی و تکامل عقلی، جسمی، عاطفی و رفتاری انسان و قدرت انتخاب نیک و بد و استعداد پیمودن درجات قرب خداوند و احراز مقام جامعیت اسماء و صفات حضرت حق است؛(9)
آیة دوم: ؛ «ای مردم! همانا شما را مرد و زنی آفریدیم و در گروه‌ها و قبیله‌های گوناگون جای دادیم، تنها برای اینکه یکدیگر را بهتر بشناسید (و بتوانید بهتر با هم تعامل کنید؛ هیچ یک از تفاوت‌ها در زنگ، زبان، جغرافیا، تاریخ و…. هرگز مایة فخر و مباهات و برتری طلبی نیست؛ یگانه ملاک برتری تقواست) یقیناً گرامی‌ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست!»(10) این آیه از کرامتی سخن می‌گوید که آن را کرامت اکتسابی می‌نامیم؛ کرامت اکتسابی یعنی تلاش و تکاپو برای به دست آوردن مراتب والاتر ایمان، تخلق به خصلت‌های نیک و ستودة الاهی و انجام هرچه بیش تر و بهتر عمل صالح؛ هرکه در این عرصه موفق تر و کوشا تر باشد از کرامت و احترام و ارزش افزون تر و بالاتری برخوردار خواهد شد؛ در این عرصه تفاوت ماهوی و بنیادی میان زن و مرد نیست؛ تفاوتی اگر هست، که هست، در برخی از جلوه‌های تقوا و عمل صالح است نه در ریشه و گوهر آن!
سوم: زن و مرد علی‌رغم اشتراکات فراوان در موضوعاتی که اتفاقاً جوهرة انسانیت و سعادت ابدی آن‌ها را بیش و پیش از هرچیز، رقم می‌زند، تفاوت‌های قابل توجه و چشمگیری هم در ابعاد گوناگون، شناختی، عاطفی، فیزیکی، و فیزیولوژیک دارند؛ اکنون و در این مجال تنگ، فرصت پرداختن به این موضوع، به صورت تفصیلی وجود ندارد و باید به کتاب‌هایی که در این خصوص نگاشته شده است مراجعه کنید و ما در پایان این نوشتار برخی از آن‌ها را معرفی خواهیم کرد؛ اسلام دین رئال، واقع‌گرا و به تعبیر دقیق تر، دین فطرت گراست؛ از این رو احکام و قوانین حقوقی و اخلاقی آن، دقیقاً مبتنی بر واقعیت‌های وجودی زن و مرد و جامعة انسانی است؛ اسلام به آرمان‌ها نظر دارد و از لحاظ نظری و علمی آرمان گرا است، اما هرگز از واقعیت‌ها هم چشم نمی‌پوشد و از آن غافل نمی‌شود؛ بر این اساس هرآموزة فقهی و حقوقی آن می‌بایست متناسب و هماهنگ با فطرت و سرشت زن و مرد باشد و این گونه هم هست!
اسلام در مسئلة نیاز جنسی زن و مرد، هرگز یک سو نگری نکرده و نیازهای مردان را بر نیازهای زنان ترجیح نداده است؛ بلکه به نیازها و امیال و خواسته‌های مشروع و طبیعی هر دو جنس توجه کرده و قوانین حقوقی و اخلاقی خود را بر این اساس سامان داده است؛ البته از آن جا که محیط و فضای زندگی مشترک باید بر اساس اخلاق، محبت و عشق بنا شود و همسران بیش و پیش از آن که حقوق خود را از یکدیگر مطالبه کنند، با میل و رغبت و از سرعشق و محبت و گذشت به هم نگریسته و نیازهای یکدیگر را کامل و احترام آمیز پاسخ دهند، احکام و حقوق فقهی، به عنوان کف و حداقل مناسبات میان زوجین مطرح شده و بیش از آن را با توصیه‌ها و راهبرهای اخلاقی و تربیتی بالا برده و کامل کرده است؛ از این رو برای به دست آوردن نگرش اسلام به مسألة مناسبات و روابط همسران باید، مجموعة احکام فقهی و آموزه‌های اخلاقی و تربیتی را باهم و یک جا ملاحظه کرد تا در دام برداشت‌های ناکامل و تفسیر به رأی نیفتیم؛
حال سؤال این است که چرا نیاز جنسی مردان به صورت پررنگ‌تر و مهمتری دیده شده، به گونه ای که مردان مجازند تا چهار همسر دائم اختیار کرده و در صورت ضرورت از ازدواج موقت هم بهره مند شوند اما زنان نه تنها مجاز به داشتن بیش از یک همسر نیستند، بلکه تا زمانی که در عقد مردی به سر می‌برند، حق ازدواج یا ارتباط جنسی با مرد دیگری را هم ندارند! اگر چنین است آیا این تبعیضی آشکار میان زن و مرد نسیت؟! آیا نمی‌توان گفت اسلام عدالت جنسی میان زن و مرد را مراعات نکرده است؟! آیا اگر زن، به هرعلت، نتواند پاسخی رضایت بخش از روابط جنسی خود بگیرد، ناکام نمانده و حق طبیعی اش پایمال نشده است؟!
این پرسش‌ها، پرسش‌هایی جدی و قابل تأمل است و باید به تحلیل درست و دقیق آن بپردازیم؛ برای پاسخ به این پرسش‌ها و تبین مسأله، کوش در این واقعیت که اسلام در موضوع نیاز جنسی چه ملاحظاتی را در نظر داشته و چه حکمت‌ها و ظرایفی را این در میان مورد توجه قرار داده است، بسیار راهگشاست؛
شکی نیست که در احکام فقهی، در موضوع روابط جنسی، نوعی تبعیض در میان زن و مرد وجود دارد؛ اما این تبعیض عادلانه است نه ظالمانه! تبعیض وقتی ناعادلانه و ستمکارانه است که دو فرد، که از هرجهت در وضعیت یکسان قرار دارند، بهرة نامساوی دریافت کنند و نصیب نامتوازن ببرند؛ اما اگر تبعیض بر اساس حکمت و با ملاحظة تفاوتی است که با هم دارند، نه تنها ناعادلانه نیست که عین عدالت و انصاف خواهد بود! با این مقدمه می‌خواهیم به پاره ای از حکمت‌ها و ظرافت‌هایی که قانون‌گذار حکیم اسلام در نظر داشته و بر اساس آن، زن و مرد را در موضوع رفتار جنسی، به صورتی یکسان ندیده است و در امر کامروایی جنسی، میان‍‌شان تبعیض قائل شده است، اشاره کنیم:
1. زنان به صورت معمول، هریک ماه، یک بار، یک دورة جنسی را تجربه می‌کنند؛ این دوره با لکه بینی یا خون ریزی مهبلی آغاز می‌شود و تا آغاز خون ریزی مهبلی جدید ادامه یافته و موجب بروز نوسانات و شرایط متفاوتی در جسم و روان زنان می‌شود؛ زنان اغلب از روزهای نزدیک به عادت ماهانه، به سبب کاهش شدید پروژسترون، دچار اضطراب، تشویش، آشفتگی، کم حوصلگی، کاهش شدید میل جنسی و حتی دردهای عضلانی، حالت تهوع، … می‌شوند و این حالات گاهی تا پایان ایام قاعدگی ادامه می‌یابد؛ از آنجا که وجود هرمون پروژسترون نقش مهمی در تمایلات جنسی زنانه دارد، کاهش شدید آن، موجب کاهش و افت امیال جنسی زنان می‌شود؛ حتی برخی از زنان در ایام قاعدگی از رفتارهای جنسی متنفر می‌شوند و از درخواست‌های جنسی همسر احساس کلافگی و بیزاری می‌کنند؛ پس از پایان ایام عادت، و با افزایش هورمون پروژسترون، حالات خلقی زنان رو به بهبودی نهاده و به موازات آن، امیال جنسی آن‌ها هم رو به افزایش می‌گذارد و تقریباً در روزهای چهارده، پانزده و شانزده هم دورة جنسی، به اوج خود می‌رسد؛ با گذشت روزهای میانی دوره، در صورتی که زن باردار نشده باشد، حالات خلقی و امیال جنسی زن دوباره سیر نزولی خود را آغاز می‌کند تا رسیدن به ایام قاعدگی جدید