دلیل ناراحتی حضرت زهرا(س) در قصه باز پسگیری فدک
ایا خشمگین شدن حضرت فاطمه س بخاطر یک ملک و نپذیرفتن عذر خلفا ان بر خلاف سیره اولیای الهیو شان ان حضرت نیست؟ و اگر علت دیگر داشته چه مدرکی برایش است؟
حضرت زهرا علیها السلام با شدّت تمام در گرفتن فدک از ابوبکر و عمر سعى نمود و از آنجا که او معصوم است و اشتباه نمىکند باید ملاحظه کنیم که چرا حضرت این همه در گرفتن فدک – که حقّ مسلّم او بود – اصرار نموده است؟ آیا این مسئله تنها جنبۀ مالى داشته یا جهات دیگرى نیز حضرت در این مطالبه در نظر گرفته است؟
با تأمل مىتوان به مجموعهاى از اهداف پى برد که اینک به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1 – حضرت در صدد بازگرداندن حقّ مسلّم به غصب رفته خود بود و این براى هر انسانى که به او ظلم شده امرى طبیعى است که در مطالبۀ حقّ خود از راههاى مشروع آن نهایت کوشش خود را به کار بندد.
2 – حزب حاکم بر تمام حقوق سیاسى و اقتصادى بنى هاشم استیلا پیدا کرده و تمام امتیازهاى مادى و معنوى را از آنها قطع کرده بود؛ از همین رو حضرت در صدد بود که یک منبع درآمدى براى آنان در نظر داشته باشد.
3 – هدف حضرت زهرا علیها السلام از اصرار این بود که راه را براى مطالبۀ حقّ به تاراج رفتۀ شوهرش – امامت – هموار کند. حقیقت مطلب این است که فدک، هم پاى خلافت به پیش مىرفت و آن رمزى براى خلافت و امامت اسلامى بود که هر کس آن را به دست مىگرفت، امامت و خلافت را صاحب بود. حضرت زهرا علیها السلام با تأکید فراوانى که در پس گرفتن آن از ابوبکر داشت، در واقع در صدد تثبیت و هموار کردن خلافت براى شوهرش على علیه السلام بوده است.
از این جاست که امام کاظم علیه السلام – بعد از آن که هارون الرشید اصرار کرد که فدک را از او پس بگیرد – فرمود: من آن را پس نمىگیرم مگر با حدودش. هارون گفت: حدودش چه مقدار است؟ حضرت فرمود: حدّ اول آن عدن، حد دوّم سمرقند، حدّ سوّم آفریقا و حدّ چهارم آن کنارۀ دریاى روم و ارمنستان است. هارون گفت: پس براى ما چیزى باقى نمىماند؟….1
از این حدیث استفاده مىشود فدک تعبیر دیگر از خلافت اسلامى بوده است، لذا حضرتزهرا علیها السلام آنرا مقدمه وزمینۀ لازمبراى رسیدن على علیه السلام به خلافت قرار داده است.
4 – با اصرارى که حضرت زهرا علیها السلام و پىگیرى قضیه – آن هم در ملأعام – دارند، این نکته را نیز مىخواهند به مردم بفهمانند کهاى مردم! این کسى که حکومت به حقّ على بن ابى طالب علیه السلام را غصب کرده و ادعا مىکند که خلیفۀ رسول خدا صلى الله علیه و آله بر مسلمین است، کسى نیست که به حقّ بر شما حکومت مىکند و اصلاً شایستگى این مقام را ندارد، زیرا اوّلیات دستورات اسلامى را زیر پا گذاشته و به آن عمل نمىکند؛ حال چگونه مىتواند خلیفه مسلمین باشد؟
5 – از آنجا که مردم مىدانستند فدک ملک خاص رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده و آن حضرت به دخترش فاطمۀ زهرا علیها السلام بخشیده است، اگر فاطمه علیها السلام آن را از ابوبکر مطالبه نمىکرد، در حقیقت تأیید حکومت و کمک بر گناه و غضب بود از جهتى تقویت بنیۀ مالى دستگاه حاکم محسوب مىشد؛ از همین رو حضرت صلى الله علیه و آله و سلم صلاح را بر این دیدند که حقشان را دنبال کرده و از ابوبکر مطالبه کنند. در حقیقت نوعى مبارزۀ منفى با دستگاه خلافت انجام دادند.
شهید صدر رحمه اللّه مىفرماید: «منازعۀ فدک قیامى علیه اساس حکومت است، و فریاد آسمانگیرى که فاطمه علیها السلام خواست به وسیلۀ آن، سنگ کجى را که تاریخ بعد از ماجراى سقیفه بر آن بنا شد، درهم فروشکند. [سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 4، ص 47 (به نقل از ربیع الابرار زمخشرى)].
براى اثبات این معنا، کافى است به خطبهاى که حضرت زهرا علیها السلام در مسجد النبی رویاروى خلیفه و در حضور جمعیّت انبوهى از مهاجرین و انصار، ایراد فرمود نگاهى بیفکنیم. در این خطبه، بیشتر سخن در مدح على علیه السلام و ستایش موضعگیرىهاى اسلامى و جاودانۀ او و اثبات حقّ اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله است؛ آن جا که مىگوید: «آنها وسیلۀ رسیدن انسانها به خداوند، و خاصان و پاکان اویند و گواهان غیب الهى و میراث بران خلافت و حکومت پیامبرانند.»
و در ضمن سرزنش و نکوهش مسلمانان، هشدار مىدهد که: آنان به نگون بختى در افتادهاند و ناشایستى را به خطا و بىتدبیرى برگزیده و به آیین گذشتگان خود باز پس گشتهاند، و به قصد آب به آبشخور دیگران دست یا زیدهاند و امر مهّم خلافت را به نا اهل سپرده و با این کارها به فتنۀ عظیمى فرو افتادهاند…».
«چگونه رهبرى امّت را، از پایگاه رسالت و قواعد استوار نبوّت و مهبط روح الامین دور ساختند و آن را از دست آگاهان دنیا و دین باز گرفتند؟ باید بدانند که این کار زیانى آشکار است…».
سپس مىفرماید: «ظّن غالب بر این است که حضرت زهرا علیها السلام مىتوانست در میان پیروان پدرش و یاران برگزیدۀ وى – که هیچ گونه تردیدى در صداقت او نداشتند – کسى را پیدا کند و به همراه على علیه السلام بیّنۀ لازم را در اثبات مدعاى خود اقامه نماید، امّا مىدانیم که او هرگز چنین نکرد. آیا این کار به ما نشان نمىدهد که هدف والاى فاطمه علیها السلام – که قدرت طلبان به خوبى آن را مىشناختند – اثبات میراث و مال پدرى نبود، بلکه وى در محو آثار سقیفه همت گماشت و در رسیدن به این مقصود، نه با اقامۀ بیّنه در باب فدک، بلکه با افشاى گمراهى و خطا کارى مردم، با ارائه شواهد زندهاى بیّنه را در پیشگاه تمامى ملّت اقامه نمود. آرى این بود آن امرى که در طول مبارزات، هدف اصلى حضرت زهرا علیها السلام را تشکیل مىداد».1
1) فدک در تاریخ، ص 58-60.
دلیل ناراحتی حضرت زهرا(س) در قصه باز پسگیری فدک