دین و اندیشه

افعال ارادی و اراده طولی خداوند

پرسش و پاسخ

سلام علیکم.با اینکه انسان در افعال خود مختار است، بعضا پیش می اید که تمامی شرایط فعل از سوی انسان فراهم است اما ان کار صورت نمی پذیرد.انسان به وضوح نقش خدا را می بیند. ایا این با اصل اختیار مطلق انسان منافات ندارد؟

پاسخ کوتاه:
واقعیت این است که اختیار انسان مطلق نیست بلکه بین الامرینی است. یعنی در برابر اختیار ما جبرهایی نیز وجود دارد. کارهای ارادی انسان با مبادی خاصی از ادراکات و تمایلات نفسانی وی به مدد تمایلات و ادراکات و نیروهائی که خداوند در او قرار داده است اعم از نیروهای روانی یا بدنی و حتی به کمک اشیاء خارجی انجام می شود. آنچه موجب ارزش انسان می گردد این است که کارهای وی گزیده یک راه از چند راه است. در درون انسان گرایش های مختلفی وجود دارد که معمولاً در مقام عمل با هم تزاحم می یابند و انسانها نیرویی دارند که می توانند در برابر جاذبه ها و کشش های گوناگون مقاومت کنند و اینگونه نیست که در مقابل کشش های طبیعی صرفاً حالت انفعالی داشته باشند و همین است که به کار انسان ارزش می بخشد.


واقعیت این است که اختیار انسان مطلق نیست بلکه بین الامرینی است. یعنی در برابر اختیار ما جبرهایی نیز وجود دارد. حضرت امیر(ع) فرمودند:«عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم»؛ یعنی خداوند را به وسیله فسخ شدن تصمیمها گشوده شدن گره ها و نقض اراده ها شناختم [شرح و تفسیر حکمت 250 نهج البلاغه]. بنابراین اراده ما در عرض اراده خدا نیست بلکه در طول اراده الهی و با اذن تکوینی اوست.
اجمالا اثبات اختیار امری وجدانی و درونی و فطری است که با علم حضوری درک می شود، یعنی انسان از درون به بداهت درک می کند که در دو راهی ها و چند راهی ها قدرت و توانایی انتخاب و گزینش دارد و هیچ چیز نمی تواند اراده او را از درون از او بگیرد و او را مجبور کند؛ مگر آنکه او خود مجبور به تغییر مراد و تجدید اراده نماید که مراد دوم نیز از روی اراده و اختیار مجدد انجام می گیرد، هرچند تمایل بر انجام آن نداشته باشد. لذا علماء در تعریف اختیار گفته اند: کاری که از فاعل تنها از روی میل و رغبت خودش صادر شود بی آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد.
مبادی اراده که برخی معرفتی و برخی گرایشی هستند، همه از مبادی فرایند عقل ورزی و اختیاری هستند. تاثیر ژنتیک و محیط را نمی توان نادیده گرفت؛ عمده چگونگی و عرصه تاثیرگذاری است. عوامل ژنتیکی و محیطی نهایتا در معرفت و گرایش آدمی تاثیر می گذارند، اما در فرایند اختیار و عزم و اراده دخالتی ندارند. در فرایند اختیار و مبادی اراده همه عوامل معرفتی و ادراکی و عوامل تحریکی با هم نقش دارند؛ یعنی بعد از تجمیع ادراکات و تمایلات در نفس، این قوه عقل عملی و اراده است که تصمیم می گیرد و عزم می نماید که کدام را بر دیگری ترجیح دهد، آیا عوامل ژنتیکی و محیطی را ترجیح دهد یا عوامل دیگر مثلا آموزه های عقل برهانی و دینی را. از باب مثال ژنتیک آدمی را دعوت به تندخویی و بداخلاقی می کند و محیط هم او را برآشفته می کند، اما این عقل(عقل نظر و عقل عمل) است که نهایتا می اندیشد و تصمیم می گیرد که کنترل غضب و صبر نماید. و مثالهای فراوان دیگر.
بنابراین همانگونه که اشاره کردیم، به گفته برخی عالمان: کارهای ارادی انسان با مبادی خاصی از ادراکات و تمایلات نفسانی وی به مدد تمایلات و ادراکات و نیروهائی که خداوند در او قرار داده است اعم از نیروهای روانی یا بدنی و حتی به کمک اشیاء خارجی انجام می شود. آنچه موجب ارزش انسان می گردد این است که کارهای وی گزیده یک راه از چند راه است. در درون انسان گرایش های مختلفی وجود دارد که معمولاً در مقام عمل با هم تزاحم می یابند و انسانها نیرویی دارند که می توانند در برابر جاذبه ها و کشش های گوناگون مقاومت کنند و اینگونه نیست که در مقابل کشش های طبیعی صرفاً حالت انفعالی داشته باشند و همین است که به کار انسان ارزش می بخشد. (ر.ک: معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، ص 376، انتشارات در راه حق).

افعال ارادی و اراده طولی خداوند

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا