تفاوت حجاب واجب و حجاب اجباری
با عرض سلاموقتی ما میگیم چرا وقتی کسی به حجاب اجباری اعتقادی نداره و اصلا اصول دین رو نپذیرفته و این اجبارای اجتماع داره به حجاب اجباری نتیجه ی عکس میده و حجاب اجباری رو بردایرین، و ایه میاریم که «لا حرج فی الدین»
جواب میدن که این ایه برای اصول دینه. اصول دین تقلیدی نیست. باید خودت به اون نتیجه برسی. ولی فروع دین تقلیدیه و این ایه مال اصول دینه که در وارد شدن به دین اسلام اجباری نیست
مگه نمیگن اصول دین تقلیدی نیست و باید خودت تحقیق کنی و ایمان بیاری؟
یعنی قبل از اینکه اصول دینت رو پذیرفته باشی، چطور ازت میخوان که حجاب داشته باشی یا از ۹ سالگی نماز بخونی؟ مگه یه بچه ۹ ساله وقت و فهم این مسیله رو داشته که بره ادیان مختلف رو مطالعه کنه که با اختیار خودش یکی رو انتخاب کنه؟
اصلا خود تقلید هم که یه امر اسلامیه. پس چرا همه باید طبق گفته ی مسلمونا و تقلید ما از فلان ایت الله، مجبور باشن از اون ایت الله مسلمون پوشش خودشون رو از فروع دین ما رو تقلید کنن؟
مسیله ی بعدی هم اینه که گفته میشه ما برای این به ولایت فقیه اعتقاد داریم که صلاح نیست و خدا هم راضی نیست که احکام الهی روی زمین بمونه وقتی میشه بهشون عمل کرد؟
خب .. الان کاربرد ایه ی «لا حرج فی الدین» چیه وقتی ازش استفاده ی مفیدی نمیکنیم؟ ما که نه به جایی حمله میکنیم که اینو بگیم به مردم بلاد اون کشورا نه داخل کشور خودمون بکار میبریمش
ما مسلمون ها که توی یک مملکت اسلامی هستیم، تا قیامت به این ایه ی قران احتیاجی نداریم؟ چون معتقدیم که خدا این ایه رو برای نامسلمونا فرستاده، اما تو کتاب مسلمون ها : قران
و وقتی که گیر دادن به «حجاب» اجباری داره در جهان موجب وهن اسلام میشه، ایا واجبه که این رو ادامه بدیم؟ اخه با هر کی که میخوای مناظره کنی و به اسلام دعوتشون کنی و براشون از فلسفه ی اسلام و این چیزا بگی و بعدش بگی من ایرانی هستم، یک تصور حجاب اجبار میاد تو ذهنشون و شاید دلشون نخواد ادامه بدن. چون فک میکنن : این همه فلسفه بافتی که اخرش من رو تبدیل به یک تندرو کنی؟ نخواستیم!
کلیت صحبتم اینه که اگه این ایه لا حجر فی الدین برای فروع دین هم میبود، هیچ کدام از این مشکلات کذا رو نمیداشتیم.
بهم بگین چطور به این نتیجه رسیدین که این ایه مال اصوله و اگه حدیثی این ایه رو تاویل میکنه، از کجا معلوم موثق باشه؟
یک سری گناه ها رو میشه یواشکی انجامشون داد که هر دو طرف راضی ان. به نظر من اصلا این گناه ها قابل قانون گذاری نیستن.
مثل دروغ گفتن، حجاب یا رابطه جنسی دو نفر با رضایت هم دیگه با هم رابطه دارن.
و اینکه چرا باید برای حجاب قانون تصویب بشه ولی برای دروغ گفتن نه؟ وقتی فکر میکنم ضرر های اجتماعی دروغ هم اجتماعی هست و به اجتماع اسیب میزنه. مثل حجاب. چرا حجاب اینقدر مهم شده؟ اصلا انجام کاری که بهش باور نداری ثواب داره؟ فقط داری زندگیت رو که بهت داده شده که نیات شخصت رو بروز بدی که خدا با توجه به اونا تو رو قضاوت کنه، همین طوری الکی الکی به خاطر اعتقادات بقیه هدر میدی
در اینجا باید به دو نکته زیر توجه کنید:
1. حجاب از ضروریات دین است. مفهوم ضروریات دین این است که به قدری واضح است که این آموزه از واجبات دینی است که جای شکی برای کسی نیست مثلا نماز، کسی نمی تواند ادعا کند که نمی دانسته نماز از واجبات احکام اسلامی است. بسیاری از احکام اسلامی برای شمار فراوانی از مردم روشن نیست باید توضیح داده و اثبات شود اما روزه، نماز و حجاب از مسلمات است. نکته مهمی که دین به آن توجه دارد سلامت قلب معنوی انسان ها است که معیار احکام دینی می شود. بی حجابی، قلب معنوی تمامی انسان هایی که در جامعه رفت و آمد می کنند را آلوده و تاریک می کند و باعث انحرافات معنوی می شود. معیار ضرورت هم همین است . یعنی برای سالم ماندن قلب خود زنان و مردانی که در جامعه هستند ضرورت دارد. بی حجابی قطعا برای قلب و معنویت انسان ها مضر است. لباس پوشیدن سابقه اى به اندازه حیات انسان دارد و جز پیروان یکى از مکاتب فکرى که بر لزوم برهنه زیستى پاى مى فشارند، (مصطفوى، انسانیت از دیدگاه اسلامى، ص 129.) همه افراد به نوعى آن را تجربه مى کنند. این پدیده، به رغم ارتباطش با خصوصیات مختلف فردى و اجتماعى انسان، دست کم به سه نیاز وى پاسخ مى دهد: 1. حفاظت در سرما و گرما و برف و باران (نحل (16)، آیه 80.) 2. حفظ عفت و شرم (نور (24)، آیات 31 و 30 و 59؛ احزاب (33)، آیه 59 و 60.) 3. آراستگى، زیبایى و وقار (اعراف (7)، آیه 26.) رابطه حجاب و پوشش اسلامى «حجاب» به معناى پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است. (ر. ک: راغب اصفهانى المفردات فى غرائب القرآن و قرشى، سیدعلى اکبر، قاموس قرآن.) این واژه تنها به معناى پوشش ظاهرى یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است. بدین سبب، هر پوششى حجاب نیست. حجاب پوششى است که از طریق پشت پرده واقع شدن تحقق یابد؛ ولى بر خلاف تصور عموم و نیز آنچه مشهور است، آیه حجاب در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامى، هر جا نام «آیه حجاب» آمده است مقصود این است نه آیات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامى است. در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ…»؛ (احزاب (33)، آیه 53.) «چون از زنان پیغمبر(ص) متاعى خواستید، از پس پرده بخواهید». درباره زنان آن حضرت و بیش تر به منظور مسائل سیاسى و اجتماعى فرود آمده است (مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 74.) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگیرى کلمه «حجاب» واژه حجاب هفت بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ولى هرگز به معناى حجابِ اسلامى مصطلح نیست. در خصوص پوشش زن اصطلاحى نسبتاً جدید است و همین سبب گردیده بسیارى گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود؛ (مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 73.) یا مثل «ویل دورانت» بگویند: «این امر خود مبناى پرده پوشى در میان مسلمانان به شمار مى رود»؛ (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 1، ص 433 و 434.) و یا مدّعى شوند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است؛ در حالى که آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامى زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است. در عهد جاهلیت نیز – همان طور که ویل دورانت مى گوید (مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 22.) و کتب تفسیر شیعه و سنى تأیید مى کند (ر.ک: تفاسیر مجمع البیان (طبرسى) و کشّاف (زمخشرى)، ذیل آیات 33 احزاب و 60 نور.) – اعراب چنین پوششى نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمایى بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى .»؛ (احزاب (33)، آیه 33.) آنچه از قدیم به ویژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناى پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیت هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت ها بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد. (مطهرى، مرتضى، مسأله حجاب، ص 73. نیز ر. ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 401 – 403.)
2. در اسلام حجاب واجب است، نه اجباری. حجاب واجب، یعنی بر یک مسلمان واجب است از نظر شرعی نماز بخواند، روزه بگیرد، حجاب خود را رعایت کند، و … و یک مسلمان بر خود وظیفه می داند آن را رعایت کند و عدم رعایت آن گناه و در دنیا ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی و در آخرت عقوبت و عذاب دارد. بنابر این انتخاب آن ثواب و عدم رعایت آن گناه محسوب می شود. حجاب اجباری، حجاب قانونی است که بر اساس قوانین مصوب مجلس، تبدیل به قانون لازم الجرایی می شود که شهروندان، همچون دیگر قوانین کشوری ملزم به رعایت آن هستند و شخصی که آن را رعایت نکرده باشد مطابق قانون مجرم است و جریمه می شود. بنابر این اسلام حجاب را واجب و حکومت به خواست اکثریت جامعه مسلمان آن را اجباری کرده است.
تفاوت حجاب واجب و حجاب اجباری