انواع مرگ اختیاری
با تقدیم سلام و تحیت به خدمت شما عزیزان و گرامیان اگرچه بار اول در قبال سوالم جواب منطقی دریافت نکردم امید است این دفعه پاسخ اقناعی را از شما کاربران محقق و دانشمند دریافت نمایم ان شا الله انچه که در کلام عده ای از بزرگان از جمله مرحوم امام رحمه الله رایج است تعبیر (موت اختیاری) است بفرمایید منظور از موت اختیاری چیست آیا مراد همان مرگ مصطلح است. و یا نوعی تخلیه روح از جسد است ؟ پس اگر منظور تخلیه باشد به کار بردن کلمه موت یک تعبیر مجازی است ،و اگر مرگ حقیقی مقصود باشد پس چرا و چگونه این حادثه مهم بدون مباشرت ملک الموت صورت می گیرد و چگونه می تواند بعداز مرگ دوباره به این نشیه مراجعت نماید با این که طبق منطق قران و روایات اهلبیت (علیهم السلام) پس از مرگ امکان باز گشت به دنیا وجود ندارد (بماند جریان گزارشات و ادعاهای مسلمان و غیر مسلمان درباره از دنیا رفتن و ندیدن فرشته و یا ملک الموت و مشاهده بهشت و حور و مناظر انگیز روحبخش بدون هم درست برعکس آنچه که تا کنون گفته اند.) متمنی است در این مورد مارا با ارایه دلایل روشن و همه فهم بطور مستدل یاری فرمایید.
محدودیت تخصص و بحث علمی گاهی موجب نارضایتی مخاطبان نا اشنا با اصطلاحهای مربوطه می شود . اقتضای امانتداری در علم اجازه عرفی نمودن ان اصطلاحها را نداده و منجر به نارضایتی مخاطبانی شده است. حل مساله منوط به مطالعه بیشتر در مصادیق است . نزدیکترین مثال محسوس در خصوص ارتباط روح و بدن را میتوان به نور آفتاب و اتاق تشبیه محسوس نمود. خورشید در اتاق هست یا نیست؟ روشنی در اتاق تابع چه شرایطی است ؟در این راستان نوعی تشبیه محسوس از امر معقولی برایمان تداعی میشود . در مرگ طبیعی و مرگ اختیاری، آنچه مشترک است کمیت فاصله و شعاع وجودی روح و جسد است. منتها در اولی بر اثر عوامل طبیعی و مشارکت جناب عزرائیل انجام می شود و در دومی این بر عهده فرد عارف قرار داده و تابعی از توان شخص عارف است و برای همین اختیاری است و بر اثر همین اختیار مجال بازگشت برای آن وجود دارد. در هر دو حالت به کار بردن واژه موت، مجازی است. زیرا در هر دو حالت واقعیت کوچ از نشئه ای به نشئه دیگر و هر دو از جنس زندگی است.درباره موت اختیاری به چند معنی می توان اشاره کرد:الف) یعنی انسان قبل از آن که بمیرد و از این دنیا کوچ کند و حقائق برای او روشن شود؛ با زحمت و ریاضت و تلاش و جدیت و اختیار بتواند آن حالات بعد از مرگ برای او حاصل شود و حقائق برای او روشن شود که این حدیث شریف هم اشاره به همین مطلب دارد که فرمود: ((موتوا قبل ان تموتوا؛ قبل از آن که بمیرید؛ بمیرید)) یعنی، قبل از آن که عالم بعد از این عالم را مشاهده کنید به مرحله ای برسید که بتوانید مشاهده کنید. قبل از آن که به شما بفهمانند که همه چیز در ید قدرت خدا است، خود در این دنیا این مطلب را بدان که ((لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم)) که این یک نمونه از موت اختیاری است که انسان بینش حاصله پس از مرگ را دارد ولی در بین مردم زندگی می کند. چنین فردی احوال انسان ها را می داند و افراد را می شناسد و از حقیقت افراد خبر می دهد و از آینده و گذشته گاهی خبر می دهد و… در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می توان به زید بن حارثه اشاره کرد که حضرت فرمود کیف اصبحت یا زید؟ او در پاسخ عرض نمود: «اصبحت علی یقین». مولوی این حدیث را به شعر درآورده (دفتر اول، ج 1، ص 216):
گفت پیغمبر صحابی زید را **** کیف اصبحت ای صحابی با صفا
گفت عبدا مؤمنا، باز اوش گفت **** کو نشان از باغ ایمان گر شکفت
گفت تشنه بوده ام من روزها **** شب نخفتستم زعشق و سوزها
نمونه آن را در زمان خودمان می شود به مرحوم آیت الله بهاء الدینی اشاره داشت . گاهی با ارواح سخن می گفت و در گفتگوی آنها شرکت می کرد. (برای آگاهی بیشتر به کتاب آیت بصیرت که به بعضی از احوالات ایشان اشاره دارد، مراجعه شود.)
راه رسیدن به این موت اختیاری همان تقوی و تحصیل سنخیات با عالم ارواح و روحانی شدن جسم انسانی است.
به قول سعدی:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود ****مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
ب ) گاهی برای انسان حالاتی پیش می آید که روح ارتباطش را با بدن قطع می کند اما نه به طور کامل؛ یعنی، به طور کامل انسلاخ از بدن حاصل نمی شود و الا موت طبیعی پیش می آید. این چنین حالتی برای انسان زیاد پیش می آید و حکایات در این زمینه فراوان است که به نمونه ای از آن اشاره می شود. آیت الله استاد حسن زاده آملی در کتاب انسان در عرف عرفان، ص 24، تحت عنوان واقعه 5 قضیه ای از خودشان نقل می فرمایند که عین عبارت را نقل می نماییم :
((صبح دوشنبه 21 ربیع الثانی سال 1398 هجری قمری بعد از نماز صبح در حال توجه (توجه اشاره به نشستن خاص و خواندن آیاتی خاص در زمان خاص می باشد که معمولا به دستور استاد عمل می شود) نشسته بودم در این بار واقعه ای بسیار شیرین و شگفت روی آورده است که به کلی از بدن طبیعی بی خبر بودم و می بینم که خودم را مانند پرنده ای که در هوا پرواز می کند به فرمان و اراده و همت خودم به هر جا که می خواهم می برم تقریبا به هیئت انسان نشسته قرار گرفته بودم و رویم به سوی آسمان بود و به این طرف و آن طرف نگاه می کردم گاهی به سوی زمین نظر می کردم در اثنای مسیر می بینم که درختی در مسیر پیش روی من است خودم را بالا می کشیدم یا از کنار آن عبور می کردم یعنی خودم را فرمان می دادم که این طرف برو یا آن طرف برو یا کمی بالاتر یا پایین تر بدون این که با پایم حرکت کنم بلکه تا اراده من تعلق به طرفی می گرفت بدنم در اختیار اراده ام به همان سمت می رفت وقتی به سوی مشرق نگاه می کردم دیدم آفتاب است که از دور از لای درختان پیدا است و فضا هم بسیار صاف بود. تا این که از آن حالت به در آمدم و خیلی از توجه این بار لذت بردم)).
در این کتاب به نمونه های زیادی اشاره شده است که روح از بدن مفارقت می کند. که حضرت ایشان فرمودند هر چه مراقبت قوی تر باشد اثر حال توجه بیشتر و لذیذتر و اوضاع و احوالی که پیش می آید صافی تر است .
پاک شو صافی شو از چاه طبیعت به در آی **** که شفائی ندهد آب تراب آلوده
نمونه ای دیگر آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی در کتاب فلسفه بشری و اسلامی وقتی که برای اثبات روح دلایلی ذکر می کند یکی از دلایل را چنین می فرماید: چه بگوید کسی که خودش مشاهده کرده است که روح از بدن خاکی جدا شده و همانند لباسی که انسان روی جا لباسی می گذارد و او را تماشا می کند. من کناری ایستاده و به بدن مادی نگاه می کنم . که از این نمونه قضایا فراوان است که ذکر آنها موجب اطاله سخن می شود.
ج) معنای سومی که می شود برای موت اختیاری نمود این که انسان بتواند با اختیار خود روح را هر کجا که خواست بفرستد و هر زمانی اراده کرد بتواند تخلیه روح، تجرید روح، انسلاخ روح، یا موت اختیاری انجام دهد که این کار بسیار سنگین و مشکلی است و برای هر کس حاصل نمی شود مگر این که به درجات بسیار عالی و متعالی رسیده باشد که چنین شخصی می تواند طی الارض هم داشته باشد.
به هوس راست نیاید به تمنا نشود **** کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
معمولا این افراد خودشان را کمتر در معرض شناسایی قرار می دهند و برای خواص و نزدیکان و یاران امام زمان روحی فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل است چنین حالاتی دارند و به کمک کسانی که از حضرت استغاثه می خواهند می شتابند .
مرحوم قاضی(ره ) استاد علامه طباطبایی که شاگردان زیادی تربیت کرد که همه اهل فضل و تقوی و معنویت بودند یا مرحوم حسینقلی همدانی از نمونه های موفق و سرشناس در این زمینه اند . این حالات برای کسی حاصل می شود که همانند مرده در دست غسال، خود را در تحت اراده و مشیأت الهی بدانند، آن هم نه به امید رسیدن به کمالات و کرامات بلکه به خاطر انجام وظیفه . به قول حافظ:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن **** که خواجه خود صفت بنده پروری داند
کتاب های آیت الله حسن زاده آملی و آیت بصیرت و کتاب روح مجرد که در حالات یکی از شاگردان مرحوم قاضی (ره ) است برای دواطلبان این مباحث مفید هستند .
د) معنا یا گونه چهارم آن است که انسان با اراده خود بمیرد همانطور که دیگران به موت طبیعی می میرند. شبیه این وضعیت را در مورد عمل عارفی ناشناخته گفته اند که موجب بیداری و تنبه عطار نیشابوری شد و مسیر زندگی او را تغییر دارد. این مسأله هیچ تنافی با آیات و روایات مربوط به مرگ ندارد و نسبت آن با آیات و روایات، شبیه نسبت فعل اختیاری انسان با آیات و روایات مربوط به قضا و قدر الهی است.
ه) معنای دیگر آن مرگ سرخ یا شهادت است. شهادت را از این جهت مرگ اختیاری می گویند که مجاهد راه خدا با آگاهی و اختیار خود برای دفاع از کیان اسلام و مسلمانان به میدان مبارزه با کفر و ظلم می رود و جان خویش را در این راه فدا می کند.
انواع مرگ اختیاری