تفاوت جمهوری اسلامی با حکومت علوی
باسلام.
از طرفی از ایت الله خامنه ای دفاع می شود و از طرفی می گویند این حکومت با حکومت امام علی تفاوت دارد.
ایا این دو باهم در تناقض نیست؟
کاری به گرانی و مسایل اقتصادی ندارم و فکر می کنم که بیشتر دولت دست اندر کار است.
دفاع از نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری مبتنی بر چند اصل است؛
1. مبانی، اصول و ارزش های اسلامی همچون حاکمیت اسلام ناب، عدالت، استقلال، نفی سلطه و ایستادگی در برابر مستکبران و حمایت از مظلومان از مبانی، اصول و اهداف انقلاب اسلامی است که ریشه در فرهنگ ناب اسلامی و فطرت انسانی دارد. مسیر ترسیم شده برای نظام مسیر روشن و صحیحی است که می تواند سعادت مادی و معنوی را برای همگان رقم بزند. مقصد مشخص شده و راه نیز مشخص است و در حال پیمودن این مسیر هستیم البته در طی مسیر مشکلات و موانعی وجود دارد، اما باید آنها را کنار زد. درست است که در نظام جمهوری اسلامی این اهداف هنوز به طور کامل محقق نشده است، اما در مسیر آن گام برداشته است و در حرکت است و تحقق کامل این اهداف نیازمند وجود مسئولان تراز نظام اسلامی و همراهی کامل مردم است. کسی مدعی نیست که آنچه در کشور ما محقق شده، به طور کامل مطابق اسلام بوده و ما توانسته ایم نظام و جامعه ای کاملاً اسلامی ایجاد کنیم. تا رسیدن به نظام و جامعه کامل اسلامی فاصله وجود دارد. همانگونه که حضرت امام فرمودند: « اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند ، لکن عرض می کنیم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کرد این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند.» (وصیت نامه الیه – سیاسی امام خمینی (ره) ، قم:دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ،1380،ص22)
مقام معظم رهبری نیز فرمودند: « من ادعا نمی کنم که این حکومت دینى یک حکومت قرآنى کامل است؛ ابدا. اولْ منتقد دستگاه خود بنده هستم. ما در اجراى شریعت اسلامى در حداقل ها داریم حرکت می کنیم. منتها جهت، جهت درستى است؛ به سمت حداکثر می خواهیم حرکت کنیم و پیش برویم. حکومت، حکومت دینى است؛ رسماً، قانوناً، بر طبق قانون اساسى. هر حرکتى، هر قانونى که برخلاف شریعت اسلامى باشد، منسوخ است؛ حکومت، حکومتى است بر اساس دین. این پدیده فوق العاده مهمى است. یعنى دستگاه سیاسى در کشور به اهل دین اجازه می دهد و بلکه از آنها می خواهد که در راه ترویج شریعت حرکت کنند. مسئولین نظام اگر با معیارهاى دینى تطبیق نکنند، طبق قانون مشروعیت خودشان را از دست می دهند.» (، بیانات در دیدار روحانیون وطلاب تشیع و تسنن کردستان ، 23/2/88)
همچنین فرمودند:« ما همیشه می گوییم، بارها گفتیم که ما نتوانستیم خواستههاى اسلام را بهطور کامل تحقّق ببخشیم، این قطعى است؛ امّا ما راه زیادى در این زمینه طى کردیم. ما نتوانستیم عدالت اجتماعى را بهطور کامل در این کشور بهوجود بیاوریم امّا خیلى از راه را جلو آمدیم. نباید اینها ندیده گرفته بشود. یکروزى همه ثروت این کشور صرف تعدادى خانوادههاى اشرافى [مىشد] و احیاناً سرریز آن به چند شهر بزرگ می رسید؛ امروز اقصى نقاط کشور برخوردار از خیرات این کشورند. این حرکت عظیم، حرکت به سمت عدالت اجتماعى، حرکت به سمت اخلاق اسلامى [وجود دارد]. حالا می شنویم گاهى اوقات راجع به اخلاق حرف زده می شود، انتقاد می کنند؛ بله؛ با آن اخلاق اسلامى مطلوب، امروز ما فاصله داریم، در این شکّى نیست؛ امّا ما خیلى پیش رفتیم، راه زیادى را ملّت ایران طى کردند، اینها را ندیده نگیرند… بله، البتّه راه طولانىاى در پیش داریم؛ ما به آرمانهایمان هنوز نرسیدهایم؛ آرمانهاى اسلامى خیلى بالاتر از این حرفها است. » (بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی ، 17/10/93)
2. رهبری و ساختار نظام جمهوری اسلامی بر اساس مبانی اسلام ناب ترسیم شده است. مصداق حکومت عدل در اندیشه سیاسی شیعی، حکومتی است که در رأس آن کسی قرار داشته باشد که مأذون از ناحیه خداوند در حاکمیت باشد یا بدون واسطه که معصومین علیهم السلام در عصر حضور هستند و یا با واسطه معصوم علیه السلام که بر اساس ادله عقلی و نقلی متعدد ولی فقیه در عصر غیبت است و حکومت هایی که از این مدار خارج بوده و بر اساس نظام امامت و ولایت تشکیل نشده باشد، مصداق نظام جور محسوب می شوند.
3. توجه به نقش و جایگاه مردم؛ انقلاب اسلامی، حق مشارکت سیاسی را به مردم این سرزمین هدیه داد و اگر در روزگار گذشته به خواست مردم هیچ توجهی نمی شد، در سایه انقلاب اسلامی، مردم از این حق خدادادی برخوردار شدند.
4. تداوم دشمنی و کینه نظام استکبار نسبت به انقلاب اسلامی و گسترش حجم مقابله با نظام جمهوری اسلامی خود شاهدی روشن بر درستی مسیر و عدم انحراف انقلاب اسلامی از مسیر خویش است زیرا اگر انحرافی در اصول , مبانی و ماهیت انقلاب اسلامی صورت گرفته بود و انقلاب اسلامی از مسیر اصلی خویش فاصله گرفته بود باید دشمنان از این روند خشنود شده و از حجم دشمنی های خویش می کاستند. اگر امروز کشور ما مانند کشورهای به ظاهر اسلامی عرب، دست دوستی با آمریکا و رژیم صهیونیستی دراز می کرد و حاضر می شد نقش و جایگاه گاو شیرده آنان را داشته باشد، اثری از فشارها و دشمنیهای امروز وجود نداشت. اما اسلام خواهی، استقلال طلبی و نفی سلطه پذیری و حمایت از مظلومان موجب شده تا شاهد افزایش دشمنیهای نظام سلطه با جمهوری اسلامی باشیم.
5. دستاوردها و پیشرفت های کشور در عرصه های مختلف به ویژه در عرصه های علمی و فناوی همچون پزشکی، نانو، هوا و فضا ، هسته ای و نظامی و قرار گرفتن کشور ما در برخی از این حوزه ها در جمع چند کشور برتر جهان با وجود همه فشارها و تحریم ها و سنگ اندازیها، بیانگر ظرفیت نظام جمهوری اسلامی برای تحقق پیشرفت است. بی تردید اگر عزم و روحیه انقلابی ای که پیشرفت های بزرگ را برای کشور رقم زده است، در عرصه اقتصادی و سایر عرصه ها به کار گرفته شود، مشکلات کشور را برطرف نموده و پیشرفت را برای کشور به ارمغان خواهد آورد.
6. تفکیک میان نظام و عملکرد برخی از مسئولان. وجود برخی مشکلات و کاستیها و ضعف ها، آسیب هایی است که جمهوری اسلامی با آن روبروست و آن را نمی توان نشانه عدم حقانیت و درستی آن تلقی نمود. جمهوری اسلامی مانند هر پدیده دیگری در معرض آسیب ها و موانعی است که باید آنها را برطرف نمود. این مشکلات به عملکرد برخی مسئولان باز می گردد. وجود فساد در بخش های مختلف و برخی مشکلات، آسیب ها و آفت هایی است که باید با آن مقابله کرد نه آنکه به دلیل وجود آنها از اصل نظام با درستی مسیر آن دست برداشت. هیچگاه کشاورز به دلیل برخی آفت ها از محصول و دسترنج و آنچه برای آن تلاش صادقانه کرده است ، دست برنمی دارد، بلکه با آفت ها و آسیب ها مقابله می کند.
وجود ضعف ها و کاستیها در دستیابی به اهداف به معنای دست برداشتن از آن یا ناامیدی از پیمودن این راه روشن نیست، بلکه ضرورت تلاش بیشتر و مجدانه تر را از سوی مسئولان می طلبد تا به اهداف انقلاب اسلامی که مقصد و هدف نهایی هستند، نزدیک تر گردیم . تحقق احکام اسلامی یک امر دفعی نیست ، بلکه تدریحی است.
7. دستیابی نظام اسلامی به اهداف ترسیم شده خویش، از یکسو نیازمند همراهی و مشارکت مردم با حکومت دینی و انجام مسئولیت ها توسط مردم است. امروز بخشی از ناهنجاریهای جامعه به دلیل عدم همراهی مردم با حکومت اسلامی است، به عنوان نمونه در زمینه حجاب و پوشش با ناهنجاریهایی در جامعه مواجه هستیم، گرچه در مسئولیت حکومت دینی در این زمینه تردیدی وجود ندارد و بخشی از وضعیت موجود، نتیجه ضعف فرهنگ سازی و برنامه ریزی جامع و منطقی و وجود برخی مشکلات اجتماعی و اقتصادی به عنوان زمینه های آن است، اما بخش دیگری از این مسأله متوجه خانواده ها و کم توجهی به این مقوله و دنیاگرایی و عدم توجه به مسئولیت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر و… است.
از سوی دیگر برای دستیابی به اهداف مورد نظر حکومت دینی، باید مسئولانی دغدغه مند و معتقد به مبانی حکومت اسلامی و در تراز آن وجود داشته باشند، تا بتوانند این اهداف را جامه عمل بپوشانند. اگر مسئولی که در حکومت دینی مسئولیت را پذیرفته است در انجام مسئولیت های خود کوتاهی و اهمالی داشته باشد، نمی تواند انتظار داشت که به صرف تشکیل حکومت و وجود رهبری، می توان همه مسائل جزیی و کلان جامعه و اهداف حکومت دینی را در گستره گسترده آن تحقق بخشید.
تفاوت نظام جمهوری اسلامی با حکومت امیر مؤمنان علیه السلام:
تفاوت جمهوری اسلامی با حکومت امیر المؤمنین علیه السلام به مبانی، اصول و ارزش های دینی باز نمی گردد زیرا همان گونه که اشاره شد، همان اهداف و اصولی که بر حکومت امیر مؤمنان علیه السلام به عنوان یک شاخص حاکم بود، بر حکومت ما نیز حاکم است. از این رو در بنیان ها و اصول، تفاوتی میان حکومت جمهوری اسلامی و حکومت امیر المؤمنین علیه السلام نیست و اساساً مشروعیت و حقانیت نظام جمهوری اسلامی به دلیل وجود همین مبانی، اهداف و اصول و حضور فقیه جامع شرایط به عنوان نائب عام امام معصوم علیه السلام در رأس آن است.
تفاوت میان حکومت جمهوری اسلامی با امیر المؤمنین علیه السلام به دو محور باز می گردد؛ نخست دامنه و گستره وظایف و مسئولیت های حکومت که در زمان حضرت به دلیل ساده بودن حکومت و نیازهای مردم، وظایف و مسئولیت ها بیشتر به صورت مستقیم توسط حضرت انجام می گرفت، اما گسترده شدن نیازها و مسئولیت های حکومت و پیچیده تر شدن دولتها و گسترش مسائل داخلی و روابط خارجی و… ایجاب می نماید که مسئولیت ها در نظام ها تقسیم شود و رهبری مدیریت راهبردی و کلان کشور را بر عهده دارند نه مدیریت و مسئولیت اجرایی.
تفاوت دیگر به انتخاب مسئولان و کارگزاران نظام بر می گردد. با وجود پذیرفته شدن جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی؛ شیوه های اعمال آن ممکن است در گستره زمان متفاوت باشد. حضرت از نظر مشورتی بر اساس آموزه های دینی مردم استفاده می کردند، اما انتخاب مسئولان و کارگزاران نظام در حکومت امیر المؤمنین علیه السلام توسط خود حضرت انجام می شد، اما در نظام جمهوری اسلامی، نقش مردم در انتخاب مسئولان در قالب انتخابات تعریف شده که هر چند با مبانی دینی مطابق است، اما به هر حال دارای آثار و نتایجی است و تفاوت هایی را ایجاب می کند.
تفاوت جمهوری اسلامی با حکومت علوی