دین و اندیشه

دحیه کلبی و جبرئیل

پرسش و پاسخ

چرا برخی به پیامبر اسلام تهمت می زنند که ( اعوذ بالله) دهی کلبی دوست پسر پیامبر بوده و وقتی کسی آن ها را با هم می‌دیده است، پیامبر می‌گفته اشتباه دیدی و او جبرییل است. این تهمت ریشه اش کجاست؟ آیا در تاریخ توسط کفار هم چنین تهمتی به پیامبر وارد شده است، لطفا اگر می شود این مسأله را توضیح دهید.

دحیة بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی پیامبر اکرم(ص). وی پیش از جنگ بدر اسلام آورد و در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت. دحیه در سال ششم هجری، مأمور رساندن نامۀ پیامبر(ص) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی شد. همچنین وی مأمور رساندن نامه‌ای دیگر از پیامبر اکرم به اسقفی مسیحی شد.دحیه صورت زیبایی داشت و در برخی نقل‌ها آمده است که جبرئیل گاهی به صورت او بر پیامبر(ص) ظاهر می‌شد. تمثل جبرئیل به صورت دحیه پرسش‌هایی میان متکلمان مسلمان برانگیخته است. سید مرتضی در ضمن جوابات المسائل المصریات به برخی از این پرسش‌ها پاسخ گفته است. عارفان مسلمان ظهور جبرئیل در صورت دحیۀ کلبی را نمونه‌ای از ظهور و تجلی موجوداتی دانسته‌اند که در جهان مادی صورتی ندارند.او پس از رحلت پیامبر به شام مهاجرت کرد و در روستای مِزّه سکونت گزید.معرفی
دِحیة بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی مشهور پیامبر(ص)بود. بر اساس سلسله نسبی که برای او در منابع ذکر شده است، نسب وی به زیداللات می‌رسد.[1] ابن عبدالبرّ[2] و ابن عساکر[3] او را از تیره کلب بن وَبَره از قُضاعه معرفی کرده‌اند.
طبق مجمع البحرین وی برادر رضاعی پیامبر اسلام(ص) بوده است.[4] برخی گفته‌اند پیامبر(ص) خواهر دحیه به نام شراف را عقد کرد ولی قبل از شب زفاف شراف از دنیا رفت.[5] اطلاع خاصی دربارۀ زندگی وی در منابع ذکر نشده جز آن که به گفتۀ حمدالله مستوفی[6] وی بیشتر از 60 سال زیسته است. دحیه پیش از جنگ بدر اسلام آورده است.[7] وی در این جنگ حاضر نشد،[8] اما در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت.[9]نامه پیامبر
دحیه در سال ششم مأمور رساندن نامۀ پیامبر(ص) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی شد.[10] به نوشتۀ ابن سعد[11] پیامبر اکرم فرمان داده بود که دحیه نامۀ ایشان را به بزرگِ شهر، بُصرﱝ و او نامه را به قیصر برساند. ابن سعد[12] سپس بدون تفصیل افزوده که این دیدار در شهر حِمص روی داده و نامۀ پیامبر به قیصر رسیده است. دحیه در راه بازگشت، گرفتار راهزنانی شد که هدایای قیصر را ربودند.[13]همچنین وی مأمور رساندن نامه‌ای دیگر از پیامبر به اسقفی مسیحی شده بود.[14]پس از پیامبر
دحیه پس از رحلت پیامبر به شام مهاجرت کرد و در روستای مِزّه سکونت گزید.[15]ابن عبدربّه[16] گزارشی نقل کرده که نشان دهندۀ انحراف دحیه از علی علیه‌السلام و سرسپردگی او به معاویه است.
تمثل جبرئیل به صورت دحیه
منابع به رخسار نیکوی دحیه اشاره کرده‌اند و بنا بر گزارشی، پیامبر او را در زیبایی به جبرئیل مانند کرده است.[17] همچنین در برخی نقل‌ها آمده است که جبرئیل گاهی به صورت دحیۀ کلبی بر پیامبر ظاهر می‌شد.[18]تمثل جبرئیل به صورت دحیه پرسش‌هایی میان متکلمان مسلمان برانگیخته است. سید مرتضی (درگذشت 436ق) در ضمن کتاب جوابات المسائل المصریات به برخی از این پرسش‌ها پاسخ گفته است.[19] عارفان مسلمان ظهور جبرئیل در صورت دحیۀ کلبی را نمونه‌ای از ظهور و تجلی موجوداتی دانسته‌اند که در جهان مادی صورتی ندارند.[20]نسل دحیه
به گفته ابن ابن کثیر از دحیه فرزندی نماند.[21] اما به نوشتۀ ابن عساکر، گروهی که در منطقه بقاع در نزدیکی دمشق سکونت داشتند، خود را از نسل دحیه معرفی می‌کرده‌اند.[22] برخی گفته اند در عصر خلافت یزید بن ولید یکی از نوادگان وی والی عراق شد[23] و به گفته ابن اثیر نام وی عبد العزیز بن هارون بن عبد الله بن دحیه کلبی بود.[24]وفات و محل دفن
مقبره دحیه کلبی در داراب شیراز.jpg
بنا بر نقلی دحیه کلبی در سال48ق[25] و بنا بر نقل دیگر در سال 60ق وفات کرد.[26] در محل دفن وی اختلاف است. مکانهایی که در به عنوان محل دفن وی در منابع ذکر شده عبارتند از:
روستای شجره در فلسطین که در این مکان علاوه بر قبر دحیه، یکی از پیامبران به نام صدیق بن صالح نیز مدفون می‌باشد.[27] البته از عبارت یاقوت حموی مشخص است است که با تردید این مکان را بیان می‌کند
مزه مکانی نزدیک دمشق:[28] یاقوت حموی این مکان را نیز با تردید بیان نموده‌است.[29]مصر[30]داراب: بقعه‌ای در شهر داراب فارس به دحیه کلبی منسوب است، به گفته احمد بن علی کاتب (م سده نهم) در کتاب تاریخ جدید یزد این بقعه در سال 815ق آباد بوده و رونق داشته‌ است.[31]برای اثبات انتساب این بقعه به دحیه دو کتاب نوشته شده‌ است.
تاریخچه آرامگاه دحیه کلبی در دارابجرد نوشته محمد حسنی که توسط مجمع ذخائراسلامی قم سال 1393ش در 94 صفحه چاپ شده‌ است.
سیمای داراب شهر امام حسن مجتبی علیه‌السلام و دحیه کلبی انصاری در گستره تاریخ، نوشته محمدجعفر بلاغی که توسط انتشارات بلاغی قم چاپ شده‌ است.
پانویس
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص249؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، قسم2، ص461؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص201، 205 – 206
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، قسم2، ص461
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص201، 205 – 206
الطریحی، مجمع البحرین، ج1، ص136، ماده دحا.
الاستیعاب،ج4،ص:1868
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص225
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص249 – 250
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، قسم2، ص461؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص205
ابن سعد، الطبقات الکبری،ج4، ص251؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، قسم2، ص461
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص259، ج4، ص251؛ برای متن نامه و منابع آن: ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص209؛ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج2، ص390 – 392
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص251
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص251
واقدی، المغازی، ج2، ص555 – 557؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص88
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص276
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص201 – 202؛ مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج8، ص475؛ قس ابن حِبّان، کتاب الشقات، ج3، ص118 و ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص206 که از اقامت وی در مصر خبر داده‌اند.
ابن عبدربه، العقد الفرید، ج2، ص306 – 307
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج4، ص250؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، قسم2، ص462، مزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج8، ص474
صنعانی، المصنّف، ج5، ص370؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص488، ج4، ص250؛ ابن طاووس، الیقین، ص129– 130، 147 – 148، 162– 163، 219
علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، ج4، ص25 – 26
ابن عربی، الفتوحات المکیة، سفر2، ص273 – 275؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص101.
البدایةوالنهایة،ج13،ص:66
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج17، ص206
تاریخ الطبری/ترجمه،ج10،ص:4398
الکامل/ترجمه،ج14،ص:207
ابن قتیبة، ص364و365
الکامل،ج4،ص:44
معجم البلدان،ج3،ص:325
الاشارات الی معرفة الزیارات، ص: 20
معجم البلدان،ج5،ص:122
معجم البلدان،ج5،ص:143
تاریخ جدید یزد، ص178
منابع
ابن اثیر، عز الدین علی(م 630)، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1371ش.
ابن حِبّان، کتاب الشقات، حیدرآباد، دکن 1393 – 1403 / 1973 – 1983، چاپ افست بیروت [بی تا].
ابن حجر عسقلانی، کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة، مصر 1328، چاپ افست بیروت [بی تا].
ابن سعد، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت 1405 / 1985.
ابن طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی علیه‌السلام بإمرة المؤمنین، چاپ محمدباقر و محمدصادق انصاری، قم 1413.
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره 1380 / 1960.
ابن عبدربّه، کتاب العقد الفرید، چاپ احمد امین، احمد زین و ابراهیم ابیاری، ج2، قاهره 1389 / 1969.
ابن عربی، الفتوحات المکیة، سفر2، چاپ عثمان یحیی، قاهره 1405 / 1985.
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415 – 1421 / 1995 – 2001.
ابن قتیبة، عبد الله بن مسلم؛ معارف، تحقیق ثروت عکاشة، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ط الثانیة، 1992.
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داوود، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره [بی تا]، چاپ افست بیروت [بی تا].
علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، تهران 1419.
محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، چاپ عبدالله درویش، قاهره[بی تا].
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت 1424 / 2003.
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح؛ تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره 1376، چاپ افست بیروت 1407.
الطریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران: مرتضوی، 1362ش (نسخه موجود در لوح فشرده مکتبه اهل البیت(ع)، نسخه دوم).
طبری، محمد بن جریر طبری (م 310)، تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش.
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1339ش، 1362ش.
کاتب یزدی، احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، تاریخ جدید یزد، به کوشش ایرج افشار، امیر کبیر، فرهنگ ایران زمین، 1357ش.
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت 1403 / 1983.
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت 1382 – 1387 / 1962 – 1967.
علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم 1405 – 1410.
داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران 1375ش.
یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422 / 2002.
محمد بن عمر واقدی، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966.
یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ، 1866 – 1873، چاپ افست تهران 1965.
https://fa.wikishia.net/

دحیه کلبی و جبرئیل

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا