دین و اندیشه

هدف از زندگی

پرسش و پاسخ

سلام .چرا به دنیا اومدیم و زندگی کنیم، کار کنیم، بخوریم، بخوابیم، با اینکه در آخر ازاین دنیا میریم، لطفا واضح و روشن برا من توضیح بدین ممنون میشم.

پاسخ کوتاه:
ما انسانیم و کمال جو آفریده شده ایم و همیشه به دنبال گسترش و افزایش دارایی ها، توانمندی ها و وجود خودمان هستیم. یعنی در حقیقت ما نیازمند شکوفایی هستیم. برای خوب و خوش و ارزشمند زیستن ما باید به جنبه های متنوع عقلانی، اخلاقی، معنوی، عدالت طلبانه و عارفانه توجه کنیم. بنابراین پاسخ اصلی به سوال شما در درک بهتر حقیقت وجود انسان قرار دارد. در طی این فرایند در سلوکی مداوم ما مهربان تر، عادل تر، زنده تر، داناتر و … می شویم و در حقیقت صفات الاهی در ما پر رنگ تر می شود. یعنی در حقیقت تقرب به خدا عنوانی است برای شکوفایی انسان و تجلی فراتر مهربانی و عدل و قدرت و علم و … خداوند در انسان.


نکته بسیار مهم در اینجا این است که ما انسانیم و کمال جو آفریده شده ایم و همیشه به دنبال گسترش و افزایش دارایی ها، توانمندی ها و وجود خودمان هستیم.
یعنی در حقیقت ما نیازمند شکوفایی هستیم. برای خوب و خوش و ارزشمند زیستن ما باید به جنبه های متنوع عقلانی، اخلاقی، معنوی، عدالت طلبانه و عارفانه توجه کنیم.
بنابراین پاسخ اصلی به سوال شما در درک بهتر حقیقت وجود انسان قرار دارد.
در آیات قرآن انسان در مواردی به اوصافی والا وارزشمند نیز ستوده شده است. اوصافی چون امانت دار الهی روی زمین، خلیفه و جانشین خداوند، مسجود ملائک، مسخر بودن عالم در دست او، کرامت ذاتی انسان، فضلیت و برتری او بر مخلوقات و بلکه اشرف مخلوقات و اوصاف بسیار دیگر.
شاید بگوئید که این اوصاف تنها برای عده ای خاص است، پس دیگران برای چه آفریده شدند، در جواب باید گفت:
اولاً این اوصاف به صورت کلی بیان شده است و نشانگر آن است که اینها برای نوع انسان است، یا حد اقل بخشی از این اوصاف برای نوع بشر است.
ثانیاً حتی اگر این اوصاف برای عده ای خاص باشد، این عده با ویژگی انسان بودن به چنین مقام بلندی دست یافتند که اشرف مخلوقات الهی قرار گرفتند.
منظور از ویژگی انسان بودن، یعنی داشتن دو نیروی متضاد در درون، گرایش انسان به نیکی و بدی و قدرت انتخاب و اختیار و سرانجام طی مسیر کمال با نیروی اراده خود.
به عبارت دیگر، انسان در خلقت خود دارای زمینه های شقاوت و انحراف است و باید در کنار همین اوصاف و حالات مسیر سعادت خود را طی کند و به نوعی خلاف مسیر گرایش طبع مادی خود به سوی گرایش روحی و الهی خود حرکت کند تا در این کش و قوس ها به سعادت حقیقی خویش دست یابد.
بنابراین وقتی پای اختیار و انتخاب و باز بودن راه سعادت و شقاوت (راه نیک و بد) به میان می آید، به طور طبیعی عده ای راه سعادت را انتخاب کرده و عده ای راه شقاوت را. از همین جا پاسخ این سوال که چرا فقط نیکان آفریده نشده و یک جا به کمال نهایی نرسیدند، روشن می شود. زیرا اگر قرار باشد که تنها نیکان و سعادتمندان آفریده شوند، دیگر اختیار معنا نداشت و سعادت انسان جبری بود ؛ بنابراین فرض آفریده شدن انسان های نیک و مقرب، هم با اختیار و اراده داشتن انسان در تضاد است و هم سعادت و کمال و برتری انسان بر فرشتگان معنا نداشت. کمال رسیدن انسان و برتر شدن او بر ملایک به خاطر دو گانگی وجود انسان و اختیار راه سعادت و کمال از میان همه راه های انحرافی است. در حالی که بسیار از انسان ها راه های انحرافی را انتخاب می کنند، عده ای در این میان از همه آنها گذشته و تنها به راه خدا می روند و این همان چیزی است که به انسان مقام بالا و ارزشمندی داده است. خداوند با آفرینش چنین موجودی به خود آفرین می گوید : فتبارک الله احسن الخالقین.
