حکمت سختیها و جلوه های مهر و رحمت الهی
با سلام،سوالم اینه که خدا چطور خود را مهربان نسبت به مخلوقاتش معرفی میکنه در حالیکه چنین نیست و دروغه مثلا ما و دیگر مخلوقات مثل حیوانات را با رنج و درد از دنیا میبره که یا گرسنگی هست یا تشنگی یا با مرضی که درمان نمیشه و غیره… بلاخره خدا میتونست خیلی خوشایند و با ارامش بدون ترس همچون خواب مخلوقاتش را بمیراند این تازه یه نمونه از بیرحمی خدا بود که مثال زدم.
پاسخ کوتاه:
در درون ذات عالم ماده نوعی تضاد نهفته است. یعنی این دنیا پر از اضداد است، از طرفی خوبی وجود دارد و از طرفی بدی هم وجود دارد، یک نفر به موفقیت و پیروزی دست پیدا می کند و دیگری شکست می خورد و امثال این مثال ها را در اطراف خود زیاد دیده ایم. بنا بر این زندگی چنین دنیایی قطعا سخت است و انسانی هم که وارد این دنیا می شود به سختی خواهد افتاد.سختی ها انسان را در منازل عرفانی نگاه می دارد. رفاه غفلت آور است. رفاه بیش از حد موجب می شود انسان از خدا، از خود، از تمدن و هویت و فرهنگ غافل شود و همین موضوع بحران هویت به دنبال دارد. آیا یک دانشجوی ریاضی یا فیزیک در رفاه و خورد و خوراک و خوابیدن است که به المپیاد راه پیدا می کند یا در سختی ها؟ او به انسان بیشترین محبت را دارد و بلندترین مقامات را برای او می خواهد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز با همه رنج یتیمی و آزار کفار و هجرت ساخت و در میان مردم زندگی کربنابراین فلسفه سختی ها این است که انسان در حال یقظه و بیداری بماند و از خود، جامعه، همنوعان و از همه مهم تر خدا غافل نشود و در برابر شریعت حس مسوولیت داشته باشد.
1. همه انسان ها در طول زندگی خود به نوعی با سختی و مشکلات گوناگونی درگیر می شوند اما این سختی ها از کجا نشات می گیرد؟ اصلا چرا باید انسان اینقدر سختی بکشد؟گفتمان دینی این سختی کشیدن انسان را انکار نمی کند بلکه به صراحت در قرآن می فرماید:«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ؛ [1] همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.»
حال باید دید چرا خداوند انسان را همراه با رنج و سختی خلق کرده است ؟!
تفسیر آیه
«کَبَد» به گفته «طبرسى» در «مجمع البیان» در اصل، به معنى «شدت» است، و لذا هنگامى که شیر غلیظ شود «تَکَبَّدَ اللَّبَنُ» مى گویند.
ولى، به گفته «راغب» در «مفردات»، «کبد» (بر وزن حسد) به معنى دردى است که عارض «کبد» (جگر سیاه) انسان مى شود و سپس، به هر گونه مشقت و رنج اطلاق شده است. ریشه این لغت هر چه باشد، مفهوم فعلى آن همان رنج و ناراحتى است.
اما در اینکه این رنج و سختی در چه چیزی است، احتمالاتی وجود دارد:
1. اینکه سختی و دشواری در زندگی انسان باشد. انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظه اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنجها را طى مى کند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکلتر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقّت ها و رنجها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است و این معنای آیه است که انسان را در سختی و دشواری آفریدیم.
2. منظور سختی و مشکل در دین باشد. به این معنا که انجام امور دینی سخت است و انسان برای رستگاری باید به آنها عمل کند.
3. منظور از سختی و مشکل، سختی و مشکل در آخرت است. مرگ واقعهای که برای عموم انسانها ترسناک است؛ سپس حیات مجدد و ترس از حسابرسی و … که مجموعاً سخت و طاقت فرسا میباشند.
حال باید دید از میان این سه احتمال کدامیک به واقعیت نزدیک تر است.
احتمال دوم که مبنی بر سختی دینداری بود قطعا غیر قابل قبول است چراکه با آیات دیگر قرآن سازگار نیست.
«یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛[2] خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد»
اگر شما به سیاق آیه توجه بکنید خدای متعال در ابتدای این آیه شریف در مقام بیان حکم روزه است کما اینکه در ابتدای همین آیه فرموده است:«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَر؛[3] ماه رمضان [همان ماه ] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [کتابى ] که مردم را راهبر، و [متضمّن ] دلایل آشکار هدایت، و [میزان ] تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد، و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن،] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد].»
به عبارت دیگر از متن آیه فقط این مطلب کلی را فهمیدیم که خداوند برای بندگان خودش «آسانی»خواسته و «سختی» نخواسته و این یک قاعده کلی است.
بنابر این احتمال دوم قابل پذیرش نیست. اما از میان دو احتمال دیگر باز هم احتمال دوم معقول تر است چراکه وقتی سخن از خلقت می شود آنچه که به ذهن متبادر می شود آمدن انسان به دنیا است و نه به آخرت، علاوه بر اینکه آخرت بازتاب اعمال ما در دنیا است به همین دلیل می تواند سخت نباشد.
فلسفه سختی انسان ها
1. در درون ذات عالم ماده نوعی تضاد نهفته است. یعنی این دنیا پر از اضداد است، از طرفی خوبی وجود دارد و از طرفی بدی هم وجود دارد ، یک نفر به موفقیت و پیروزی دست پیدا می کند و دیگری شکست می خورد و امثال این مثال ها را در اطراف خود زیاد دیده ایم. بنا بر این زندگی چنین دنیایی قطعا سخت است و انسانی هم که وارد این دنیا می شود به سختی خواهد افتاد.
2. سختی ها انسان را در منازل عرفانی نگاه می دارد. رفاه غفلت آور است. رفاه بیش از حد موجب می شود انسان از خدا، از خود، از تمدن و هویت و فرهنگ غافل شود و همین موضوع بحران هویت به دنبال دارد. آیا یک دانشجوی ریاضی یا فیزیک در رفاه و خورد و خوراک و خوابیدن است که به المپیاد راه پیدا می کند یا در سختی ها؟او به انسان بیشترین محبت را دارد و بلندترین مقامات را برای او می خواهد. پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیز با همه رنج یتیمی و آزار کفار و هجرت ساخت و در میان مردم زندگی کربنابراین فلسفه سختی ها این است که انسان در حال یقظه و بیداری بماند و از خود، جامعه، همنوعان و از همه مهم تر خدا غافل نشود و در برابر شریعت حس مسوولیت داشته باشد.[4]از دیگر سو باید توجه داشت که سخن گفتن خدا ازشئون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان بوده و بر اساس علم و حکمت وبه منظور هدایت مخلوقات و فراهم کردن وسیله شناختهای صحیح برای مخاطبان است و اگر فرض کنیم که ممکن است برخی از گفته های وی مخالفت با واقع و حقیقت باشد (دروغ و کذب) نمی توان بر آن ها اعتماد کرد و این مطلب خلاف حکمت الهی است که می خواهد انسان ها بر گفته های او اعتماد و تکیه کرده راه صلاح و اصلاح را درپیش گیرند. بنابراین از آنجا که لازمه دروغ و کذب عدم اعتماد به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهی ـ که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناختهای صحیح برای آنان است ـ ناسازگار است، تمامی گفتار خداوندمتعال صادق و راست خواهد بود،(مصباح یزدی، (محمدتقی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ ششم، بهار 1370، ج 1 ـ 2،ص 117.2.علاوه بر آن که باید توجه داشت از آنجا که کذب صفتی زشت و قبیح بوده و همچنین بیانگر نوعی نقص و احتیاج در گوینده آن است از ساحت مقام ربوبی به دور است چرا که اولاً خداوند متصف به صفات ناپسند نیست بلکه چنین صفاتی از او سلب می شود و ثانیا نقصی و احتیاجی در خداوند نیست تا نعوذبالله گفتاری کذب از او صادر گردد. بلکه از آنجا که هر صفت کمالیه و نیکویی در خداوند به نحو کاملتر وجود دارد، صادق ترین گوینده هاخداوند متعال است چنانکه خود نیز به این حقیقت در این آیه شریفه اشاره فرموده است:«… و من اصدق من الله حدیثا »؛ …و راستگوتراز خدا در سخن کیست؟ (نساء / 87)·
محبت خداوند هماهنگ با رحمت، عدالت و حکمت او است و کلیه کارها و احکام او، مبتنى بر عدالت، حکمت و رحمت است. آرى خداوند از مادر مهربان تر است و این امرى قطعى و مسلم است؛ بلکه مهربانى هاى پدر و مادر و دیگران، همه جلوه هایى از رحمت و عنایت الهى است. چه او است که این همه عشق و محبت را در ضمیر والدین نهاده است تا آنان با میل و علاقه تمام تلاش خود را در جهت رشد فرزندان خود به کار گیرند. اما باید متوجه این نکته بود که بین محبت هاى الهى و غیر الهى، تفاوتى عمده وجود دارد و آن اینکه محبت مادر، غالباً احساسى بیش نیست و در بعضى از موارد برخلاف حکم عقل حق و عدالت است. در حالى که لطف و رحمت الهى هرگز جدا از عدل، حکمت و سنت هاى حکیمانه پروردگار در نظام خلقت نیست. بنابراین در اجراى عدالت نباید احساسات و عواطف را به قضاوت کشاند؛ چه آنکه خود موجب ظلمى بزرگ تر مى شود. زشت کارى هاى مجرمان را در بسیارى از موارد، باید تنها با شمشیر عدالت پاسخ گفت، وگرنه: ترحم بر پلنگ تیز دندان ستم کارى بود بر گوسپندان به علاوه خداوند، افرادى را که لایق باشند از طریق شفاعت، توبه و توقف در مواقف برزخ و حشر، مورد لطف و رحمت خویش قرار مى دهد.
پی نوشت ها:
[1] سوره بلد، آیه 4
[2] سوره بقره، 185
[3] همان
[4] تبیان/https://www.yjc.news/
حکمت سختیها و جلوه های مهر و رحمت الهی