ادامه می‌یابد؛ در مقابل، مردان هیچ گاه چنین نوسانات خلقی مداوم و منظم را تجربه نمی‌کنند و میل جنسی آن‌ها همواره نقد و آماده فعالیت است؛ مردان از آمیزش جنسی کنونی فازغ نشده به آمیزش جنسی بعدی می‌اندیشند! زنان در روزهای قاعدگی از نظر جسمی و روانی و در روزهایی که از لحاظ خلقی آمادگی ندارند، توان پاسخ گویی کامل و رضایت بخش به نیاز جنسی مردان را ندارند؛از این رو نیاز جنسی مردان فراوانی بیشتری دارد و اسلام هم که دین فطرت است به آنان اجازه داده است تا به نیاز طبیعی و مداوم خود پاسخ دهند و از گناه و فساد دور مانند؛ اساساً حتی با نگاه طبیعی و تکاملی اگر به جنس نر و ماده توجه کنیم، جنس نر از لحاظ فیزلوژیک جنسی، تفاوت چشم گیری با جنس ماده دارد؛ زنان در هر دورة جنسی، اغلب یک تخمک، و به ندرت دو یا چند تخمک را بارور کرده و برای لقاح آماده می‌کنند و این تخمک به خودی خود، تنها توانایی ایجاد یک فرد انسانی را داراست؛ در حالی که مردان در هرآمیزش، بیش از چهارصد میلیون اسپرم آزاد می‌کنند که هرکدام از این اسپرم‌ها، صلاحیت ایجاد یک انسان را دارد! جنس نر به صورت طبیعی فاعل است و میل دارد اسپرم‌های خود را منتشر و تکثیر کند و جنس ماده منفعل و گیرنده است و منتظر می‌ماند تا جنس نر او را برای جفت گیری انتخاب کند!
2. بر اساس تحقیقات روانشناختی، مردان و زنان از لحاظ محرک‌های جنسی هم با یکدیگر تفاوت قابل توجهی دارند: محرک‌های جنسی مردان، اغلب از راه چشم، گوش و حس بویایی فعال است در حالی که زنان، اغلب از طریق حس لامسه و پس از آن حس شنوایی تحریک جنسی می‌شوند؛ بر این اساس و به سبب فزونی فوق العاده محرکات بصری (خصوصاً در زمانة ما) مردان در سطح بسیار وسیع‌تری نسبت به زنان، تحریکات جنسی را تجربه می‌کنند؛ عدم پاسخ‌گویی مشروع و بهنجار به نیاز جنسی می‌تواند مردان را به سمت فساد و جنایت‌های جنسی سوق دهد؛ در حالی که زنان اغلب مادام که از طریق حس لامسه یا محرکات سمعی خاص جنسی، تحریک نشوند، میل جنسی را تجربه نمی‌کنند؛
شاید سِر تأکیدهای فراوان دین مبین اسلام بر عفاف زنان از یک سو و پرهیز از چشم چرانی در مردان از سوی دیگر، به سبب همین تفاوت فیزلوژیک و روان شناختی زنان و مردان باشد؛ هرچند همه مؤمنان اعم از زن و مرد، مکلف به رعایت پوشش لازم و پرهیز از نظر بازی شهوت انگیز هستند.
