ساختار اختیار انسان
جواب بخش اول رو هم بدهید ممنونم بخش اول کامل و عالی بود
پاسخ کوتاه:
خداوند اراده کرده است انسان ها مختار باشند و بتوانند به اختیار خود تحقق بخشند. خداوند خودش این اختیار را به ما داده است و ما می توانیم از آن به شکل های گوناگون بهره برداری کنیم. سعادت و شقاوت در درون ذات انسان نیست و خداوند از آغاز کسی را بدبخت یا خوشبخت خلق نکرده است؛ زیرا ذاتی بودن سعادت و شقاوت به معنای مجبور بودن او در اعمال ورفتار است. روشن است که عوامل مختلف وراثتی، محیطی، تربیتی وامثال آن در سعادت و شقاوت انسان مؤثر است، ولی ارادة انسان همة آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و نقش اصلی در سعادت و شقاوت را به عهده دارد. بنابراین اصل حاکم و مسلم در اعتقادات شیعی بر مختار بودن و مسئول بودن انسان در قبال سعادت و شقاوت خویشتن است. همین مختار بودن است که انسان را انسان ساخته است و به او فرصت می دهد سعادت و شقاوت خویش را خود آنگونه که می خواهد انتخاب کند و در حقیقت خدا می خواهد که ما کارها را با اختیار خودمان انجام دهیم.
گزاره درست این است: «خداوند اراده کرده است انسان ها مختار باشند و بتوانند به اختیار خود تحقق بخشند.»خداوند خودش این اختیار را به ما داده است و ما می توانیم از آن به شکل های گوناگون بهره برداری کنیم.ما ربات نیستیم. دنیای ما واقعی است، خداوند جهان را با قوانین خودش خلق می کند، مانند قوانین نیوتون، زیست شناسی، شیمی و … این ماییم که با اختیار خودمان بچه دار می شویم، دروغ و یا راست می گوییم، اجازه می دهیم شیطان وسوسه مان کند، و سرنوشت خودمان را رقم می زنیم. جهنم و بهشت را خدا خلق نمی کند، ما خودمان آن را می سازیم.اگر اینگونه بود و همه کارها را خدا می کرد، پس اختیار ما چه می شد؟ پس انسانیت و مسجود ملایک بودن و مختار و بودن و صفات اخلاقی و عقلانیت چگونه معنا پیدا می کردند. آنوقت ما باید به موجودی که مختار بود سجده می کردیم.خالق این همه انسان یکی است، و این خالق، انسان را مختار و خلاق آفریده است. این اختیار و اراده آزاد انسان است که به او اجازه می دهد سرنوشت خودش را خودش انتخاب کند، سعادتمندیش را و یا شقاوتش را.قرآن کریم انسان را موجودی دارای قدرت انتخاب و اختیار دانسته و سعادت (خوشبختی) و شقاوت (بدبختی)انسان را بر پایة اراده و خواست انسان و به دست خود او میداند.سعادت و شقاوت در درون ذات انسان نیست و خداوند از آغاز کسی را بدبخت یا خوشبخت خلق نکرده است؛ زیرا ذاتی بودن سعادت و شقاوت به معنای مجبور بودن او در اعمال ورفتار است. روشن است که عوامل مختلف وراثتی، محیطی، تربیتی وامثال آن در سعادت و شقاوت انسان مؤثر است، ولی ارادة انسان همة آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و نقش اصلی در سعادت و شقاوت را به عهده دارد.
قرآن کریم در موارد فراوان به نقش اختیار و ارادة انسان در ساختن آیندة خویش اشاره مینماید، که میتوان آنها را به چند دسته تقسیم نمود.
الف) آیاتی که انسان را انتخابگر میداند:
• انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً، ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شاکر [و پذیرا] باشد یا ناسپاس(انسان/3).
• و نفس و ما سویها * فالهمها فجورها و تقویها، و قسم به جان آدمی و آنکس که آن را منظم آفرید *پس از آن خیر و شرش را به او الهام کرد(شمس/7و8).
• و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر…، بگو: این حق است از سوی پروردگارتان هرکس میخواهد ایمان بیاورد [و پذیرا شود]و هرکس میخواهد کافر گردد(کهف/29).
یعنی ما راه را به انسان نشان دادیم تا او طبق اختیار خود انتخاب کند، راه خیر یا راه شر را؟
ب) آیاتی که کیفر مجرمان را گوشزد مینماید:
این آیات خود بهترین گواه بر این است که انسان، خود سعادت و شقاوت را رقم میزند، چرا که مجازات انسان مجبور و بی اراده خلاف عقل و حکمت و عدالت الهی است. برخی از این آیات عبارتند از:
• و ما ظلمناهم ولکن ظلموا انفسهم…، ما به آنها ستم نکردیم، بلکه آنان خودشان بر خویشتن ستم کردند…(هود/101).
• و وجدوا ما عملوا حاضراً و لا یظلم ربک احداً، و گنهکاران هرآنچه انجام دادند همه را حاضر و آماده میبینند و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند(کهف/49).
ج) آیاتی که پاداش نیکان را یادآور میشود:
این آیات نیز خود دلیل دیگری بر اختیار انسان در ساختن آیندة خویش است
• … و نودوا أن تلکم الجنة اورثتموها بما کنتم تعملون، به بهشتیان ندا داده میشود که این بهشت را در برابر اعمالی که انجام میدادید به ارث بردید(اعراف/43).
د) آیاتی که هدف از وجود پیامبران و کتابهای آسمانی را نجات انسان از گمراهی و شقاوت میداند:
• ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین، ما پیامبران راجز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نمیفرستیم(کهف/56).
• و لقد ارسلنا من قبلک رسلاً الی قومهم فجاؤهم بالبینات، پیش از تو پیامبرانی را به سوی قومشان فرستادیم، آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند(روم/47).
• و ما ارسلناک إلا کافة للناس بشیراً و نذیرا، ما تو را جز برای همة مردم نفرستادیم، تا [آنها را به پاداشهای الهی] بشارت دهی و [از عذاب او] بترسانی(سباء/28).
ه) آیاتی که انسان را در گرو اعمال خودش میداند:
• کل امرء بما کسب رهین، هرکس درگرو اعمال خویش است(طور/21).
• فمن یعمل من الصالحات و هو مؤمن فلاکفران لسعیه و انا له لکاتبون، پس هرکس کارهای شایسته انجام دهد در حالی که ایمان داشته باشد کوشش او ناسپاسی نخواهد شد؛ و ما تمام اعمال او را [برای پاداش]مینویسیم.
• ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس، فساد در خشکی و دریا بهخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است(روم/41).
در منطق قرآن اساس سعادت و شقاوت انسان تصمیم و ارادة او و کارهایی است که انجام میدهد. انسان با قدرت اراده و اختیار میتواند نارسائیهای خانوادگی و فرهنگ و محیط و حتی وراثت و شرائط روحی و جسمی طوری برخورد نماید که موانع راه خوشبختی او نگردند؛ زیرا عوامل مذکور هیچگاه سلب اراده و اختیار از انسان نمیکنند.
البته کسی که گرفتار نارسائیهای مذکور باشد به سعادت و خوشبختی دورتر است و برای رسیدن به سعادت تلاش بیشتری لازم دارد. و به همین دلیل، اجر و پاداش او نزد خدا بیشتر از کسی است که گرفتار این موانع نیست.
بنابراین اصل حاکم و مسلم در اعتقادات شیعی بر مختار بودن و مسئول بودن انسان در قبال سعادت و شقاوت خویشتن است. همین مختار بودن است که انسان را انسان ساخته است و به او فرصت می دهد سعادت و شقاوت خویش را خود آنگونه که می خواهد انتخاب کند. و در حقیقت خدا می خواهد که ما کارها را با اختیار خودمان انجام دهیم.
ساختار اختیار انسان