شیطان و امکان توبه
شیطان با اینکه میدونه خدایی هست و بهشت و جهنمی هست و قیامتی هست چرا داره کار های بد میکنه؟ خب این یه تناقضه!
پاسخ کوتاه:
شیطان از جن است و دارای اختیار و اراده خیر و شرّ است. جن و انسان مجبول(سرشته شده) و مجبور بر اختیار آفریده شده اند، یعنی در فطرت و آفرینش خود نمی توانند موجودی مجبور باشند.اما اراده تشریعی یعنی اراده کمال و چگونه زیستن موجود مختار است که عمدتاَ در اعطای قانون الهی و تدوین دین و شرع آسمانی تجلی یافته است. در برابر فرمان های تشریعی خداوند تخلف و سرپیچی ممکن است.بر این اساس شیطان از نظر تکوینی و نوع آفرینش تحت اراده الهی است. اما از نظر تشریعی اختیار تخلف را دارد و این اختیار را خداوند به انسان ها و جنیان داده است.
برخی از ما هم به همین گونه رفتار می کنیم. خدا کمال مطلق است و دارای صفات کمال و اسمای حسنی است. از جمله صفات کمال پروردگار علم و اراده و حکمت است که اقتضایی جز کمال ندارند، یعنی جز کمال از خدا صادر نمی شود. خدا اراده کرده است جهان خلقت، از جمله موجود مختار، مانند انسان و جن را بیافریند. لذا شیطان از جن است و دارای اختیار و اراده خیر و شرّ است.دراین باره گفتنی است که خداوند دارای دو گونه اراده تکوینی و اراده تشریعی است. اراده تکوینی یعنی اراده ایجاد کردن و وجود بخشیدن. اراده تکوینی خداوند تخلف ناپذیر است و مطابق اراده ی تکوینی اش نظام جهان هستی و ویژگی های ذاتی فرشتگان، جنیان و انسان ها، از جمله اختیار خیر و شرّ را بنیان نهاده است. بنابراین می توان گفت جن و انسان مجبول(سرشته شده) و مجبور بر اختیار آفریده شده اند، یعنی در فطرت و آفرینش خود نمی توانند موجودی مجبور باشند.اما اراده تشریعی یعنی اراده کمال و چگونه زیستن موجود مختار است که عمدتاَ در اعطای قانون الهی و تدوین دین و شرع آسمانی تجلی یافته است، و فلسفه ارسال رسولان و انبیا و اوصیای الهی نیز کمال انسان در اثر عمل به فرمان و دستورها وآموخته ها و آموزه های دین و برانگیختن و تکمیل گنجینه های عقل و اتمام حجت است. در برابر فرمان های تشریعی خداوند تخلف و سرپیچی ممکن است.بر این اساس شیطان از نظر تکوینی و نوع آفرینش تحت اراده الهی است. اما از نظر تشریعی اختیار تخلف را دارد و این اختیار را خداوند به انسان ها و جنیان داده است.علت اصلی تخلف شیطان از فرمان حق خودبینی و تکبّر بجای خدابینی و تعبّد بود. در احادیث و قصص اسلامی آمده است که شیطان دارای عبادات بسیاری بود و به مقام والایی دست یافت، به گونهای که میتوانست با فرشتگان همراه شود و در مرتبه آنان قرار بگیرد، امّا وقتی آدم خلق شد، حسادت و غرور شیطان باعث شد تا نتواند بر آدم سجده کند. به همین دلیل از خداوند خواست تا او را از این فرمان معاف گرداند. در مقابل او قول داد خداوند را چنان عبادت کند که هیچ فرشتهای آن گونه خداوند را عبادت نکرده باشد، اما خداوند به او فرمود من از تو عبادتی را میخواهم که خود نوع آن را تعیین میکنم، نه آن عبادتی را که تو دوست داری انجام دهی. او دلیل سرپیچی خود را نژاد و ریشه خلقت خود و آدم اعلام میدارد، زیرا او از آتش بود و آدم از خاک، امّا خداوند این دلیل را نپذیرفت و این ملاک برتری را مردود خواند. شیطان از درگاه خدا رانده شد، امّا از خداوند تا (وقت معلوم) که برخی آن را برپایی قیامت، و برخی برپایی دولت کریمه امام زمان(عج) دانستهاند، مهلت خواست. خداوند نیز به او مهلت داد و این مهلت را پاداش عبادات او دانست. شیطان همچنین تقاضای تولد یک شیطان با هر انسان نمود که این تقاضا نیز پذیرفته شد. او نیز قسم یاد کرد که تمامی انسانها را اغوا کند، مگر مؤمنان مخلص را. آدم نیز در مقابل از خداوند کمک خواست و خداوند به او فرمود: تا هنگامی که جان از تنت خارج نگردیده باشد، من توبه تو را خواهم پذیرفت، و بر هر عمل خیرت ده برابر ثواب می نویسم و اعمال بدت را فقط همان عمل حساب میکنم.همچنین شیطان در قرآن عامل اخراج آدم و حوا از بهشت معرفی شده است. او همچنین موجب قتل هابیل به دست قابیل گردید. او همچنین به صفات چندی چون خناس و رجیم متصف گردیده است. خناس را به معنای بسیار مخفی شونده بعد از ظهور و پیدایی دانستهاند و رجیم را نیز رانده شده معنا کردهاند. در قرآن برای ابلیس یاران و انصاری ذکر گردیده است…(ر ک: پرتال جامع علوم اسلامی، بشارت 1384 شماره51، نوشته محمد صادقیان).طبق آیات قرآن، خداوند متعال نه تنها به ابلیس فرصت توبه داد، بلکه او را دعوت به توبه هم کرد، ولی ابلیس گردن کلفتی نمود و علناً رو در روی خدا ایستاد و نه تنها حاضر به توبه نشد بلکه خدا را ـ معاذ الله ـ جاهل و ظالم خواند. اکنون هم اگر توبه کند خدا توبه اش را می پذیرد، ولی خباثتش اجازه نمی دهد که توبه کند. خداوند متعال جریان را در سوره مبارکه «ص» چنین بیان نمود:«(خدا) گفت: اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با دو دست خود او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟!» (75) گفت: من از او بهترم ؛ مرا از آتش آفریده اى و او را از گل! (76) خدا فرمود: از آن موقعیّت خارج شو ، که تو رانده شده هستی! (77) و مسلّماً لعنت من بر تو خواهد بود تا روز قیامت! (78) گفت: پروردگارا! مرا تا روزى که انسانها برانگیخته مى شوند مهلت ده! (79) فرمود: تو از مهلت داده شدگانى، (80) ولى تا روز و زمان معیّن! (81) گفت: به عزّتت سوگند، همه ی آنان را گمراه خواهم کرد، (82) مگر بندگان خالص تو را ، از میان آنها! (83) فرمود: به حق سوگند، و حق مى گویم، (84) که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروى کند، پر خواهم نمود!» (سوره 85).در این آیات شریفه ملاحظه می فرمایید که خدا ابتدا به ابلیس فرصت توبه می دهد و از او سوال می کند که: « اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با دو دست خود او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟! » ؛ در این هنگام اگر او می گفت: هیچکدام و به اشتباه خود اعتراف می نمود، بخشیده می شد ؛ ولی او گستاخانه گفت که من از برترینها هستم ؛ یعنی خود را با اهل بیت (ع) برابر دانست. چون مراد از برترینها آن بزرگواران می باشند که بر آدم سجده نکردند ؛ بلکه آدم نیز به خاطر آنها مسجود ملائک واقع شد. چون آن بزرگواران فرمودند: « نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ـــ ماییم اسماء حسنای خدا » ؛ و آدم (ع) نیز به خاطر اینکه اسماء الله را تعلیم یافته بود ، مسجود ملائک واقع شد. خدای تعالی در جسوره مبارکه حجر نیز فرمود:«قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیمٌ (34)وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلى یَوْمِ الدِّینِ (35)قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ (36)قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ (37)إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38)قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ (39)إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ (40)قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ (41)إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ (42)وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعین »؛ فرمود: از صف آنها (فرشتگان ) بیرون رو، که رانده شده اى(از درگاه ما!). (34) و لعنت بر تو خواهد بود تا روز قیامت. (35) گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده!» (36) فرمود:تو از مهلت یافتگانى! (37) تا روز وقت معیّنى(نه تا روز رستاخیز) (38) گفت: پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من در مورد زمین برای آنها زینت خواهم داد، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (39) مگر بندگان خالص شده ات را. (40)، این راه مستقیمى است که بر عهده من است (41) همانا تو بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى می کنند؛ (42) و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست.».ملاحظه می کنید که این ملعون کارش به کجا رسیده است؟ با پر رویی تمام خدا را متّهم می کند به این که خدا او را اغوا کرده است(فریب داده است). آنگاه خدا را تهدید می کند که انسانها را فریب داده و گمراه خواهد کرد.
نقل است که: روزی شیطان نزد حضرت موسی (علیه السلام) آمد و گفت: تو پیامبر خدایی و من از مخلوقات گنهکار خدا می باشم و می خواهم توبه کنم، تو از خدا بخواه تا توبه ام را بپذیرد. موسی پذیرفت و برای او دعا کرد، خداوند فرمود: ای موسی، شفاعت تو را در حق او می پذیریم، به او بگو که بر قبر حضرت آدم (علیه السلام) سجده کند تا توبه اش را بپذیرم. موسی (علیه السلام) با شیطان ملاقات کرد و گفت: با سجده بر قبر آدم توبه ات پذیرفته می شود. شیطان گفت: من بر آدم، در وقتی که زنده بود سجده نکردم؛ اینک چطور بر قبر او که مرده است سجده کنم، هرگز چنین نخواهم کرد.
بلی تا او از کبر و غرور خود پایین نیامده محال است توبه کند؛ و شخصیّت او چنان است که از این کبر و غرورش پایین نمی آید. او کافی است در برابر انسان کامل، یعنی امام زمان عجل الله فرجه الشریف سر فرود آورد و از گردن کشی که کرده عذرخواهی کند تا بخشیده شود، ولی چنین نمی کند. چون کینه نسبت به ولیّ خدا سراسر وجودش را پر کرده است.
اما حکمت آفرینش انسان کامل و معصومین سلام الله علیهم اجمعین و حضرت آدم و انبیا و رسولان علیهم السلام و عاقبت نسل بشر و انسان معصیتکار و تقواپیشه و عاقبت زمین و حکومت صالحان و مظلومان بر زمین، همان مسئله امر ظهور ولیّ خداست که حاکمیت دولت کریمه حق و گسترش عدالت و اخلاق و معنویت بر عالم هستی است و هدف اصلی خدا از خلقت انسان کامل و ولی خداست. این عاقبت نیکی در فرجام عالم است که موضوعی مستقل است و می بایست در مجالی دیگر بدان پرداخته شود.
شیطان و امکان توبه