3. در پژوهش‌های روان‌شناختی مربوط به تفاوت‌های فردی، به اثبات رسیده است که امیال جنسی زنان شدیداً تحت تأثیر هیجانات و احساسات عاطفی آن‌هاست؛ زنان اغلب در رابطة جنسی به دنبال تقویت عشق و تعمیق روابط عاطفی هستند؛ زنان (جز روسپیان که بیمار و سرد مزاج هستند) نمی‌توانند با مردی که به او علاقه ای ندارند یا از دست او دلخور و آزرده خاطر هستند، رابطة جنسی رضایت بخشی برقرار کنند؛ زنی که می‌خواهد تن خود را در اختیار لذت جویی مردی قرار دهد، ابتدا باید دل به او باخته باشد و گرنه قادر به ایجاد رابطه ای ارضا کننده و آرامش بخش نیست؛ تحقیقات روان شناختی می‌گوید زنان اغلب در روابط جنسی هنگامی به ارگاسم و اوج لذت جنسی می‌رسند که پیش از آن، از لحاظ هیجانی و عاطفی به سطح مطلوبی رسیده باشند؛ فراوان زنانی را سراغ داریم که به سبب ناخرسندی از ازدواج و انتخاب خود یا به سبب مشکلات ارتباطی باهمسر، در طول سال‌های ازدواج، موارد اندکی از تجربة ارگاسم (اوج لذت جنسی) را گزارش می‌کنند؛
این در حالی است که میل جنسی مردان به صورت مؤثری تحت تأثیر حالات عاطفی آن‌ها قرار ندارد؛ مرد می‌تواند با زنی که اصلا او را دوست ندارد و حتی از او متنفر است، رابطة جنسی برقرار کند و از او کام گیرد! از این واقعیت باید به حقیقت مهمی نقب بزنیم و آن این است که بدون تردید، زن محور و قلب خانواده است و باید تمام احساسات و عواطف خود را در محیط خانه و در ارتباط با همسر و فرزندانش متمرکز کند و اعضای خانواده را از مهربانی و محبت خود سیراب کند؛ ایجاد و ابراز علاقه و عشق زن به مردی غیر از همسر، به معنای مرگ تدریجی خانواده به است؛از آن جا که زن مادامی که دل به مردی نسپارد، نمی‌تواند رابطة جنسی رضایت بخشی را با او تجربه کند، علاقة به غیرهمسر و ایجاد رابطه جنسی با او، مهر پایانی بر وجود و کارآیی خانوادة اوست! زیرا زنان هرگز نمی‌توانند در آن واحد، دو مرد را دوست بدارند و به هردو وفادار بمانند و از هردو کام بستانند؛ علاقة به غیرهمسر مساوی با بی‌علاقگی و نفرت از همسر است و نفرت از همسر، یعنی فروپاشی خانواده است!اسلام به موضوع خانواده توجه ویژه دارد و خانواده را بهترین و مؤثرترین محیط برای پرورش استعدادهای الهی و انسانی، انسان و مقدمه ای ضروری و جایگزین ناپذیری برای ساختن جامعه ای سالم و پویا می‌داند؛از این رو هرچیزی که به بنیان خانواده آسیب رساند و آن را دچار اختلال کند را بر نمی‌تابد و با آن مخالفت کرده و می‌ستیزد؛ زن، قلب خانواده است و تنها می‌تواند و باید برای یک خانواده بتپد و آرامش و عشق و امید را در آن بر پا نگه دارد!
4. پیش‌تر گفتیم که نگاه اسلام به زن نگاهی سرشار از کرامت و قداست و پاکی است؛ خداوند غیور است و زن مؤمن ناموس خداست؛ خداوند دوست دارد و می‌خواهد که زن با کرامت و بزرگواری و احترام زندگی کند و در زیر دست و پای مردان هوس باز، تحقیر و خوار نشود؛ حکمت بسیاری از احکام پوشش و روابط اجتماعی با نامحرمان و محدودیت‌هایی که برای زنان و مردان در شریعت اسلام مطرح شده است، همین حراست و مصونیت کرامت زنان است؛ رابطة جنسی زن با مردان بیگانه نوعی گدایی کردن لذت جنسی از مردان هوسباز است؛ خداوند زن را مظهر ناز، غرور و تکبر و مرد را مظهر نیار و طلب و نازکشی آفریده و این وضعیت همواره از زنان در برابر درشتی و خشونت مردان محافظت کرده است؛ زنی که در پی ارضای میل جنسی خود به سوی مردی دست دراز کند و کام جنسی را تمنا کند، در حقیقت به پایمال شدن کرامت و قداست خود رضایت داده است؛ زن تنها مجاز است که تن خود را در اختیار مردی قرار دهد که روح زن را دوست داشته باشد و برای همة وجودش ارزش و احترام قائل است و از جسم او به روح او نقب می‌زند، نه آن که از جسمش کام گیرد و روح او را حقیر و پست شمارد! زنان منشأ و حامل نسل سالم اجتماع اند و باید این امانت را به خوبی حفظ کرده و به مقصد رسانند؛ روابط متعدد و خارج از چارچوب خانواده، نسل سالم و انتساب‌های روشن را در‌هاله ای از ابهام و تردید قرار می‌دهد و همین امر موجب اختلال در روابط عاطفی و مسئولیت‌های حقوقی، اخلاقی و تربیتی پدران و فرزندان می‌گردد؛ مردان به ندرت حاضر می‌شوند مسئوولیت حقوقی و تربیتی فرزندان دیگران را به عهده گیرند و رابطة جنسی زنان با مردان بیگانه، این مشکلات را فراوان پدید می‌آورد.
5. وقتی از نظرگاه اخلاق دینی به این موضوع می‌نگریم، پنجرة روشن دیگری به سوی ما گشوده می‌شود؛ توضیح این حقیقت این است که مسلما زنان مؤمن و عفیف در پاره‌ای از موارد، متحمل ناکامی‌ها و محرومیت‌های جنسی می‌شوند و پاکدامنی خود و حفظ امانت الاهی را به قیمت از دست دادن فرصت‌های لذت بخش کامیابی جنسی محافظت می‌کنند؛ اگر این از خودگذشتگی و تحمل سختی و ناکامی، برای نگاهبانی از عفت و سلامت روانی و معنوی جامعة انسانی، پاداشی در خود و عوضی متناسب از جانب خداوند حکیم و رحیم نداشته باشد، ظلمی آشکار رخ می‌دهد و ستمی نامحبوب بر زنان می‌رود؛ آنچه از آیات کریمة قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام می‌فهمیم این است که هرعمل و هرتلاشی که از زن و مرد مؤمن برای قرب الی الله و دوری از گناه و آلودگی سر می‌زند، پاداشی به وسعت رحمت و لطف خداوند در پی خود دارد؛(11) از این رو محدودیت زنان در امر ارضای میل جنسی و دیگر فداکاری‌هایی که در راه انجام تکالیف دینی و حفظ بنیان خانواده و ساختن فرد و جامعه ای متعالی و متکامل از خود نشان می‌دهند، یقینا استحقاق پاداش دنیایی و اخروی فراوان دارد و خداوند بهترین وفا کننده به وعده‌های خویش است!(12)
نکته دیگر اینکه اساساً در زندگی زناشویی بر مرد جایز نیست بیش از چهارماه نزدیکی و آمیزش جنسی با همسر را به تأخیر بیندازد. اگر مردی بیش از چهار ماه از آمیزش جنسی با همسرس خودداری کند قطعاً گناهکار است و اگر با این رفتار باعث آزار و اذیت همسرش گردد گناه او مضاعف خواهد شد. البته در صورت توافق و رضایت همسر ایرادی به تأخیر انداختن بیش از این مقدار نیست، اما اگر زن نیاز داشته باشد بر مرد جایز نیست از آمیزش جنسی با همسرش خودداری کند. ضمن اینکه از لحاظ حقوقی اگر مردی نیاز جنسی همسرش را برآورده نسازد و اقدام به ترک زناشویی کند آثاری به دنبال دارد.
یکی از آثار ترک زناشویی از طرف مرد، این است که زن، در عسر و حرج قرار می گیرد و می تواند با اثبات آن، از دادگاه، تقاضای صدور حکم طلاق نماید. عسر و حرج، به معنای هر وضعیتی است که زن را در مشقت و سختی قرار دهد و ادامه زندگی زناشویی را برای او دشوار سازد.
یکی دیگر از آثار ترک زناشویی از طرف مرد، این است که علی رغم اینکه زن، رابطه جنسی با مرد نداشته و به نوعی تمکین خاص که وظیفه زنان است، انجام نمی شود، چون این موضوع، به علت ترک زناشویی از طرف مرد است، همچنان باید، نفقه زن را بپردازد و در غیر این صورت، زن می تواند، اقدام به شکایت ترک انفاق، کند.
همواره موفق و کامروا باشید.
پی‌نوشت‌ها:
1. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «أَکثَرُ الخَیرِ فِى النِّساءِ؛ بیشترین خیر و برکت در وجود زن نهاده شده است.»؛ حر عاملى، محمد بن حسن ، وسائل الشیعة، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409ق، ج20، ص24.
2. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میان‌تان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایى است براى گروهى که تفکّر مى کنند.»؛ روم(30)، آیه 21.
3. پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرمایند:
«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤْنِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ مُفَلِّیَاتٌ؛ دختران، چه خوب فرزندانی هستند، مهربان و سازگار، کمک‌رسان، فراهم‌کننده راحتى و اهل انس و الفت، پر خیر و برکت، نظیف و پاکیزه هستند.»؛ کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، قم : دار الحدیث، 1429ق، ج11، ص336.
«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُؤْنِسَاتٌ مُمَرِّضَاتٌ مُبْدِیَات ؛ دختران، چه خوب فرزندانی هستند، رفق و سازگارى مى کنند، انس مى گیرند، پرستارى مى کنند و (محبّت را) آشکار مى سازند.»؛ نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، 1408ق ، ج15، ص115.
«الْبَنَاتُ مُبَارَکَاتٌ مُحَبَّبَاتٌ وَ الْبَنُونَ مُبَشَّرَاتٌ وَ هُنَّ الْباقِیاتُ الصَّالِحات ؛ دختران، با برکت، دوست داشتنى و باقیات‌الصالحات هستند و پسران، بشارت‌دهنده و شاد‌کننده هستند.»؛ نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، 1408ق ، ج15، ص115.
4. «کُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاء؛ هر چه ایمان بنده بیشتر شود، زن دوستى او فزونتر مى‌شود.»؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحارالأنوار، بیروت : دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج100، ص228.
5. «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِأَهْلِی ما أکرم النّساء إلّا کریم و لا أهانهنّ إلّا لئیم ؛ بهترین شما کسى است که براى خانواده خویش بهترین باشد و من از همه شما براى خانواده خود بهترینم، بزرگ‌مردان و انسان‌های کریم، زنان را گرامى ‌شمارند و فرومایگان زنان را خوار دارند.»؛ ابوالقاسم، پاینده، نهج‌الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، تهران : دنیاى دانش ، 1363، ص472.
6. منظور از تقوا آراستگی به همة فضایل و خصلت‌های نیک فکری، عاطفی و رفتاری و پیراسته بودن از رذیلت‌ها در همه مراتب وجود انسانی است؛ همچنان‌که امام علی (علیه‌السلام) در روایتی می‌فرماید: «التَّقْوَى رَئِیسُ الْأَخْلَاق ؛ تقوا و خدا‌ترسی سر کرده خصلت‌هاى نیکوست .»؛ تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم ، قم : دار الکتاب الإسلامی، 1410ق ، ص43.
7. «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِینَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِینَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِینَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِینَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا؛ به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است.»؛ أحزاب(33)، آیه 35.
8. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»؛ اسراء(17)، آیه 70.
9. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر المیزان ذیل تفسیر همین آیة کریمه.
10. «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ»؛ حجرات(17)، آیه 13.
11. «وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ کلُ َّ شىَ ْءٍ فَسَأَکْتُبهَُا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ الَّذِینَ هُم بَِایَاتِنَا یُؤْمِنُونَ؛ و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را براى آنها که تقوا پیشه کنند و زکات را بپردازند و آنها که به آیات ما ایمان مى آورند، مقرّر خواهم داشت.»؛ أعراف(7)، آیه 156.
12. «وَ مَنْ أَوْفىَ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ؛ و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟!»؛ توبه(9)، آیه 111.

تفاوت نیاز جنسی زنان و مردان، عدالت جنسی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا