دین و اندیشه

حکومت و بهشت مردم

پرسش و پاسخ

سلام و خداقوت.لطفا این شبهه را پاسخ دهید: 💧💦💧💦💧💦💧
*محمد ابراهیم نماینده پارلمان سودان:*
*اگر مسلمانی حاکم کشورم شد، مرا وارد بهشت نمی کند و اگر کافری حاکم شد، مرا از بهشت خارج نمی کند.*
*حاکمی که برای من و فرزندانم شغل و ازادی و کرامت و عزت نفس به ارمغان بیاورد شایسته احترام است.* *ورود و عدم و رودم به بهشت به اعمال خودم بستگی دارد، پس از نزاع بر سر سلطه به اسم دین و به بهانه اینکه می خواهید مردم را به بهشت رهنمون کنید دست بردارید، چرا که وظیفه ی حکومت وارد کردن مردم به بهشت نیست، وظیفه حکومت ساخت بهشتی زمینی ست، که وارد شدن به بهشت اسمانی را برای مردم اسان تر کند.*
💦💦💦💦

پاسخ کوتاه:
تفکری که انسان را محدود در بعد مادی دیده و نیازهای او را منحصر به نیازهای مادی او می بین و سایر واقعیات وجودی انسان و جهان را نادیده می گیرد، ممکن است در ظاهر بتواند زندگی ظاهری انسان را در بخشهایی و آنهم برای برخی طبقات و کشورها تأمین نماید، اما آنچه خواهد ساخت زندگی شایسته انسان و بهشت زمینی نخواهد بود. امروز شاهدیم که الگوی پیشرفت غربی با وجود زرق و برق ظاهری چگونه انسان غربی را در گرداب بحران های مختلف روحی، اخلاقی ، اجتماعی و… نموده است و در پس برخی پیشرفت مادی غرب ، شاهد پسرفت در اخلاق و معنویت و بحران های متعدد و بی سابقه ای برای بشریت هستیم که برخی از اندیشمندان غربی نیز به آن اذعان نموده اند. حکومت و حاکمی که برای افراد جامعه شغل و آزادی و کرامت و عزت نفس به ارمغان بیاورد، البته شایسته احترام است. اما آیا یک حکومت و حاکم بدون در نظر گرفتن نیازهای معنوی و روحی انسان می تواند آزادی، کرامت و عزت نفس را در جامعه تحقق ببخشد. مسائل معنوی و دینی مسائل شخصی و فردی نیست، بلکه دین در کنار وظایف و مسئولیت های فردی، مسئولیت های اجتماعی و سیاسی داشته و بهشت رفتن تنها به انجام اعمال فردی افراد محدود نبوده و علاوه بر آن مسئولیت های اجتماعی و سیاسی آنها نیز جزو وظایف و مسئولیت های دینی است.

1. تفکری که انسان را محدود در بعد مادی دیده و نیازهای او را منحصر به نیازهای مادی او می بیند، ممکن است در ظاهر بتواند زندگی ظاهری انسان را تأمین نماید، اما آنچه خواهد ساخت زندگی شایسته انسان و بهشت زمینی نخواهد بود. امروز شاهدیم که الگوی پیشرفت غربی با وجود زرق و برق ظاهری چگونه انسان غربی را در گرداب بحران های مختلف روحی، اخلاقی ، اجتماعی و… نموده است و در پس برخی پیشرفت مادی غرب ، شاهد پسرفت در اخلاق و معنویت و بحران های متعدد و بی سابقه ای برای بشریت هستیم که برخی از اندیشمندان غربی نیز به آن اذعان نموده اند. رنه گنون، منتقد مشهور فرانسوی چنین می‌نویسد:«کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبخت تر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریع تر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندی‌های تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذت طلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطه ور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست.»( گنون، رنه ، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری ، تهران : امیر کبیر، 1372، ص 144) همچنین روژه دوپاسکیه می گوید:« هرچند تمدن غرب به انسان معاصر امکانات مادی گوناگونی داده است که نسل گذشته خواب آن را هم نمی توانست ببیند ولی چون در این تمدن معنای انسان مفقود و مجهول است ، از این رو امیدها و آرزوهای ژرف او نادیده و ناشناحته مانده است و همه این امکانات مادی هم مانع از آن نیست که انسان در سیه روزی و نا امیدی فرو نرود .» (دو پاسکیه ، روژه ، سرگذشت اسلام ، سرنوشت انسان ، ترجمه علی اکبر کسمایی ، تهران: فرجام ، 1374، ص 19)براستی «حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روشن اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی , روانی , اخلاقی , اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی , دچار تردید علمی , افسردگی و اضطراب , فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی , گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی و مانند آن است.» (جوادی آملی ، عبد الله ، انتظار بشراز دین ، قم: مرکز نشر اسرا ، 1380، ص 13) 
اگر انسان ها دارای دو بعد مادی و روحی بوده و هر کدام نیازهای خاص خود را دارند، حکومت نمی تواند تنها به یک بعد از نیازهای انسان توجه نماید و مدعی تحقق زندگی شایسته انسانی باشد. از این رو حکومت و حاکم نمی تواند نسبت به نیازهای معنوی و روحی انسان بی توجه باشد. 
از این رو خداوند متعال می فرماید:«الذین ان مکّنّاهم فی الارض اقاموا الصّلوه و اتواالزکوه وامروا بالمعروف و نهوا عن المنکرو لله عاقبه الامور؛همان کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم , نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه کارها از آن خداست .» (سوره حج، آیه 41) 
2. حکومت و حاکمی که برای افراد جامعه شغل و آزادی و کرامت و عزت نفس به ارمغان بیاورد، البته شایسته احترام است. اما آیا یک حکومت و حاکم بدون در نظر گرفتن نیازهای معنوی و روحی انسان می تواند آزادی، کرامت و عزت نفس را در جامعه تحقق ببخشد. انسان همچون حیوان نیست که همه همت او به خواب و خور وشهوت محدود شود و عقل و وجدان و فطرت را کنار بگذارد.
آزادی از هوای نفس و آزادی از بند مستکبران و سلطه جویان و ظالمان از فلسفه های تشکیل حکومت دینی است. کرامت و عزت نفس شایسته انسانی با زیر بار سلطه رفتن و اسیر خواسته های نفسانی شدن به دست نخواهد آمد، بلکه در گرو توجه به روح به عنوان بعد اصلی انسان است. آیا تعالیم دین و آموزه های دین چیزی جز آزادی و کرامت و عزت نفس را به ارمغان خواهد آورد.؟ حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فلسفه تشکیل حکومت اسلامی را این گونه تبیین فرمودند: « اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْ ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ»« خدایا تو آگاهى آنچه از ما صادر شده (جنگها و زد و خوردها)نه براى میل و رغبت در سلطنت و خلافت بوده و نه براى بدست آوردن چیزى از متاع دنیا، بلکه براى این بود که (چون فتنه و فساد در شهرها شیوع یافت و ظلم و ستم بر مردم وارد گشت و حلال و حرام تغییر کرد خواستیم) آثار دین ترا (که تغییر یافته بود) باز گردانیم، و در شهرهاى تو اصلاح و آسایش را برقرار نماییم تا بندگان ستم کشیده ات در امن و آسودگى بوده و احکام تو که ضائع مانده جارى گردد.» ( نهج البلاغه ، خطبه 131)
3. مسائل معنوی و دینی مسائل شخصی و فردی نیست، بلکه دین در کنار وظایف و مسئولیت های فردی، مسئولیت های اجتماعی و سیاسی داشته و بهشت رفتن تنها به انجام اعمال فردی افراد محدود نبوده و علاوه بر آن مسئولیت های اجتماعی و سیاسی آنها نیز جزو وظایف و مسئولیت های دینی است. نفی ظلم و ظلم پذیری، امر به معروف و نهی از منکر، مقابله با دشمنان و متعرضان به جان و مال و امنیت جامعه، کسب آمادگی در برابر دشمنان و… از مسئولیت های اجتماعی و سیاسی است که نمی توان بدون آن ادعای دینداری کرد. 
4. اگر حکومت و رهبر اسلامی بر جامعه ای حاکم شود و مسئولان و مردم به وظایف و مسئولیت های خود به درستی عمل کنند و قوانین و مقررات اسلامی در آن جامعه اجرا شود، بی تردید سعادت مادی و معنوی انسان را تضمین خواهد کرد و اگر منکر دین بر جامعه ای حاکم شود، دنیای او را از انسانیت و شرافت تهی خواهد کرد و در نهایت او را با نگاه تنگ نظرانه و معیوب مادی در حد حیوان تنزل خواهد داد و معنویت و روح او را از بین خواهد برد و بهشت دنیوی و اخروی او را از او خواهد گرفت. 
 

حکومت و بهشت مردم

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا