توصیف مقام معصومان علیه السلام در منابع دین
باسلام و خداقوت.خوب هستید اساتید محترم؟ ببخشید، آیا در قرآن سوره ای است که مقام حضرت محمد (ص) و فرزندانش را وصف کرده باشد؟ آخه چند روز پیش یک شخصی بهم گفت الکی بیش ازحد دارن مقام امامان را میبرن بالا دیگه ..!! استغفرالله ، میگفت: انقدر هم که بعضی ها تعریف میکنند از پیامبر، پاک نبوده …چه جوابشونو بدیم دهانشان بسته شه؟ گفتم از سامانه شما مشورت بگیرم
پاسخ کوتاه:
وجود اولیای الهی و معصومین سلام الله علیهم اجمعین دارای نقش و ارزش تکوینی و قدسی و دینی و برهانی هستند که دلایل آن در جای خود بیان شده است.حقیقت آن است که وقتی با برهان پذیرفتیم، وجود و اسما و صفاتِ کامل و جمیلِ خداوند بی نهایت است، درجات قرب وجودی و اسمایی و صفاتی به خداوند نیز بی نهایت می گردد.همه ی چهارده معصوم سلام الله علیهم اجمعین در مقامات و مراتب و درجات بالای وجودی و اصل وجود نوری که نشئه ای برتر از سایر(اکثر) نشئات وجود است، مشترک هستند. بخاطر این اشتراکِ در اصل نورانیتِ خَلقی و قُربی که مطابق آن همه ی این انوار مقدسه در یک نور واحد جمعاند، و بخاطر این مقام و مقام امتحان و میثاق و عهدی(غیر از مقام عهدی که خداوند از همه ی مردمان گرفت) که با خدا بستند، همه نصاب بالای حجیت بر خلق را کسب نموده اند؛ اما در کل مقام پیامبر آخرین اشرف از همه ی مقامات است.
به جهت اختصار تنها به ذکر عناوین پاره اى از فضایل امامت اشاره مى شود:
۱. امامت مایه کمال دین است؛
۲. امامت، بنیان اسلام است؛
۳. امامت ریشه همه خوبى هاست؛
۴. امامت جامع وحدت و رشته پیوند امور است؛
۵. امامت نور الهى است؛
۶. امامت راه خدا است؛
۷. امامت نیازى گریزناپذیر است؛
۸. امامت برتر از نبوت است؛
۹. امامت راز پایدارى زمین است؛
۱۰. خداشناسى و امام شناسى پیوند ناگسستنى دارند. و…
وجود اولیای الهی و معصومین سلام الله علیهم اجمعین دارای نقش و ارزش تکوینی و قدسی و دینی و برهانی هستند که دلایل آن در جای خود بیان شده است.
در مقابل، افتخار برخی افراد به قوم و قبیله و نژاد که تا مادامی که به ارزشهای واقعی باز نگردد، بی مبنا و ملاک است، مانند افتخار به پادشاهان و سلاطین که فی نفسه ارزش ندارد بویژه اگر سوابق تاریخی آنها نامشخص و یا ظالم و بیدادگر و ستمکار و مستبد بوده باشند.
در بسیاری از موارد دشمنان، بویژه قوم یهود و نژادپرست صهیونیسم بخاطر روحیه قهرمان سازی در افراد، برایشان اسطوره می سازد تا به اهداف پلید خود در دور کردن جوامع رقیب از هویت اصلی و دینی آنها موفق شود.
اکنون با رعایت اختصار به دو مطلب مهم در این زمینه می پردازیم، یکی مقام پیامبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام و برتری پیامبر بر سایرین؛ دوم گوشه ای از فضایل اولیای الهی و معصومین علیهم السلام.
الف) مقام پیامبر(ص) و اهل بیت علیهم السلام و برتری پیامبر بر سایرین:
حقیقت آن است که وقتی با برهان پذیرفتیم، وجود و اسما و صفاتِ کامل و جمیلِ خداوند بی نهایت است، درجات قرب وجودی و اسمایی و صفاتی به خداوند نیز بی نهایت می گردد.
همه ی چهارده معصوم سلام الله علیهم اجمعین در مقامات و مراتب و درجات بالای وجودی و اصل وجود نوری که نشئه ای برتر از سایر(اکثر) نشئات وجود است، مشترک هستند. بخاطر این اشتراکِ در اصل نورانیتِ خَلقی و قُربی که مطابق آن همه ی این انوار مقدسه در یک نور واحد جمعاند، و بخاطر این مقام و مقام امتحان و میثاق و عهدی(غیر از مقام عهدی که خداوند از همه ی مردمان گرفت) که با خدا بستند، همه نصاب بالای حجیت بر خلق را کسب نموده اند؛ اما در کل مقام پیامبر آخرین اشرف از همه ی مقامات است.
