عبدالله ابن وهب در لشکر مختار
عبدالله وهب کسی بود که از ایرانیان دل خوشی نداشت و بن شمیط را تحریک کرد تا ایشان را که در جنگ سوار مهارت بیشتری دارند را پیاده به میدان بفرستداین کار باعث سلاخی شدن عجمان و پاره شیرازه سپا انجامید
مختار وی را به دلیل این کار محاکمه نظامی نکرد؟
عاقبت این ملعون چه شد؟
جواب اجمالی : در باره ابن وهب در تاریخ اختلاف وجود دارد و چندین نام ابن وهب ( عبدالله ابن وهب ) وجود دارد . – عبدالله بن وهب عبدی، از مردان قبیله بنیعبد و از جمله یاران عمر بن سعد در واقعه کربلا
– عبدالله بن وهب راسبی ازدی، از رهبران خوارج و کشته شده در نهروان
– عبدالله ابن وهب در لشکر محتار
در باره پایان ابن وهب در تاریخ چیزی صراحت ندارد . احتمالا او به لشگریان ابن زبیر پیوسته باشد .
توضیح بیشتر :
در تاریخ آمده وقتی «احمربن شمیط» در حمام اعین اردو زد، فوج فوج مردم به او پیوستند. «احمر» سپاه خود را با دقت و فراست سازماندهی کرد، مقدمه سپاه خود را به «عبدالله بن کامل شاکری» سپرد و چند روز بعد هم او را فرمانده میمنه سپاه کرد و میسره لشکر را به «عبدالله بن وهب» سپرد، فرماندهی پیاده نظام را به «کثیر بن اسماعیل کندی» محول کرد و «کیسان اباعمره» ایرانی را بر سپاه موالی یا ایرانیان فرمانده کرد. وقتی سپاه مختار به «مذار» رسید و دو سپاه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند، خط نفاق و تفرقه زبیری هدف خود را به درستی پیدا کرد. «عبدالله بن وهب» کسی بود که رگه های جاهلیت نژادی و تعصب های عشیره ای مانع مومن شدن حقیقی اش شده بود.
«بن وهب» نفوذی بی مزد و دوست نادان و یا دشمن با نقابی بود که «احمر بن شمیط» خادم و خدمتگزار و خالص یک لحظه از او غافل شد و همین غفلت و رنگ پذیری از «عبدالله بن وهب» همه چیز را از او و مختار گرفت.
«عبدالله» به «احمربن شمیط» گفت: تعداد نیروهای ایرانی زیاد است و همه نیز سواره نظام هستند و این احتمال وجود دارد که اگر کار بر ما سخت شود این ها با اسب های خود فرار کنند، بهتر است آنها را پیاده کنی و پیاده به میدان اعزام نمایی. «ابن شمیط» از این حرف «عبدالله» تاثیر گرفت و در آن زمان علایق صنفی، حزبی و قومی او بر عقل و اندیشه و اعتقادش احاطه پیدا کرد و متاثر از سخنان «عبدالله» امر کرد تا نیروهای اباعمره از اسب ها پیاده شوند. این تصمیم، تصمیم بسیار غلط و خطرناکی بود و توصیه خیرخواهی «کیسان اباعمره» هم نتوانست رای «احمربن شمیط» را برگرداند. اما در نقطه مقابل ایرانی ها از این فرمان اطاعت کردند چرا که آنها از اول هم با عشق و ارادت و تابعیت از هدایت اهل بیت تجمع کرده بودند. ولایت پذیری ایرانی ها اگر چه به قیمت شهادت آنها تمام شد، اما داغ و مهر ننگ و جاهلیت را برپیشانی برخی نشاند و در عین حال زمانی «ابن شمیط» متوجه تصمیم غلط خود شد که کار از کار گذشته و کمر سپاه شکسته شده بود. در حقیقت آن لحظه ای که «کیسان اباعمره» و ایرانی های مومن به خاک و خون کشیده شدند و تعصبات جاهلی و قومی عرب بر اعتقادات اصیل اسلامی سایه افکند مختار کشته شد.
این سند تاریخی اکنون نیز پیش روی ماست؛ در گذر تاریخ هم همواره احمر بن شمیط ها در معرض خطر مهلک عبدالله بن وهب ها بودند و هستند، وقتی در سپاه دشمن مهلب بن ابی صفره حضور دارد باید از حضور و تاثیر عبدالله بن وهب در سپاه مختار ترسید و بر او کنترل و نظارت داشت نه با اعتماد بیجا حاصل همه تلاش ها را پوچ کرد.
بهتر است برای اطلاعات بیشتر به این کتاب ها مراجعه کنید
1-ماهیت قیام مختار بن ابی عبید ثقفی اثر سید ابوفاضل رضوی اردکانی ناشر: بوستان کتاب قم
2- مختارنامه ،باقر شریف القرشی ترجمه: ابوالفضل هادی منش این کتاب به رفع ابهام های تاریخی درباره مختار می پردازد.
3- زندگی نامه مختار و فرجام قاتلان نویسنده: محرم عقیقی بخشایشی انتشارات: بخشایش
4- قیام مختار، علل و چگونگی آن نویسنده: سید بهرام حسینی ناشر: پرتو خورشید
عبدالله ابن وهب در لشکر مختار