صداقت خداوند
سلام خسته نباشید من خدا رو دوست دارم و میدونم که وجود داره قدرت داره ولی چند روزه که الکی شک افتاده به دلم که از کجا معلوم قدرت خدا نامحدوده از کجا معلوم راستگو است از کجا معلوم عادله جهان دیگه ای هست؟ و…اینکه از شما پرسیدم میخوام برام توضیح بدید تا شک ام برطرف شه،یعنی خودم میدونم که کار خدا درسته فقط میخوام جواب ذهنم بدم دست از سرم برداره هی میگه نکنه اینجوری نباشه اصلا از کجا میدونی خدا عادله راستگو است و از طرفی با علم خدا رو بشناسم.
پاسخ کوتاه:
سخن گفتن خداوند از شؤون ربوبیت الهى و تدبیر جهان و انسان است و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم کردن وسیله شناخت هاى صحیح، براى مخاطبان است. عدم صداقت خداوند خلاف حکمت الهى است که مى خواهد انسان ها، بر گفته هاى او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آنجا که لازمه دروغ و کذب، عدم اعتماد به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهى – که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت هاى صحیح براى آنان است – ناسازگار مى باشد، تمامى گفتار خداوند متعال، صادق و راست خواهد بود.
سخن گفتن خداوند از شؤون ربوبیت الهى و تدبیر جهان و انسان است و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم کردن وسیله شناخت هاى صحیح، براى مخاطبان است. اگر فرض کنیم که ممکن است برخى از گفته هاى وى، مخالفت با واقع و حقیقت داشته باشد (دروغ و کذب)، نمى توان بر آنها اعتماد کرد و این مطلب، خلاف حکمت الهى است که مى خواهد انسان ها، بر گفته هاى او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آنجا که لازمه دروغ و کذب، عدم اعتماد به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهى – که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت هاى صحیح براى آنان است – ناسازگار مى باشد، تمامى گفتار خداوند متعال، صادق و راست خواهد بود. مصباح یزدى، محمدتقى، آموزش عقاید، ج 1 و 2، ص 117. علاوه بر آن از آنجا که «کذب» صفتى زشت و قبیح بوده و بیانگر نوعى نقص و احتیاج در گوینده آن است، از ساحت مقام ربوبى به دور مى باشد؛ چرا که اولاً خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتى از او سلب مى شود. ثانیاً نقصى و احتیاجى در خداوند نیست تا نعوذبالله گفتارى کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آنجا که هر صفت کمالیه و نیکویى، در خداوند به نحو کامل تر وجود دارد، صادق ترین گوینده ها خداوند متعال است، چنان که خود نیز به این حقیقت در این آیه شریفه اشاره فرموده است: ( …و من اصدق من الله حدیثا)؛« … و راستگوتر از خدا در سخن کیست؟» نساء (4)، آیه 87.اى همایى که همایان فرخى!از تو دارند و سخاوت هر سخىاى کریمى که کرمهاى جهان!محو گردد پیش ایثارت نهاناى لطیفى که گل سرخت بدید!از خجالت پیرهن را بردرید
مثنوى، دفتر پنجم، ابیات 4090 – 4092.
امیدواریم با توجّه به نکته ذیل، با نگاهى فراتر صفات حق را دریابید.
وجود محض
در جاى خود مبرهن و مستدل گشته است که حق تعالى، وجود محض و واقعیت محض است، از این رو عدم و امور عدمى در او راه ندارد. از سوى دیگر ثابت شده است که کمال مساوى وجود است و عدم است که منشأ نقص مى باشد. پس مى توان گفت ذات حق، کمال واقعى را دارا است؛ زیرا کمال واقعى، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است پس کمال محض نیز مى باشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعیّن و تحددى ندارد (مانند ما موجودات امکانى). بنابراین جمیع شؤون و از جمله کمالات برتر و اعلا و مطلق به نحو برتر و اعلا و مطلق در ذات او صدق مى کند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتى که کمال نبوده؛ بلکه نقیصه است، متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و … – که همگى ضد کمال و در واقع نبود امور کمالى است – متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون علم، صدق نور، قدرت حیات و … به نحوى اعلا و برتر بر او صدق مى کند؛ زیرا او وجود صرف است و کمال مساوى وجود است. نگا: اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 132.
صداقت خداوند