براساس روایات، چهارده معصوم علیه السلام همه «یک نور»اند؛(بحارالانوار، ج 25، ص 1 و ج 36، ص 280)؛ یعنى، آنان در مقام وحدت نورى، کثرتى ندارند تا یکى اول و دیگرى دوم باشد. این که در زیارت جامعه مى خوانیم: «و ان ارواحکم و طینتکم واحدة»؛ اشاره به همین حقیقت دارد که چهارده معصوم علیهم السلام ، «یک نور»اند و در این جهت با هم اتحاد دارند. [حتی ادعا شده] بر اساس روایات، این اتحاد نه تنها در اول خلقت بوده؛ بلکه در نظام مادى و زندگى دنیوى[مطابق یک نظر]، حقیقت آنان یکى بوده است و در عین تعدد صورى، ظاهرى و جسمانى، آنان با همدیگر وحدت و اتحاد[در حقیقت نازل شده در عالم دنیا نیز] دارند(در این باب نگا: انسان و خلافت الهى، صص 139 – 142).
بر مثال موج ها اعدادشان
در عدد آورده باشد بادشان
(مثنوى، دفتر 2، بیت 185).
از این رو، اینکه در بعضى از روایات، اولین مخلوق نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و در پاره اى روایات نور رسول خدا و ائمه هدی علیهم السلام مطرح شده است؛ نباید پنداشت که این روایات بر کثرت و غیریت این انوار، دلالت دارد(نگا: بحارالانوار، ج 1، ص 97؛ ج 57، ص 170).
بنابراین پیامبراکرم(ص) اشرف مخلوقات در کل عالم هستی است. لذا گرچه حضرت علی[ و سایر امامان] علیهم السّلام دارای مقام بس عظیم و درخشندگی های فراوانی است و دوست و دشمن به فضایل آن حضرت معترف اند، اما به یقین مقام و منزلت او در رتبه بعد از مقام و منزلت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار دارد.
ازاین نظر هیچ احدی مقامی بالاتر از پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ندارد. اگر کامل تر از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ یافت می شد حتماً او به مقام خاتم پیامبران می رسید.
توضیح مطلب این است که در جای خود به اثبات رسیده که هر فیضی که از جانب خدای سبحان نازل می شود با حفظ ترتیب درجات است، چنان که هر فیضی هم که به سوی خدای سبحان رجوع می کند، به ترتیب درجات است.
بر این اساس از آنجا که قرآن کریم، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را خاتم پیامبران دانسته است[1] و روایات وجود مقدس نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را نخستین کسی می داند که… به لقای خداوند راه می یابد…[2] می توان چنین نتیجه گرفت که مخلوق اول، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ است و او واجد همة مزایای مشترک و مزایای فرد فرد پیامبران و بعضی از خصایص ویژه است که آنان فاقد آن بوده اند.
این نوع آیات و روایات همچنین بیانگر این حقیقت است که تا روز قیامت احدی بهتر از پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نخواهد آمد، زیرا آن حضرت انسان کاملی است که اگر میلیون ها سال نیز بگذرد کامل تر از او نخواهد آمد و اگر کامل تر از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ یافت می شد، حتما او به مقام خاتمیت (خاتم پیامبران) می رسید نه رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ …. و چون کسی جز رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به خاتمیت نرسیده است، مشخص می شود که کامل تر از آن حضرت نیز وجود ندارد.[3]
دلیل دوم بر برتری پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر سایرین این است که خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور می دهد که: «بگو من اولین مسلمانم»[4] و حال آنکه به هیچ پیامبری چنین دستوری داده نشده است. مقصود از «اول المسلمین» اوّلیت ذاتی یا رتبی است، نه زمانی و تاریخی، زیرا اگر اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش «اول المسلمین» بود. پیامبران پیشین نیز به طریق اولی می توانستند مصداق این اولیت باشند در حالی که خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «بگو من اولین مسلمانم» و این اولین نشانگر این حقیقت است که حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ اولین مخلوق است، یعنی در رتبة وجودی آن حضرت هیچ کس قرار ندارد.»[5].
از طرفی گرچه در روایات فراوان الهام و ارتباط با جهان غیب برای امامان ـ علیهم السلام ـ نیز اثبات شده است لیکن در خود همان احادیث فرق های فراوانی برای امام و پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیان شده است که از همین فرقها نیز برتری رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ روشن تر می گردد.
