دین و اندیشه

خطبه فدکیه صحیفه حضرت فاطمه(س)

پرسش و پاسخ

سلام
خطبه فدکیه همان صحیفه فاطمیه است؟

خیر خطبه فدکیه سخنرانی حضرت فاطمه(س) در مسجد النبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد است. ابوبکر پس از رسیدن به خلافت‌ با انتساب روایتی به پیامبر(ص) مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث نمی‌گذارند، دهکده فدک را که پیامبر(ص) به فاطمه(س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه(س) پس از بی‌ثمر بودن دادخواهی‌اش به مسجد پیامبر رفت و خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. او در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق علی(ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را به‌خاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت(ع) سرزنش کرد اما صحیفه حضرت فاطمه (س) یا مصحف فاطمه سلام الله علیها کتابی است که به املاء جبرئیل و خط امیر المؤمنین علیه السلام نوشته شده و در آن تمامی حوادث واتفاقات آینده عالم تا روز قیامت ثبت شده و چیزی در باره حلال و حرام در آن وجود ندارد . این مطلب از روایات فراوانی استفاده می‌شود که ما به دو روایت بسنده می‌کنیم که با تدبر در همین دو روایت ، به جواب تمام سؤالاتتان خواهید رسید . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِی سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِکَ أَنِّی نَظَرْتُ فِی مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا قَبَضَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه وآله وسلم ) دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ (علیها السلام) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَیْهَا مَلَکاً یُسَلِّی غَمَّهَا وَ یُحَدِّثُهَا فَشَکَتْ ذَلِکَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِکِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِی لِی فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِکَ فَجَعَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَکْتُبُ کُلَّ مَا سَمِعَ حَتَّى أَثْبَتَ مِنْ ذَلِکَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ فِیهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَکِنْ فِیهِ عِلْمُ مَا یَکُون . حماد بن عثمان می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم فرمود : در سال 128 مخالفان مذهب و دعوت کنندگان به باطل اعلام وجود خواهند کرد. این موضوع را در مصحف فاطمه (سلام الله علیها) دیدم . پرسیدم : مصحف فاطمه چیست ؟ فرمود : با فوت رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم) غم واندوه فراوان فاطمه را فرا گرفتکه اندازه آن را خدا می داند . به همین جهت خداوند فرشته ای را نزد فاطمه فرستاد تا با هم سخن شدن با وی غم واندوهش زدوده شود . فاطمه(سلام الله علیها) جریان را به علی(علیه السلام) گزارش کرد علی(علیه السلام) فرمود : هر وقت آمدنش را احساس نمودی و صدایش را شنیدی به من خبر بده. فاطمه آمدن فرشته را به علی(علیه السلام) خبر داد. علی(علیه السلام) آنچه را می شنید می نوشت تا در نهایت همانند کتابی کامل گردید. سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود : در این کتاب ازحلال وحرام چیزی نیست ؛ بلکه آنچه درآن دیده می شود دانش وآگاهی از حوادث واخبار آینده است. الکافی ، ج 1 ، ص: 240 . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ … قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَالَ فَسَکَتَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِیدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ علیها السلام . الکافی، ج 1، ص: 241 . أبو عبیده می گوید : بعضی از شیعیان از امام صادق علیه السلام سؤالاتی کردند ، از جمله سؤال کردند : مصحف فاطمه چیست ؟ حضرت مدتى سکوت کرد و سپس فرمود : شما از آنچه می خواهید و نمی خواهید بحث می کنید ( یعنى بعضى از پرسش ها به قصد فهمیدن نیست یا به دردت نمی خورد ) فاطمه بعد از پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله هفتاد و پنج روز در دنیا بود و از فراق پدر بسیاراندوهگین بود. جبرئیل علیه السلام محضرش مى آمد و او را در مرگ پدر تسلیت می داد و خوشحالش می کرد وغم واندوهش را تخفیف می داد و از احوال و مقام پدرش خبر می داد و سرگذشت اولادش را پس از او برایش می گفت و على علیه السلام آن مطالب را می نوشت که مجموع آن نوشته ها مصحف فاطمه علیها السلام شد. امکان گفتگوی ملائکه با غیر انبیاء : اهل تسنن از دیرباز اشکال می‌کنند که چگونه ممکن است که ملائکه با غیر پیامبر صحبت کند ، آیا این مطلب با خاتمیت پیامبر در تعارض نیست ؟ در جواب می‌گوییم : خود علمای اهل سنت از این شبهه جواب داده‌اند . آلوسی مفسر بزرگ اهل سنت بعد از نقل روایتی در همین باره می‌گوید : والأخبار طافحة برؤیة الصحابة للملک وسماعهم کلامه ، وکفى دلیلا لما نحن فیه قوله سبحانه : * ( إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون ) * ( فصلت : 30 ) الآیة فإن فیها نزول الملک على غیر الأنبیاء فی الدنیا وتکلیمه إیاه ولم یقل أحد من الناس : إن ذلک یستدعی النبوة وکون ذلک لأن النزول والتکلیم قبیل الموت غیر مفید کما لا یخفى . تفسیر الآلوسی – الآلوسی – ج 22 – ص 40 . روایات بسیاری وارد شده که صحابه ملائکه را می‌دیدند و سخن آنان می‌شنیدند . برای اثبات آن ، این دلیل کافی است که خداوند کریم فرموده است : « بى تردید کسانى که گفتند : پروردگار ما خدا است سپس [ در میدان عمل بر این حقیقت ] استقامت ورزیدند ، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند [ و مى گویند : ] مترسید و اندوهگین نباشید شما را به بهشتى که وعده داده شده اید ، بشارت باد . » این آیه ثابت می‌کند که ملائکه بر غیر انبیاء در دنیا نازل می‌شوند و با آن‌ها سخن می‌گویند ، و کسی هم نگفته است که این سخن گفتن مستلزم نبوت است و ازطرفی این گفتگو از قبیل مرگ است و فایده ای ندارد . مصافحه با ملائکه : روایات بسیاری در منابع اهل سنت وارد شده است که اگر انسان آنگونه که خداوند می‌خواهد در این دنیا زندگی کند ، واجبات را انجام داده و از محرمات نیز پرهیز کند ، می‌تواند مستقیماً با ملائکه در ارتباط بوده و با آنان سخن بگوید . مسلم نیشابوری ، نقل می‌کند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنْ لَوْ تَدُومُونَ عَلَى مَا تَکُونُونَ عِنْدِی وَفِی الذِّکْرِ لَصَافَحَتْکُمْ الْمَلَائِکَةُ… . صحیح مسلم – مسلم النیسابوری – ج 8 – ص 95 . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : قسم به خدایی که جانم در دست او است ،‌ اگر شما همان حالتی را که اکنون دارید ، حفظ نمایید و بر آن استقامت ورزید ، ملائکه با شما دست خواهند داد . البانی ، که وهابیت از او به عنوان «بخاری دوران» تعبیر می‌کنند و بن باز مفتی اعظم عربستان سعودی گفته بود که ایشان را باید امام الحدیث بنامیم ، این روایت را در صحیح سنن ابن ماجة ، ج2 ، ص415-416 و صحیح الجامع الصغیر ، ج2 ، ص931 و 1190 و سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص606 صحیح دانسته است . و باز در روایت دیگری مسلم نیشابوری می‌نویسد : لو کانت تکون قلوبکم کما تکون عند الذکر لصافحتکم الملائکة حتى تسلم علیکم فی الطرق . صحیح مسلم – مسلم النیسابوری – ج 8 – ص 95 . اگر قلبتان را به همان حالی که در حال راز و نیاز با خداوند دارید ، حفظ کنید ، ملائکه با شما دست خواهند داد ؛ و حتی در راه‌ها به شما سلام خواهند کرد . از این دو روایت استفاده می‌شود که اگر انسان تقوای الهی را حفظ کرده و دستورات الهی را انجام دهد ، می‌تواند با ملائکه در ارتباط باشد و با آن‌ها گفتگو کند . و فاطمه زهرا سلام الله علیها که قرآن در آیه تطهیر شهادت بر عصمت او داده و طبق نص صریح روایات صحیح بخاری و مسلم ، سیده زنان اهل بهشت است ، قطعاً دارای این مقام بوده است . گفتگوی حضرت مریم با ملائکه : قرآن کریم صراحت دارد که حضرت مریم سلام الله علیها با ملائکه صحبت می کرده ؛ در حالی که او نیز پیامبر نبوده است .
خداوند در سوره مریم آیات 16 تا 21 می‌فرماید : وَ اذْکُرْ فىِ الْکِتَابِ مَرْیمَ َ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکاَنًا شَرْقِیًّا . فَاتخََّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا . قَالَتْ إِنىّ ِ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا . قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا . قَالَتْ أَنىَ یَکُونُ لىِ غُلَامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنىِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا . قَالَ کَذَالِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلىَ َّ هَینِ ٌّ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَایَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ کاَنَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا . و در این کتاب (آسمانى)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد، و در ناحیه شرقى (بیت المقدس) قرار گرفت . و میان خود و آنان حجابى افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم و او در شکل انسانى بى عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد ! . او (سخت ترسید و) گفت: «من از شرّ تو، به خداى رحمان پناه مى برم اگر پرهیزگارى! . گفت: «من فرستاده پروردگار توام (آمده ام) تا پسر پاکیزه اى به تو ببخشم!» . گفت: «چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى که تا کنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلوده اى هم نبوده ام!» . گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را مى آفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم) و او را براى مردم نشانه اى قرار دهیم و رحمتى باشد از سوى ما! و این امرى است پایان یافته (و جاى گفتگو ندارد)!» .
وقتی حضرت مریم سلام الله علیها بتواند با ملائکه در ارتباط باشد ، فاطمه زهرا سلام الله علیها که سیده تمامی زنان اهل بهشت و از جمله مریم بنت عمران است ، می‌تواند با ملائکه در ارتباط باشد .
مصحف فاطمه(س) قرآن نیست :
برخى از نااهلان و یا مغرضان بر شیعه خرده گرفته اند که شیعیان قرآن دیگرى تراشیده اند! و ممکن است در عصر حاضر نیز چنین اتهاماتى را وارد کنند و ناآگاهانه به باد انتقاد بگیرند. این انتقادهاى نابخردانه و اهانت هاى ناروا ممکن است از چند چیز نشات گیرد: الف: عدم رجوع به متون و منابع حدیثى و جوامع روایى شیعى و ناآگاهى و عدم اطلاع از اینکه تشیع که قائل است زهراى مرضیه(س) داراى کتاب و مصحف بوده است مقصود چیست؟ ب: عناد و لجاجت با اندیشه هاى اسلام ناب و باورهاى اعتقادى و معارف که از طریق امامان معصوم(ع) این حجت هاى خدا در روى زمین در اختیار انسانها گذارده شد. ج: ذهنیت و تصورى که پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) در اذهان مسلمانان حتى اصحاب و یاران پیامبر از کلمه «مصحف » بود. چرا که «مصحف » بیشتر به نوشته هایى از آیات قرآن اطلاق مى شد و در آن زمان مصحفهاى متعددى وجود داشت و شخصیتى که داراى مصحف بود به همو نسبت مى دادند مثل اینکه مى گفتند مصحف على(ع) به اعتبار اینکه مولا على(ع) داراى مصحف بود. البته هم اکنون نیز تعبیر «مصحف شریف » به قرآن مجید شهرت بسیار دارد. گرچه چنین استعمالى در آن زمان شهرت فراوان داشت ولى این طور نبوده که مصحف تنها به نوشته هاى آیات قرآن گفته شود بلکه نظرشان به معناى لغوى مصحف بوده چرا که به مجموعه صحیفه هاى نوشته شده بین دو جلد که به صورت کتاب درآمده باشد مصحف یا مصحف مى گویند.
(1) بنابراین به مجموعه صحیفه ها و نوشته هایى که در موضوعات و مطالبى غیر از آیات قرآن نوشته شده باشد مصحف اطلاق مى گردد و مصحف فاطمه(س) به همین اعتبار است. ابوبصیر مى گوید: در محضر امام صادق(ع) بودم و پرسیدم: و ما مصحف فاطمه؟ قال: مصحف فیه مثل قرآنکم ثلاث مرات، و الله ما فیه من قرآنکم حرف واحد. (2) مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: مصحفى است سه برابر قرآن که در دست شما است، ولى به خدا قسم حتى یک حرف از قرآن شما هم در آن نیست.
این حدیث آشکار مى سازد که مصحف فاطمه(س) از نظر کمیت و حجم سه برابر قرآن است ولى از نظر محتوا و مطالب حتى یک حرف از ظاهر قرآن هم در آن وجود ندارد. علامه مجلسى در توضیح این حدیث مى نویسد: ممکن است کسى این شبهه را کند که در احادیث بسیارى وارد شده قرآن همه احکام را در بردارد و نیز مشتمل بر حوادث و گزارشهاى حال و آینده تاریخ است. پس مصحف فاطمه در پى چه چیزى است و این حدیث چگونه معنا مى شود؟ در پاسخ شبهه مى گوید: آرى قرآن چنین است ولى ممکن است منظور از مصحف معانى و تاویلاتى باشد که ما از قرآن نمى فهمیم نه معناى ظاهرى که از الفاظ درک مى کنیم و مى فهمیم. لذا مقصود از قرآن شما همان الفاظ ظاهرى قرآن است که در مصحف فاطمه(س) وجود ندارد. (3) البته احادیثى که در آینده ذکر خواهد شد مطالب و موضوعات موجود در مصحف فاطمه را تا حدودى روشن مى سازد. محمد بن مسلم از امام باقر و یا از امام صادق(ع) چنین نقل کرده است: «و خلفت فاطمة مصحفا ما هو قرآن ولکنه کلام من کلام الله انزل علیها.» (4) فاطمه(س) مصحفى را به یادگار گذاشت که آن مصحف قرآن نیست ولى سخنى از سخن خداست که بر فاطمه(س) نازل کرده است. حسین بن ابى العلاء مى گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «ان عندى … مصحف فاطمة ما ازعم ان فیه قرآنا» (5) نزد من، مصحف فاطمه(س) است. البته تصور نکن که در آن آیات قرآن باشد.
ابى حمزه مى گوید: امام صادق(ع) فرمود: «مصحف فاطمة(س) ما فیه شی ء من کتاب الله و انما هو شی ء القى علیها بعد موت ابیها» (6) در مصحف فاطمه(س) چیزى از کتاب خدا – قرآن مجید – نیست و تنها مصحف چیزى است که بر فاطمه(س) پس از رحلت پدرش الهام گشته است. روایات دیگرى نیز وجود دارد که دلالت مى کنند مصحف فاطمه(س) قرآن نیست و موضوعات و مطالب آن غیر از آیات قرآن است. (7) 1- رک، لسان العرب، ج 10، کلمه صحف و مفردات راغب. 2- حدیث با تلخیص نقل شده. اصول کافى، ج 1، ص 239; بصائر الدرجات، ص 151; بحارالانوار، ج 26، ص 38. 3- بحارالانوار، ج 26، ص 40. 4- بصائر الدرجات، ص 156. 5- اصول کافى، ج 1، ص 240; بصائر الدرجات، ص 150 و 154; بحارالانوار، ج 26، ص 37. 6- بصائر الدرجات، ص 159; مسند فاطمة الزهراء(س)، ص 292; بحار، ج 26، ص 47. 7- بصائر الدرجات، ص 154 و 160; بحار، ج 26، ص 46. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/100114290)

خطبه فدکیه صحیفه حضرت فاطمه(س)

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا