تاریخچه هستی شناسی در قالب مکاتب الاهی و غیرالاهی
آیا خاستگاه و پیشینه هستی شناسی نشان از الاهی بودن این علم می دهد؟
پاسخ کوتاه:
هستی شناسی فلسفه اسلامی:در خصوص هستی شناسی و دیدگاههای جهانبینی، فرق و مذاهب علمی متعددی بوجود آمدند، اما همه آنها به دو بخش کلی و مهم تقسیم میشوند.مکتب الهی و مکتبی غیرالهی که همه موجودات عالم وجود را در انحصار ماده میبینند و همه موجودات بایستی فقط مادی باشند و به عکس، هر چیزی که مادی نباشد وجود خارجی ندارد. به عبارت دیگر از دیدگاه غیرالهیون هستی فقط در انحصار ماده است، در صورتی که از دیدگاه الهیون عالم به ماده و معنا تقسیم میشود. عالم معنا، عالم تجرد و پاکی است و فوق عالم ماده است. از دیدگاه غیرالهیون هر موجودی که متافیزیک است موجود نیست مانند خدا و فرشتگان و نبوت و وحی و…
[تاریخچه] هستی شناسی فلسفه اسلامی:در خصوص هستی شناسی و دیدگاههای جهانبینی، فرق و مذاهب علمی متعددی بوجود آمدند، اما همه آنها به دو بخش کلی و مهم تقسیم میشوند.مکتب الهی و مکتبی غیرالهی که همه موجودات عالم وجود را در انحصار ماده میبینند و همه موجودات بایستی فقط مادی باشند و به عکس، هر چیزی که مادی نباشد وجود خارجی ندارد. به عبارت دیگر از دیدگاه غیرالهیون هستی فقط در انحصار ماده است، در صورتی که از دیدگاه الهیون عالم به ماده و معنا تقسیم میشود. عالم معنا، عالم تجرد و پاکی است و فوق عالم ماده است. از دیدگاه غیرالهیون هر موجودی که متافیزیک است موجود نیست مانند خدا و فرشتگان و نبوت و وحی و… قرآن کریم در خصوص ایشان میفرماید: «وِذَا تُتْلَى علَیهِم آیاتُنَا قَالُوا قَد سمعنَا لَو نَشَاء لَقُلْنَا مثْلَ هذَا إِنْ هذَا إِلَّاأَساطیرُ الْأَوّلینَ» (الانفال/31 (آنها همان کفاری هستند که کتمان کننده حقایق الهی هستند و هرگاه حقایق برایشان خوانده میشود میگویند: «و وقتی آیات ما بر ایشان تلاوت میشود گویند (بس است) شنیدیم، (ما خودمان هم) اگر بخواهیم مثل این را میگوییم، این نیست جز افسانه های باستانی»؛ همچنین «…إِنْ هذا إِلَّا أَساطیرُ الْأَوّلینَ» (الانعام/25» (این جز همان افسانهها و حرفهای قدیمی نیست». این نگاه ملحدانه زمان ظهور اسلام، ریشه در شناخت شناسی تجربی دارد. به عبارت دیگر آنها فقط نظام حاکم را منحصراْ در طبیعت میبینند و به بالاتر و والاتر از آن توجه نکرده بلکه بدتر، کتمان هم میکنند. در بعضی از زمانهای متمادی و بعد از انقلاب صنعتی این امر مجدداً احیا شد و آرام آرام اندیشه بعضی از مسلمانان را به خود مشغول کرد. (جوادی آملی،1382،ج5 (نگاه اسلام به هستی، نگاه دقیق به عالم و هستی پیرامونی خویش بسیار بسیار اثرگذار بر روی سبک زندگی افراد است. این یک اصل اساسی است. یعنی هستی شناسی در سبک زندگی افراد مؤثر است. هر فرد چه به صورت آگاهانه و چه به صورت ناآگاهانه هرگونه نگاهی و نظری که به عالم هستی دارد، مسیر و راه و اهداف و خود را بر اساس آن طراحی میکند. هستی شناسی اسلامی و الهی نیز همینگونه است. هراندازه جهانبینی انسانها و گروهها و جامعههای متفاوت با این امر تطابق داشته باشد و هماهنگ باشد و در قوانین و مقررات با این نگرش نگاه کنند به همین میزان سبک زندگیشان و مشی حیاتشان مرحله به مرحله اسلامی تر میگردد تا آرام آرام انسان و جوامع الهی می شوند. (جوادی آملی،1385،ج6 (هستی شناسی در قرآن و روایات بدین گونه است که اندیشمندان و متفکران اسلامی بنا به تأکید قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) توجه ویژهای به هستی شناسی نمودند؛ و چون آبشخور ایشان قرآن کریم و اهل بیت یا به عبارتی وحی بود هیچوقت در دل خود شک و تردید راه نمیدادند چرا که دستورات تضمین شده بود.