ارزش معرفت و علم و پیشرفت و گسترش علوم
اعتقادات بنیادی ابن عربی تضاد زیادی با باورهای اصیل اسلام شیعی داره. از جمله اعتقاد به وحدت وجود و موجود، حلول و اتحاد، اعتقاد به جبر، عالم خلقت رو ظهور و تجلی خداوند دانستن و دهها مورد دیگر که در تضاد کامل با آیات قرآن و کلام معصومین هست. تعجب بنده از این بابت است وقتی اعتقادات کسی در مسایل بنیادی اسلام تا این حد با اسلام شیعی در تضاد هست، چرا در مدارس حوزوی انقدر برای اعتقادات ابن عربی صرف وقت و هزینه و انرژی میشود؟ درسته که ایشون متفکر بی بدیلی بودند، ولی وقتی در مبانی اصول اسلام شیعی انقدر در تضاد هستند، بنظر شایسته نمیرسه این همه برای تدریس اعتقاداتش صرف وقت و انرژی بشود.
پاسخ کوتاه:
در کار پیشرفت و گسترش علوم می بایست همه جا به دنبال کسب دانش و طلب حقیقت بود. پیامبر اکرم (ص) فرمود:«اطلبوا العلم بالصین فان طلب العلم فریضة علی کل مسلم » (۱) برای تحصیل علم به دورترین نقطه عالم سفر کنید.انسان مؤمن اندیشه های حکیمانه را از هر که باشد فرا می گیرد، حتی اگر مشرک یا منافق باشد. علم ذاتا نور و دانستن آن نور است. بنابراین دانایی از نظر اسلام یک ضرورت مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد. «نه قید زمانی نه قید مکانی وفردی ونه هیچ قید و محدودیت دیگری. از حدیث معروف «اطلبوا العلم و لو بالصین؛ علم را طلب کنید؛ اگر درچین باشد»،درمی یابیم که از نظر اسلام، طلب علم فریضه ای است که جا و مکان خاصی نمی شناسد و محدودیت مکانی ندارد. البته علوم دو قسم اند. بعضى از علوم علاوه بر سعادت دنیا، سعادت آخرت انسان را هم تأمین مى کنند، یعنى اسنان را با ملکوتش آشنا مى سازند مثل علم توحید و معرفت نفس و اخلاق، این ها در درجه اول اهمیت قرار دارند. علوم دیگر مثل فیزیک و ریاضى علومى است که براى رفع نیازها است و می بایست در راستای رفع نیاز استفاده صحیح از آن بشود.
در کار پیشرفت و گسترش علوم می بایست همه جا به دنبال کسب دانش و طلب حقیقت بود. پیامبر اکرم (ص) فرمود:«اطلبوا العلم بالصین فان طلب العلم فریضة علی کل مسلم » (1) برای تحصیل علم به دورترین نقطه عالم سفر کنید. انسان مؤمن اندیشه های حکیمانه را از هر که باشد فرا می گیرد، حتی اگر مشرک یا منافق باشد. از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الحکمة ضالة المؤمن یاخذها حیث وجدها» (2) حکمت و دانش حکیمانه گمشده مؤمن است هر جا که آن را یافت، دریافت می کند. علی (ع) فرمود: «خذوا الحکمة ولو من اهل المشرکین » (3) حکمت را فرا بگیرید اگرچه از مشرکین باشد. و پیامبراکرم (ص) فرمود: «الحکمة ضالة المؤمن فخذ الحکمة ولو من اهل النفاق » (4) حکمت گمشده مؤمن است پس حکمت را فراگیرید گرچه از اهل نفاق باشد، زیرا ملاک ارزیابی گفته حق و یا باطل بودن آن است که انسان باید حق را اقتباس و از باطل پرهیز کند از این رو فرمود: «خذوا الحق من اهل الباطل و لا تاخذوا الباطل من اهل الحق، کونوا نقاد الکلام » (5) حق را از اهل باطل اخذ کنید و باطل را از اهل حق دریافت نکنید، نقاد سخن باشید از این رو فرمودند: «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» (6)علم ذاتا نور و دانستن آن نور است. بنابراین دانایی از نظر اسلام یک ضرورت مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد. «نه قید زمانی نه قید مکانی و فردی و نه هیچ قید و محدودیت دیگری. از حدیث معروف «اطلبوا العلم و لو بالصین؛ علم را طلب کنید؛ اگر درچین باشد»، درمی یابیم که از نظر اسلام، طلب علم فریضه ای است که جا و مکان خاصی نمی شناسد و محدودیت مکانی ندارد. البته علوم دو قسم اند. بعضى از علوم علاوه بر سعادت دنیا، سعادت آخرت انسان را هم تأمین مى کنند، یعنى اسنان را با ملکوتش آشنا مى سازند مثل علم توحید و معرفت نفس و اخلاق، این ها در درجه اول اهمیت قرار دارند. علوم دیگر مثل فیزیک و ریاضى علومى است که براى رفع نیازها است و می بایست در راستای رفع نیاز استفاده صحیح از آن بشود.َدین اسلام چون جامع دنیا و آخرت است هر علمى را که مورد نیاز جامعه است و در تدین و تمدن انسان نقش سازنده دارد تجویز نموده است؛ منتها فرا گرفتن این علوم مراتب دارد، گاه واجب عینى و گاه واجب کفایى است. بنابراین، حدیث فوق شامل فیزیک و شیمى و ریاضى و امثال این ها هم خواهد شد. لیکن اگر کسى فیزیکدان یا ریاضیدان بود باید بداند نردبان خوبى در اختیار او قرار گرفته تا ترقى کند و بالا رود نه این که مانند مقنّى به چاه برود.شما دنیاى کنونى را که بررسى کنید مى بینید قسمت مهم بودجه جهانى صرف سلاح هاى کشتار جمعى، مفاسد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر و امثال آن و بخش کمى از آن جهت ارتزاق مردم مصرف مى شود. در حالى که پیام رسمى اسلام چیز دیگرى است.
مرحوم شیخ طوسی رضوان اللَّه تعالى علیه حدیثى در تهذیب (7) نقل مى کند که فردى آمدخدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد:
«دو گروه از کافران به جان هم افتاده اند، خرید و فروش سلاح هم الان سود آور است، شما اجازه مى دهید به این ها اسلحه بفروشیم یا نه؟ حضرت جوابى داد که با تحلیل به سه فتوا منجر مى شود فرمود: 1. بفروش؛ 2. به هر دو گروه بفروش؛ 3. سلاح دفاعى بفروش نه کشتارى، سپر و زره و چکمه بفروش ولى دشنه و نیزه و شمشیر و تیر نفروش؛ این را مى گویند آن علم اساسى که به دست این مهندسین ملکوتى است.
این علم است که گفتند تا چین برو و یاد بگیر. یعنى هر علمى که انسان را متخلق به اخلاق الهى کند، فیزیک باشد یا ریاضى، طب باشد یا فقه، اگر آن خاصیت اصلى را داشت ارزش پیدا مى کند. ولى اگر انسان را به خدا نزدیک نکرد هر چه باشد ولو علم دین، فایده ندارد.
پی نوشت:
[1] وسائل الشیعة ج27 ص27.
[2] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد2 , صفحه105.
[3] المحاسن , جلد1 , صفحه230.
[4] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد2 , صفحه99 و نهج البلاغه، حکمت 80.
[5] المحاسن , جلد1 , صفحه229 و نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین , جلد1 , صفحه36.
[6] عیون الحکم و المواعظ , جلد1 , صفحه241 ، غرر الحکم و درر الکلم , جلد1 , صفحه361 و فرج المهموم , جلد1 , صفحه220.
[7] تهذیب الاحکام، ج 6، ص 354، الوافی , جلد17 , صفحه174، وسائل الشیعة ج17 ص102 و … . متن حدیث: « مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْفِئَتَیْنِ تَلْتَقِیَانِ مِنْ أَهْلِ اَلْبَاطِلِ أَبِیعُهُمَا اَلسِّلاَحَ فَقَالَ «بِعْهُمَا مَا یَکُنُّهُمَا اَلدُّرُوعَ وَ اَلْخُفَّیْنِ وَ نَحْوَ هَذَا.»
ارزش معرفت و علم و پیشرفت و گسترش علوم