ذیلا به برخی از این تفاوت ها اشاره می گردد:
1. از اخبار استفاده می شود که امام تشریع کننده نیست. احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به او وحی نمی شود بلکه احکام و قوانین دین به طور کامل بر پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بوده در اختیار مسلمانان قرار داد و به طور کامل تعلیم علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ نمود و امام علی ـ علیه السّلام ـ نیز در اختیار امام بعد از خودش قرار داد و اکنون در اختیار امام دوازدهم (عج) می باشد. بنابراین ائمة معصومین ـ علیهم السّلام ـ اگر احکام حلال و حرام را می گفتند به نحو استقلال نبود، بلکه در این موارد تابع و پیرو رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند، مسائلی را بیان می کردند که از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به عنوان ارث به آنان رسیده بود و یا از قرآن استفاده می شد.
2. از احادیث استفاده می شود که گر چه بر امام نیز الهام می شود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن وحی و الهام آنها با وحی پیغمبر فرق دارد، پیغمبر رسما با عالم غیب تماس می گیرد، فرشتة وحی را مشاهده می نماید ملکوت جهان هستی را رویت می کند لیکن ارتباط امام در چنین مرتبه نیست، امام فرشته را مشاهده نمی کند بلکه مطالب در دلش القاء می شود یا صدای فرشته وحی به گوشش می رسد.
3. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مستقیماً با جهان غیب تماس می گرفت و حقایق را دریافت می نمود و در این باره نیازی به تایید و راهنمای دیگران نداشت لیکن ائمة اطهار ـ علیهم السّلام ـ به تایید و تقویت و راهنمائی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ احتیاج داشتند. تاییدات معنوی و اشارات مرموز پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود که قلب امام ـ علیه السّلام ـ را تابناک و برای افاضات و اشراقات پروردگار جهان آماده می کرد و هزاران در علم را به رویش می گشود.[6]
خلاصة سخن به یقین مقام و منزلت حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سایر امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ بالاتر است و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم از نظر مقام وجودی و ذاتی مقدم بر دیگران و اولین مخلوق است و هم از نظر شرافت مقام معنوی در رتبه نخست جهان خلقت قرار دارد و اشرف مخلوقین می باشد و امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در رتبه بعد از او قرار دارد.
ب) گوشه اى از فضایل اولیای الهی و معصومین علیهم السلام:
یک. امامت رکن دیانت:
در روایت از پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله عدم شناخت و پیروى امام مساوى با جاهلیت و بى دینى تلقى شده است: «من مات و هو لایعرف امامه مات میتة جاهلیه»(1) «کسى که بمیرد و امام خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلى مرده است».نیز از آن حضرت است: «هر که بدون داشتن امام بمیرد به مرگ جاهلى مرده است»(2).
دو. امام راهنماى خدا در میان خلق:
امام صادق علیه السلام فرمودند: «الامام علم بین الله و بین خلقه فمن عرفه کان مؤمنا و من انکره کان کافرا»(3) «امام راهنماى میان خدا و آفریدگان اوست؛ هر که او را بشناسد مؤمن است و هر که منکرش شود کافر است». مفاد این روایت با آنچه از پیامبر نقل شد کاملاً هماهنگ و هم آوا است.
سه. امامت شرط قبولى اعمال:
از منظر روایات پیروى و اطاعت از امام حق تأثیر مستقیم در پذیرش اعمال صالح دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر بندگان، پیشواى ستمگر را که از جانب خدا نیست به زمامدارى گیرند، خداوند کارهاى شایسته اى را که انجام مى دهند نخواهد پذیرفت»(4).
راز این نکته آن است که عمل نیک در حکومت باطل عمدتاً به رفتارى شخصى و عزلت جویانه تبدیل مى شود، و به قطرات آبى در بیابان خشک مى ماند که به زودى مى خشکد و در مقابل نظام حاکم عملاً در جهت بسط فساد و تباهى مى کوشد؛ اما در پرتو امام بر حق و پیروى از او اعمال صالح جایگاه مناسب خود را در اجتماع بازیافته و بسط و گسترش مى یابند و چون جریانى جارى و پر مایه همه جا را سیراب مى کنند. از این رو امام باقر علیه السلام فرمود: «خداوند تبارک و تعالى فرموده است: بى گمان هر شهروندى در اسلام که ولایت پیشواى ستمگر غیرالهى را بپذیرد عذابش خواهم کرد»(5).
افزون بر آنچه گذشت نصوص روایى آموزه هاى فراوان دیگرى دارند که به جهت اختصار تنها به ذکر عناوین پاره اى از آنها اشاره مى شود:
1. امامت مایه کمال دین است؛
2. امامت، بنیان اسلام است؛
3. امامت ریشه همه خوبى هاست؛
4. امامت جامع وحدت و رشته پیوند امور است؛
5. امامت نور الهى است؛
6. امامت راه خدا است؛
7. امامت نیازى گریزناپذیر است؛
8. امامت برتر از نبوت است؛
9. امامت راز پایدارى زمین است؛
10. خداشناسى و امام شناسى پیوند ناگسستنى دارند. و…(6).
اکنون جهت حسن ختام در میان انبوه روایات وارد، به فرازهایى چند از روایتى طولانى از امام رضا علیه السلام اشاره مى کنیم:
1. همانا امامت زمام دین و نظام مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است.
2. امامت بنیان اسلام بالنده و شاخه برافراشته آن است.
3. به وسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد جامه عمل مى پوشد، صدقات و غنایم گردآورى مى شود، حدود و احکام به اجرا در مى آید و از مرزها پاسدارى مى گردد.
4. امام حلال خدا را آزاد و حرام خدا را ممنوع مى گرداند. حدود الهى را به پا مى دارد، از دین خدا پاسدارى مى کند و با حکمت و اندرز و حجت رسا مردم را به سوى دین خدا فرا مى خواند.
5. امام خورشید تابنده اى است که با آنکه در افق قرار دارد و دست کسى به او نمى رسد، اما جهان را به نور خود نور باران کرده است.
6. امام ماه تابان، چراغ نور افشان، ستاره راهنما در شدت تاریکى ها در گذر کویرها و آبادى ها و گرداب دریاهاست.
7. امام آب گورا براى تشنه کامان و نشانگر راه هدایت و نجات دهنده از گمراهى است.
8. امام آتشى بر بلندى را مى ماند که گرماجویان را حرارت بخشد و راه نجات را از هلاکت باز نماید، پس آن که از او بگریزد به هلاکت گرفتار آید.
9. امام براى مردم همدمى است رفیق، پدرى مهربان، برادرى دلسوز، مادرى خدمتگذار فرزند خردسال خویش و پناه بندگان در گرفتارى هاى وحشتناک.
10. امام امین خدا در میان خلق، حجت خدا بر بندگان، جانشین خدا در سرزمین ها، دعوت کنده به سوى او و پاس دارنده احکام و محُرّمات الهى است.
11. امام گسسته از گناهان و پیراسته از عیب ها است، دانش به او اختصاص یافته و با حلم و خویشتن دارى شناخته شده. او نظام دین، عزّت مؤمنان، سبب خشم منافقان و نگونسارى کافران است.
12. امام یگانه روزگار خویش است، کسى همطراز او نباشد، دانشمندى با او برابرى نکند، وى را بدیل و نظیر و مانندى نباشد…(7).
پی نوشت های مطلب الف:
[1] . احزاب/ 30.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 1، ج 36، ص 280.
[3] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، 1376 ش، ج 8، ص 24 و 53، ج 9، ص 233.
[4] . انعام/ 163.
[5] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30.
[6] . امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، قم، انتشارات شفق، چاپ هشتم، خرداد 1361، ص 272 ـ 271.
ر. ک: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات دینی، حوزه علمیه قم به آدرس:
https://www.pasokh.org/fa/Question/View/12472/آیا-مقام-حضرت-علی-ـ-علیه-السّلام-ـ-از-مقام-حضرت-محمد-ـ-صلّی الله علیه و آله-
پی نوشت های مطلب ب:
1. بحارالانوار، ج 8، ص 10 و ج 23، ص 76.
2. کنزالعمال، ص 464.
3. بحارالانوار، ج 23، ص 88.
4. نور الثقلین، ج 4، ص 104.
5. اصول کافى، ج 1، ص 376.
6. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: محمدمحمدى رى شهرى، میزان الحکمه، با ترجمه فارسى، ج 1، ص -206 238، قم، دارالحدیث، ویرایش سوم، 1377 ه.ش.
7. اصول کافى، ج 1، کتاب الحجة، باب نادر جامع، فى فضل الامام و صفاته، ج 1، صص 290-283، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام.
8. همچنین بنگرید: شهید مطهرى، امامت و رهبرى، ص 102 و 104 ؛ نیز: بحارالانوار، ج 9، ص 271.
و بنگرید: الغدیر، ج 1، ص 246-239.
توصیف مقام معصومان علیه السلام در منابع دین