بر اساس آیات و روایات بسیار، مبنی بر استفاده بیش از پیش از قوه تعقل و تدبر و همچنین بهره گیری از استدلالات منطقی دقیق نشانگر اهتمام اسلام به مبانی دقیق علمی و قطعی است. در نتیجه یکی از شاخصههای قرآن بر بقیه کتب آسمانی همین مقوله است، یعنی عقلانیت و این خصوصیت در قرآن موج میزند. کتاب الهی (قرآن کریم) توحید را از مسیرهای متفاوت به انسانها تعلیم میدهد و آنها را به اندیشیدن در آثار الهی فرا میخواند، و به ایشان رهنمود میدهد که تمامی عالم و هستی نشان از یک پروردگاری دارد که خالق و مدبر هستی است و با دلایل متقن به اثبات میرسد و هیچکسی نمیتواند وجود خدای سبحان را انکار کند چرا که بسیاری از استدلالات متقن حاکی از پروردگار جهان هستی است. قرآن بهصورت آشکار می فرماید:«أَفی اللَّi شک فَاطِر السماوات والْاَرضِ» (ابراهیم/10» (آیا در خدا شک است؟! خدایی که آسمانها و زمین را آفرید» یا میفرماید: «کل هستی وجهان وجه االله است.» «و للَّه الْمشْرِقُ والْمْغرِب فَأَینَما تُولُوا فَثَم ّوجه اللَه إِنَّ اللّه واسع علیم) «البقره/ 115» (مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بینیاز و داناست!» در بیانات نورانی حضرات معصومین (علیهم السلام) نیز همین مطلب آشکار است، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «اول الدین معرفته» (سید رضی،1374 .(در امتداد روش قرآنی و روایی تمامی معصومین (علیهمالسلام) کوشیدند تا خداشناسی و توحید را به مردم آموزش دهند و چون در این عرصه از تمامی ابزار و شیوه ها از قبیل حس و تجربه و براهین عقلی و شهود استفاده نمودند به موفقیتهای بیشماری نائل شدند. فیلسوفان و متکلمین و عقلای بزرگ اسلامی مانند شیخ مفید، سیدمرتضی، خواجه نصیرالدینطوسی، بوعلی سینا، شیخ اشراق، شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی، امام خمینی، علامه طباطبایی و بقیه اندیشمندان و عالمان اسلامی در این خصوص مطالب شفافی ایراد نمودند که این نشانگر توجه ویژه دین مبین اسلام به عقلانیت است. در نتیجه این تفاوت بنیادین مکتب الهی و مکاتب الحادی میباشد، به عبارت دیگر مؤمنین و موحدین تاریخ همواره روی مسأله توحید و مبدأ هستی نظر دقیق داشتهاند و معتقدند جهان هستی به دو قسم تقسیم میشود مادی و مجرد و ظاهر و باطن. برعکس دانشمندان ملحد که عالم را منحصر در ماده میبینند.قسمتی از مقاله: پور آسیاب دیزج و همکاران، بررسی و تحلیل هستیشناسی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی، مجله فقه و تاریخ تمدن، دوره 5 ، شماره 2 ، تابستان 1398 .برای اطلاع بیشتر ر. ک:http://www.iaujournals.ir/article_680360_36354e973df7f74c64188aebd040bafd.pdf
تاریخچه هستی شناسی در قالب مکاتب الاهی و غیرالاهی