در توضیح بیشتر که هدف آفرینش نیز در آن بیان شده می توان گفت:
خداوند که جهان خلقت را به بهترین صورت آفریده است، در جهان خلقت موجوداتی قرار دارند که عاری از گناه هستند و جز خصائص نیک ندارند. چنین موجوداتی تنها خدا را عبادت می کنند و نافرمانی از او ندارند. این موجودات همان فرشتگان الهی اند. آنها همگی بدون اختیار راه سعادت را می روند و دارای اختیار در انجام خوب و بد نیستند، بلکه سرشت آنها تنها بر خوبى آفریده شده است. غیر از فرشتگان، در این عالم خلقت مى تواند نوعى خاص وجود داشته که همه مقاماتى که فرشتگان دارا هستند، دارا شود، اما با اختیار و انتخاب خود، و این تنها در صورتى میسر است که راه خوب و بد براى او باز باشد و میان خوب و بد، خوب را انتخاب نماید و به مقام فرشتگان و حتى برتر از آنها دست یابد. اگر قرار بود سرشت این موجود به گونه اى باشد که داراى اختیار نبوده و فقط راه سعادت را بپیماید وعاری از گناه باشد و جز خصائص نیک نداشته باشد، دیگر تفاوتى بین این موجود و فرشتگان نبود، بلکه همان فرشته بود، حال آنکه فرشته قبل از آن وجود داشت و نیاز به خلقت جدید نبود. هم چنین فرض اختیارنیک و بد معنا نداشت. اختیار انتخاب نیک و بد در زمانی است که هر دو بتواند تحقق یابد. در حالى که این موجود، نوعى جدا از فرشتگان است و موجودی دارای اختیار و انتخاب آفریده شده و اقتضاى فیض نامتناهى این است که در جهان خلقت (که بهترین جهان ممکن است) چنین نوعى وجود داشته باشد و با فرض چنین نوعى، جهان کامل تر و زیباتر و بهتر خواهد بود.
سخن در آن است که آیا عالم وجود، اقتضا و امکان خلقتی، جدای از ملایک دارد؟ اگر خلقتی جدای از ملایک امکان دارد، پس چرا فیض خداوند از چنین خلقتی منع شود؟
از طرف دیگر نیک بودن انسان ها و ارزشمند بودن و حتی فراتر رفتن از مقام ملایک، زمانی است که انسان بتواند در عین حال که میل و کشش به سوی بد در وجود اوست، راه خیر و پاکی و نیک را انتخاب نماید. اگر انسان بدون اختیار به راه خیر برود، بهشت رفتن بى معنا است، چرا که در این صورت بهشت نتیجه کار ناکرده است، بلکه سعادت و عاقبت به خیرى لذت بخش و معقول است که آدمى با سعى و تلاش خود بدان برسد، با توجه به این که مى توانسته کار بد کند ولى انجام نداده و کار خیر از او سر زده است. اگر فرض شود که هیچ انسان بد وجود نداشته و یا خلق نشود، فرض اختیار نیز معنا نداشت.
بنابراین حکمت الهى اقتضا دارد که اسباب و شرایط تکامل اختیارى (و نه جبرى) براى انسان ها فراهم شود تا کسانى که بـخـواهـنـد , بتوانند راه حق را بشناسند و باپیمودن آن , به کمال و سعادت خودشان برسند ولى فـراهـم شدن اسباب و شرایط براى چنین تکاملى , بدین معنى نیست که همه انسان ها از آنها حسن استفاده کرده و لزوماً راه صحیح را برگزینند.
ضمن آن که نباید فراموش کرد که اگر کسی و یا کسانی به مراتب بالای کمال دست نیافته و به مقام مقربان نرسیده اند، پس آنان لزوماً در جرگه اشقیا هستند، بلکه بسیاری از انسان های عادی از کمالات نسبی برخوردار هستند و به همان مرتبه از کمال، از سعادت برخوردار می شوند، همان گونه که در روایات نیز بیان شده که ایمان همانند پله های نردبان دارای درجات است و گاهی تا ده درجه برای آن ذکر شده است ؛ بنابراین انسان های بسیاری در نهایت به سعادت و کمال رسیده و در بهشت رحمت الهی جای می گیرند. تعداد بهشتیان از دوزخیان بیشتر است و به همین خاطر برای بهشت هشت در ذکر شده وبرای دوزخ هفت در.
رسیدن به کمال نهایی هرچند نصیب تعداد کمی از انسان ها می شود اما بسیاری از آنها بهره هایی هرچند نازل تر از آن را می برند و از آن بهره مند می گردند و در عین دارا بودن مشکلات ومعاصی وانحرافات، در قیامت مشمول رحمت واسعه الهی قرار گرفته، اهل سعادت و بهشت شده، زمینه تجربه حیات ابدی و تکامل حقیقی در سرای جاودان را به دست می آورند در حالی که اگر به دنیا نمی آمدند،این فرصت در اختیار آنها قرار نمی گرفت.
ثانیا : گمان نکنید کمالاتی که به دنبال آن هستید، عجایبی نادیدنی وحقایقی دست نیافتنی است؛ بلکه در گوشه وکنار ما و در مقابل چشمان غافل ما انواع واقسام این کمالات و عظمت های وجودی تحقق می یابد ولی ما از دیدن آنها غافلیم. دیدن این کمالات نیاز به کمالی درونی و دیده ای شستشو شده دارد. چشم پوشی جوان از صحنه شهوت انگیز تنها برای خداوند متعال، بیداری نیمه شب و برای عبادت کسی که هنوز خستگی کار روزانه را از تن به در نکرده،تلاش شبانه روزی زنی که بعد از فوت همسرش برای تربیت و سعادت فرزندانش شبانه روز به تلاش مشغول است و صدها نمونه از این دست همه تجلی بروز بزرگ ترین کمالات انسانی در پیرامون ما وبیانگر وجود این زیبایی ها در وجود انسان های همین عصر و زمانه هستند که امیدواریم ما نیز کمال دیدن و درک لذت آنها و ظهور دادن آن در وجودمان را بیابیم.
در طی این فرایند در سلوکی مداوم ما مهربان تر، عادل تر، زنده تر، داناتر و … می شویم و در حقیقت صفات الاهی در ما پر رنگ تر می شود. یعنی در حقیقت تقرب به خدا عنوانی است برای شکوفایی انسان و تجلی فراتر مهربانی و عدل و قدرت و علم و … خداوند در انسان.
منابع
1. انسان از آغاز تا انجام، علامه سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه و تعلیقات صادق لاریجانی، نشر علامه تهران
2. فلسفه خلقت انسان، عبد الله نصری، ناشر کانون اندیشه جوان، تهران.
3. فلسفه آفرینش، دکتر عبد الله نصر، ناشر دفتر نشر معارف، قم زمستان 82.
4. فلسفه خلقت، دکتر طوبی کرمانی، چاپ اول 83، انتشارات بین المللی الهدی، تهران.
5. فلسفه و هدف زندگی، استاد محمد تقی جعفری، انتشارات قدیانی، تهران.
6. فلسفه آفرینش، استاد محمد تقی جعفری، انتشارات قدیانی، تهران.
7. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج4، دفتر انتشارات اسلامی، قم، پائیز 64.
8. مدخل مسائل علم کلام، جعفر سبحانی، ج1، انتشارات موسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ، قم.
9. موضع علم و دین در خلقت انسان، احد فرامرز قرا ملکی، موسسه فرهنگی آرایه.
10. کلام جدید، قرآن و تئوری تحول، عبد الحسین خسروپناه، ناشر مرکز مطالعاتی حوزه علمیه قم.
11. خلقت انسان در قرآن: مصباح یزدی، جمع آوری محمود محمدی عراقی، شفق قم.
12. معارف قرآن، مصباح یزدی، انتشارات موسسه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ، قم، بخش سوم، انسان شناسی، ص 33.
13. داروینیسم یا تکامل، جعفر سبحانی، انتشارات امام صادق ـ علیه السلام ـ، قم.
14. مقالات فلسفی، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، ج13، مجموعه آثار ص 47 ـ 73.
15. اسفار، ج4، ملاصدرا، ص 162 به بعد.
16. تحلیلی از داروینیسم، جعفر سبحانی، انتشارات موسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ..
17. تسنیم، آیت الله جوادی آملی، انتشارات اسرا، قم، جلد 3.
18. تفسیر نهج البلاغه، استاد محمد تقی جعفری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
جلد 2، ص 121، آغاز خلقت انسان.
جلد 12، ص 52، در توصیف خلقت انسان.
جلد 8، دامنه خلقت انسان
جلد 10، خلقت عبث و بیهوده نیست
19. مطهری، مرتضی، هدف زندگی، جزوه شماره 7، تهران، حزب جمهوری اسلامی، 1359، ص 5 ـ 6.
20. مصباح یزدی، محمدتقی، خودشناسی برای خودسازی، مؤسسه در راه حق، ص 23.

هدف از زندگی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا