دین و اندیشه

کسروی

پرسش و پاسخ

دلیل تنفر کسروی از روحانیت چه بود؟ او چه نقد هایش نسبت به روحانیون داشت و این نقد ها و تنفر نتیجه چه بود؟ و چه جوابی به نقد های او هست؟( چون برخی می گویند او چون خودش روحانی بوده ذات واقعیت روحانیت را شناخته و فهمیده چه خبر است برای همین از روحانیت متننفر شده و آن ها را نقد می کند). پس لطفا به سوال هایم جواب دهید و رفع شبهه کنید.

پاسخ کوتاه:
کسروی به تمدن نوین اروپایی و فلسفه مادی گرای آن می تازد، به خرافات و تعصبات بی جا و بیهوده (به قول خودش) و اختلافات مذهبی مانند صوفی گری، بهائیگری و همچنین به برخی معتقدات شیعی حمله می کند. کسروی در این کتاب به جز تعصبات غلط و انحرافی خود از هیچ اصلی از اصول اسلامی پیروی نمی کند و طوری به اسلام، پیامبر و اهل بیت می تازد که هر که او را نشناسد، فکر می‌کند این مباحث نوشته شخصی بی‌دین و مذهب است. او اصل امامت و اینکه تعیین امام از جانب خداوند است را قبول نمی‌کند و اسامی ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ را با عباراتی سبک و تحقیر آمیز ذکر می‌کند، عصمت، علم و شفاعت ائمه را به مسخره می گیرد و صریحاً اعتراف می کند که قصد وی نابودی تمام مذاهب از جمله مذهب اهل سنت می باشد.«کسروى از علوم اسلامى، ناآگاه بود و حتى بدون آشنایى به علم فلسفه و شقوقش و تاریخ ادیان و ملل و نحل و عرفان و تصوف… [با این حال ] مفاد مندرجات هر کتاب و رساله در دسترسش قرار مى گرفت با بحث انتقادى به جواب‌گویى برمى خاست. از ادبیات بیگانه حتى نحوه سرودن اشعار را نیز واقف نبود.»


کسروی در کتاب آیین ‌ورجاوند(ورجاوند اصطلاحی است که خود کسروی مانند اصطلاحات نامأنوس دیگرش به وجود آورده است و آن را نام کتابی گذاشته که در آن همه ادیان و تمدنها را غلط و تفکرات خود را که تلفیقی از ادیان و مذاهب و تمدنهای دیگر است به عنوان آیین درست و صحیح با زبان و لغتی جدید (زبان پاک) به نام ورجاوند معرفی می کند.)
به تمدن نوین اروپایی و فلسفه مادی گرای آن می تازد، به خرافات و تعصبات بی جا و بیهوده (به قول خودش) و اختلافات مذهبی مانند صوفی گری، بهائیگری و همچنین به برخی معتقدات شیعی حمله می کند.
بر فرهنگستان و لغویون ایراد می گیرد و خود زبان و لغت خاصی به نام «زبان پاک» به کار می برد. با شعر و شاعری مخالفت ورزیده و رمان نویسی و داستان سرایی را کار بیهوده می داند، فلسفه و عرفان را به باد انتقاد گرفته و اغلب احادیث را مجعول می داند و… تعصب و تند خویی کسروی و انتقادهای تند و بی رویه او به عقاید و اعتقادات دیگران و نیز ضدیت او با شعر و ادبیات کار او را به افراطی گری و گمراهی کشاند و سرانجام در راه پیکار با آنچه او زشت و ناپاک و ضد اخلاق می خواند تا آنجا پیش رفت که به زشت ترین و ناپاک ترین و ضد اخلاقی ترین رفتارها سوق داده شد به طوری که همه ساله، روز اول دی ماه جشن کتاب سوزان بر پا می کرد و کتاب هایی که به تصور خودش زیانمند بود می سوزاند و به این کار هم اذعان و افتخار می کرد(اتحاد، هوشنگ، پژهشگران معاصر ایران، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر، ج4).
فضاحت و وقاحت کسروی با تألیف کتاب شیعه گری به اوج خود رسید. او در این کتاب از روی تعصب و دشمنی با نادیده گرفتن تمام اصول اسلامی و مذهبی به مذهب شیعه و شیعیان می‌تازد و بدون استثنا تمام اصول و عقاید این مذهب را از ریشه غلط و اشتباه می داند اما او با این کارش لکه ننگینی در کارنامه دنیوی و اخروی خود ثبت کرد که با هیچ عذری قابل اصلاح نیست.کسروی در این کتاب به جز تعصبات غلط و انحرافی خود از هیچ اصلی از اصول اسلامی پیروی نمی کند و طوری به اسلام، پیامبر و اهل بیت می تازد که هر که او را نشناسد، فکر می‌کند این مباحث نوشته شخصی بی‌دین و مذهب است.او اصل امامت و اینکه تعیین امام از جانب خداوند است را قبول نمی‌کند و اسامی ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ را با عباراتی سبک و تحقیر آمیز ذکر می‌کند، عصمت، علم و شفاعت ائمه را به مسخره می گیرد و در این میان بیشترین جسارت را به امام حسین ـ علیه السّلام ـ و جریان عاشورا می‌کند و همه عزاداری ها و مجالس مرتبط به آن حضرت را کاری عبث می شمارد و بارگاه ملکوتی ائمه ـ علیهم السّلام ـ مخصوصاً بارگاه امام حسین و حضرت عباس – علیهما السلام- را بتکده معرفی می کند و زائران آنها را بت پرست می‌نامد او با عبارتی مسخره آمیز مقام شامخ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ نزد پروردگار متعال را رد می‌کند و می‌گوید: «شیعیان به این جهان بسنده نکردند و در آن جهان هم به پیامبر و امامان خود مقامی درست کردند و آنها را «شفیع» معرفی کردند» او کلاً جریان مهدویت را که شیعه و سنی در آن اتفاق نظر دارند رد می کند و به تولد، غیبت، ظهور… حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ایراد می گیرد و همه اینها را داستانی بیش نمی‌داند او می‌گوید: «مهدویت افسانه ای بیش نیست اینکه کسی برخیزد و با یک رشته کارهای فوق العاده جهان را پر از عدل و داد بکند دروغی بیش نیست.»وی ضمن اینکه بسیاری از اصول و عقاید شیعه را رد می کند، این مذهب را برای زندگی بسیار زیان بار می داند و همه شیعیان را بی عقل و بی خرد معرفی می کند و در نهایت مبارزه علما و فقها با دولت های ظلم و جور را نکوهش کرده و همه علما، فقهاء و مراجع را دروغ گو و دنیا طلب معرفی می کند.
او نه تنها شیعه بلکه تمام مذاهب را مورد هجوم قرار داده و در کتاب های خود بارها به مخالفت خود با ادیان الهی اشاره کرده و صریحاً اعتراف می کند که قصد وی نابودی تمام مذاهب از جمله مذهب اهل سنت می باشد. وی این کار را برای کشور ضروری می داند و این را از آرزوهای همیشگی خود می داند وی در کتاب پرسش و پاسخ خود چنین می گوید: «تا کنون بارها گفته ایم: دین ها همه یک راه را پیموده اند و همه آنها مقاصدشان یکی بوده… می خواهیم همه جهانیان را به یک راه آوریم… و آئین خردمندانه ای برای زندگانی آنها بنیان بگذاریم.»(کسروی، احمد، پرسش و پاسخ، ‌تهران:انتشارات پایدار، ص 10)
کسروی نه تنها با تشیع بلکه اصولاً با تمام ادیان مخالف می باشد و همواره احکام، عقاید و بزرگان ادیان را مورد حمله قرار می دهد وی در این باره می گوید: «اکنون سخن در آن است که در کشور، بیشتر گمراهی ها به عنوان دین است، سیزده یا چهارده کیش گوناگون که هست و ما همه را به گمراهی و بد آموزی می شناسیم… به جای اینها بکوشید و حقایق زندگی را دریابید و این گمراهی ها را از خود دور گردانید، بکوشید و آن سیزده کیش را از میان خود بیرون رانید.»( کسروی،پرسش و پاسخ، همان ص 12.)
کسروی در مورد معاد که اکثر ادیان الهی در آن اتفاق نظر دارند می گوید «… کسی که مرده تن او لاشه ای بیش نمی باشد که بعد از چند روزی از هم خواهد پاشید و دیگر با آن کاری نیست…. حال اگر به جای دفن او را بسوزانید از دید دین هیچ باکی نیست.» (همان ص 50)
او معجزه را دروغ می داند و می گوید این از دروغ هایی است که یهودیان ساخته اند «جای گفتگو نیست که اینها دروغ است… و معجزه به درد کار کسی که به راهنمایی مردم برخاسته نمی خورد…»(همان، ص 46)
حضرت امام در یک پیامی خطاب به عموم مردم به ویژه علماء و روحانیون در سال 1323 در مورد کسروی فرمودند: «هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حق پرست! ای حق پرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان با ناموس!…همه دیدید کتابهای یک نفر تبریزی بی سر و پا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب- روحی له الفداء- آن همه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمه خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فرا گرفته؟»(صحیفه امام، ج 1، ص 21)
«یکدفعه آدم می‌بیند که کسروی آمد و کتابسوزی! مفاتیح الجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند، کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسنده زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز – بسیاری از شرقیها اینطوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمه‌ای یاد می‌گیرند ادعاشان خیلی بالا می‌شود. کسروی آخری ادعای پیغمبری می‌کرد – نمی‌توانست به آن بالا برسد آنجا را می‌آورد پایین. این کتاب مفاتیح الجنان یک کتابی است که مال حاج شیخ عباس قمی نیست، شیخ عباس قمی، جمع کرده اینها را، ادعیه را جمع کرده در آنجا. این آدمی که کتاب مفاتیح الجنان را سوزانده یا یک روزی برای سوزاندن امثال کتاب مفاتیح الجنان درست کرده بود این نمی‌دانست کتاب مفاتیح الجنان چی تویش است، شاید یک دفعه هم مناجات شعبانیه را هم نخوانده بود، فکرش اینطور فکر نبود. (صحیفه امام، ج13، ص 33-32)
نورالدین چهاردهى، پژوهشگر فِرَق و مکاتب، که از نزدیک با کسروى دیدار و معاشرت داشته، معتقد است: «کسروى از علوم اسلامى، ناآگاه بود و حتى بدون آشنایى به علم فلسفه و شقوقش و تاریخ ادیان و ملل و نحل و عرفان و تصوف… [با این حال ] مفاد مندرجات هر کتاب و رساله در دسترسش قرار مى گرفت با بحث انتقادى به جواب‌گویى برمى خاست. از ادبیات بیگانه حتى نحوه سرودن اشعار را نیز واقف نبود.»
(نورالدنی چهاردهی، داعیان پیامبری و خدایی،تهران: سازمان چاپ و انتشارات فتحی،1366، ص 198)
مرحوم استاد غلام‌رضا سعیدی خراسانی از جمله کسانی است که با کسروی ارتباطاتی داشته است. سیدهادی خسروشاهی به نقل از ایشان می‌نویسد: «من در 1312 در روزنامه‌ شفقِ سرخ مقالاتی بر ضداروپایی‌گری به قلم احمد کسروی خواندم که بسیار برایم جالب بود. از بیرجند نامه‌ای به وی نوشتم و تاکید نمودم که برای نشر این قبیل اندیشه‌ها، باید نشریه یا مجله‌ای مستقل منتشر گردد. کسروی در پاسخ ضمن ارسال یکی دو تا از کتاب‌هایش نوشت که به زودی مجله‌ی پیمان را منتشر خواهد ساخت و از من هم دعوت به همکاری کرد. پیمان در سال 1313 منتشر شد و من هم مقالاتی در زمینه‌های اسلامی ترجمه و به آن می‌فرستادم که چاپ می‌شد. تا آن‌که من به تهران آمدم و او عاشقانه از اسلام صحبت می‌کرد و یک بار هم مرا برای افطار دعوت کرد … اما وقتی دو سال بعد، انحرافاتی درمجله پیمان و پرچم و نشریات وی دیدم، روزی به سراغ وی رفتم و پس از مباحثاتی که دیدم تاثیری ندارد، به او اخطار کردم که هذا فراق بینی و بینک. و از او جدا شد. کسروی دچار خودگنده‌بینی شد … عضویت در انجمن علمی سلطنتی لندن، انجمن پطروگراد و انجمن علمی واشنگتن، او را سخت مغرور کرد. شذوذاتی هم خود داشت که دچار آن انحراف بزرگ شد و آن ظلم را بر اسلام و تشیع روا داشت…» (غلام‌رضا سعیدی، مفخر شرق سیدجمال‌الدین اسدآبادی، به کوشش سیدهادی خسروشاهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370، صص13 ـ 14 )
در فضای نسبتاً باز بعد از شهریور 1320، سماجت و لجاجتی که کسروی در طرح مباحث ضدشیعی خرج می‌داد، علما را به تکاپو واداشت و اثرات منفی مقابله با علما در دوره‌ی رضاشاه را تا حدودی خنثی کرد. جنبشی پرتحرک به راه افتاد. نهضتی که علیه اندیشه‌های کسروی در میان عالمان دینی شروع شده بود، به تولید حجم زیادی از منابع مکتوب فرهنگی منجر گردید. (رک: رسول جعفریان، رسائل سیاسی-اسلامی دوره‌ی پهلوی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384)
در این تقابل فکری به دو مشی مشخص می‌توان اشاره کرد. مقابله‌ی فکری و فرهنگی با اندیشه‌ی کسروی که حاج سراج انصاری سردمدار آن بود. (رک: رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران (سال‌های57 ـ 1320)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383)
فعالیت‌هایی که آیت‌الله سیدنورالدین شیرازی رییس حزب برادران ( احمد بهشتی، سه سال در محضر استاد، قم: انتشارات فجر ولایت، 1383، صص 24 ـ 17 ) یا محمدتقی شریعتی در کانون نشر حقایق اسلامی مشهد (پروین منصوری، تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384 ) انجام می‌دادند، نمونه‌هایی از این تکاپوی فکری و فرهنگی برای حفظ هویت مذهبی است.
در نقد افکار و اندیشه های کسروی آثار متعددی نگاشته شده است. بخشی از کتاب کشف اسرار حضرت امام به نقد اندیشه های کسروی اختصاص دارد.
کتاب‌های «نبرد با بی‌دینی»، «دین چیست و برای چیست؟» و «شیعه چه می‌گوید؟» نوشته مهدی سراج، کتاب «انقلاب آتش» نوشته کاظم اسلامی.
«مستند کسروی» هم به نقد آثار و اندیشه های وی پرداخته است.

کسروی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا