گفتمان های بعد از جنگ- گفتمان سازندگی- گفتمان اصلاحات- گفتمان اصولگرایی
لطفا رابطه گفتمان های شکل گرفته در ایران را پس از سال ۶۸بیان کنید؟
بعد از پایان جنگ تحمیلی، سه گفتمان در قالب سه دولت شکل گرفت؛ گفتمان سازندگی با شعار توسعه اقتصادی، گفتمان اصلاحات با شعار توسعه سیاسی و گفتمان اصولگرایی با شعارعدالت
اگر این سه گفتمان را به عنوان سه خرده گفتمان درون گفتمان انقلاب اسلامی در نظر بگیریم. هر سه گفتمان به دنبال پی گیری اهداف انقلاب و تحقق پیشرفت کشور بودند، اما با توجه به محوریت عدالت و ارزش های دینی و آرمان های انقلاب اسلامی و نقش فرهنگ دینی در گفتمان انقلاب اسلامی ، میزان موفقیت هر یک از گفتمان ها و رابطه آنها با یکدیگر باید با بررسی عملکرد آنها در تحقق گفتمان انقلاب اسلامی مورد ارزیابی قرار بگیرد.
گفتمان سازندگی:
این گفتمان در شرایطی در کشور شکل گرفت که به دلیل خسارت های ناشی از جنگ تحمیلی، بازسازی کشور و ترمیم زیر ساخت های داخلی در اولویت قرار داشت و با توجه به همین ضرورت نیز این گفتمان، توسعه اقتصادی را مبنا و شعار اصلی خود قرار داد و اقدامات خوبی در عرصه اقتصادی شکل گرفت؛ اجرای برنامه توسعه اول در این دوره ، علاوه بر رونق بخشیدن به فعالیتهای اقتصادی، باعث ایجاد تحرک در سرمایه گذاری , تولید و اشتغال و تأمین رشد مناسب تولید ناخالص داخلی شد و بازسازی خسارت خرابیهای جنگ تا حدی ترمیم گردید.
در این دوره ، دگرگونی بزرگ ساختاری در بنیادهای اجتماعی و فرهنگی کشور به وقوع پیوست گسترش مدارس و دانشگاهها، تحول در شبکه ارتباطی درون شهری و ایجاد پیوند مستقیم میان شهرها و روستاها، افزایش گسترده شهرها و تبدیل جامعه روستایی موجود به جامعه ای نیمه شهری یا شبه شهری، گسترش وسایل و امکانات ارتباطی و…. موجب شد.
و در عرصه سیاست خارجی تلاش در جهت افزایش تعاملات بینالمللی کشور و بازسازی و توسعه روابط با سایر کشورها به عنوان رویکرد دولت دنبال شد.
اما آنچه موجب شد گفتمان سازندگی در تحقق گفتمان انقلاب اسلامی دچار رکود و ایستایی گردد. کم توجهی به مقوله عدالت و فرهنگ و نگاه تک بعدی به توسعه و عدم هماهنگی توسعه سیاسی با توسعه اقتصادی و نگاه نادرست اقتصادی بر پایه اقتصاد سرمایه داری بود.
گر چه ضرورت توسعه اقتصادی و اولویت اقتصادی در آن شرایط کاملاً قابل بود، اما این به معنای نادیده گرفتن و کم توجهی به مقوله عدالت و فرهنگ و سیاست نبود و همین امر زمینه سازشکل گیری گفتمان اصلاحات گردید.
گفتمان اصلاحات:
گفتمان اصلاحات در شرایطی در کشور شکل گرفت که پیامدهای ناشی از عملکرد دولت سازندگی و تورم و مشکلات اقتصادی و فضای نسبتاً بسته سیاسی، مطالباتی را در سطح عمومی جامعه ایجاد کرده بود. گفتمان اصلاحات با شعار توسعه سیاسی پا به عرصه اجرایی کشور گذاشت.
از منظر اقتصادی؛ اقتصاد ایران در آن دوران از مشکلات متعددی رنج می برد که در قالب تشدید بیماریهای ساختاری و رکود اقتصادی تجلی یافت . از سال ۷۴ و به دنبال تغییراتی که در آن زمان در خط مشیهای اقتصادی دولت پیش آمد , عملاً استراتژیهای اعلام شده در برنامه دوم توسعه اقتصادی کنار گذاشته شد و از همین زمان رکود اقتصادی آغاز گردید که توقف رشد سرمایه گذاری خصوصی نشان دهنده همین مسأله بود. به منظور حل مشکلات ساختاری اقتصاد کشور با شروع کار دولت جدید و مواجهه بابحران کاهش شدید درآمدهای نفتی، بررسی هایی برای چگونگی سازماندهی نارساییهای جدید اقتصاد کشور تحت عنوان ساماندهی اقتصادی کشور،آغاز گردید که حاصل آن تصویب طرح « سیاست های کلی نظام در ساماندهی اقتصادی کشور بود. تنظیم برنامه سوم توسعه با گرایش به خصوصی سازی و کاهش تصدی دولت در فعالیت های اقتصادی و آماده سازی اقتصادی، طرح نسبتاً موفق یکسان سازی نرخ ارز و تمهید حساب ذخیره ارزی برای اجتناب از اثر نوسانات درآمد نفت بر اقتصاد, شروع فعالیت بخش خصوصی در بانکداری و بیمه، توسعه بازار سرمایه و آغاز فعالیت بورس های کشاورزی و صنایع و بازار بورس استان ها، توسعه بی سابقه بخش نفت و گاز به خصوص پتروشیمی و رشد بخش صنعت و کشاورزی را از اقدامات اقتصادی دولت اصلاحات به شمار می رفت.
در عرصه فرهنگی و اجتماعی نیز این گفتمان بر اساس رویکرد توسعه سیاسی، گسترش و تنوع سریع در مطبوعات، توجه به احزاب و گروههای سیاسی و باز شدن فضای سیاسی، فرهنگی را به دنبال داشت.
بر پایه همین نگاه، روند تنش زدایی در سیاست خارجی کشور، سرعت بیشتری گرفت . گفتمان اصلاحات با تکیه بر توسعه سیاسی در داخل و به کارگیری مفاهیمی چون تشنج زدایی و گفتگوی تمدن ها در خارج، چهره سیاسی جدیدی از ایران را نزد افکار عمومی جهان ارائه کرد و تلاش نمود تا در این مسیر گام بردارد و ارایه طرح نظریه گفتگوی تمدن ها و نامگذاری سال ۲۰۰۱ از سوی سازمان ملل به عنوان سال گفتگوی تمدن ها از جمله اقدامات آن بود.
اما گفتمان اصلاحات نیز در مسیر پشبرد گفتمان انقلاب اسلامی با ناکامیهایی مواجه گردید. نگاه تک بعدی به مقوله توسعه و اولویت به توسعه سیاسی، نگاه نادرست به مقوله فرهنگ که متأسفانه به دلیل حاکمیت و نفوذ تفکرات لیبرالی و سکولار و غیر ارزشی بر عرصه فرهنگ کشور وسیاست تسامح و تساهل فرهنگی، زمینه ساز تخریب فرهنگ دینی شده و هجوم سیل آسای مطبوعات کشور به ارزش های اسلامی و انقلابی را به همراه داشت و فعالیت بی ضابطه احزاب و جریان های سیاسی کنترل فضای سیاسی اجتماعی کشور را با مشکلات فراوانی روبرو ساخت.
و در عرصه سیاست خارجی نیز رویکرد تنش زدایی که می توانست با مدیریت و هدایت، تأثیرات مثبتی را به همراه داشته باشد، با انفعال و عقب نشینی از برخی اصول، گستاخی آمریکا و کشورهای اروپایی را به همراه داشت.
گفتمان اصولگرایی:
فاصله گرفتن از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی و کمرنگ شدن عدالت، ضرورت بازگشت به ارزشهای انقلاب و احیای آن را ایجاب می کرد و در این شرایط گفتمان اصولگرایی با شعار عدالت وارد میدان اجرایی کشور گردید.
توجه به مسأله تمرکز زدایی، توجه به مشکلات نقاط مختلف کشور با حضور میدانی، تلاش بی وقفه و پرکاری، تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفع تبعیض ها و کاهش فاصله طبقاتی، جهت گیری در خصوص حل مشکلات مسکن و اشتغال، رویکرد کاهش هزینه در بخش های دولتی و تلاش پیگیر در جهت هدفمند کردن یارانه ها وتوجه ویژه به رشد علمی کشور اجرای از اقدامات اقتصادی این گفتمان محسوب می گردد.
در عرصه فرهنگی نگاه فرهنگی گذشته اصلاح شده و بودجه های مراکز فرهنگی افزایش پیدا کرد.
در زمینه سیاست خارجی رویکرد مقتدرانه و صلابت در عرصه خارجی، اعتراض به ساختار غیر عادلانه سازمان بین الملل و مخالفت با زیاده خواهیهای آمریکا در سطح جهان و به چالش کشیدن رژیم صهیونیستی در عرصه جهانی و اصرار و تاکید بر حق مسلم ایران در دستیابی به انرژی هسته ای و کوتاه نیامدن در برابر تهدیدات دنبال شد.
این گفتمان نیز هر چند نسبت به دو گفتمان قبل جهت گیری بهتری در پیشبرد گفتمان انقلاب اسلامی داشته و زمینه ساز تبلور مناسب تری از آن گردید، اما با آسیب هایی روبرو گردید که حرکت در این مسیر را با مشکلاتی روبرو ساخت.
در عرصه اقتصادی، بی برنامه گی و شتاب زدگی در برخی موارد و سوء مدیریت ها در تنظیم نوسانات اقتصادی و مهار و کنترل بازار که به افزایش فشاراقتصادی بر مردم انجامید.
در عرصه فرهنگی با وجود رویکرد بازگشت به شعارهای انقلاب، اما مقوله فرهنگ باز مورد بی مهری قرار گرفت و بیشتر از منظر بودجه به آن توجه گردید در حالی که انتظار برنامه ریزی اصولی در این زمینه بود. همچنین شکل گیری جریان انحرافی و فرصت تحرک در این دوره و اختلافات فرساینده با مجلس و قوه قضائیه بر خلاف مسیر مشخص شده و در چارچوب گفتمان اصیل اصولگرایی نمی گنجید.
در مقوله سیاست خارجی نیز هر چند اتخاذ چنین سیاستی، خشم قدرتهای استکباری به ویژه آمریکا را به دنبال داشته و این کشور و برخی از کشورهای اروپایی به اعمال فشار بر علیه کشور ما پرداخته اند اما در عین حال با اتخاذ برخی روش ها، می شد از برخی فشارها و یا حساسیت ها در عرصه بین المللی جلوگیری نمود یا از حجم آن کاست .
بنابر این، هر یک از سه گفتمان تلاش نمودند، در قالب گفتمان انقلاب اسلامی، رویکرد خود را دنبال نمایند، اما در عرصه های مختلف شاهد رکود، ایستایی و زاویه گرفتن با این گفتمان هستیم. در مقوله اقتصادی هر سه گفتمان، با وجود همه تلاش ها و اقدامات، نسبت به مقوله پیشرفت و توجه به ظرفیت های داخلی و کاهش وابستگی به نفت و خصوصی سازی و حل مشکلات با کاستیها و ضعف هایی روبرو بودند. در عین حال در گفتمان سازندگی و اصلاحات، نگاه حاکم، نگاه نا هماهنگ با گفتمان انقلاب بود و طبیعی است که نمی توان با یک نگاه برگرفته از الگوهای غربی و نسخه برداری از آن نمی توان گفتمان انقلاب اسلامی را تحقق بخشید. در گفتمان اصولگرایی، نگاه حاکم تصحیح گردید و در مدار گفتمان انقلاب اسلامی قرار گرفت، اما در عمل و اجراف به دلیل ضعف برنامه ریزی و سیاست گذاری مشخص و ضعف مدیریت با مشکلاتی مواجه گردید.
در عرصه فرهنگی هر سه گفتمان هر کدام به نوعی نسبت به مقوله فرهنگ بی توجهی کردند و مقوله فرهنگ در هر سه گفتمان مظلوم واقع شد، با آنکه فرهنگ از مبنایی ترین و اصولیترین مبانی گفتمان انقلاب اسلامی بوده و هویت آن را شکل می دهد. در گفتمان سازندگی، مقوله فرهنگ تحت الشعاع اقتصاد آن هم با نگاه سرمایه داری قرار گرفت. در گفتمان اصلاحات، شاهد انحراف و زاویه گرفتن با گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی بودیم و در گفتمان اصولگرایی شاهد نگاه سطحی و کم مهری به آن بودیم.
در عرصه سیاست خارجی، گفتمان انقلاب اسلامی بر پایه اصول محوری استقلال طلبی و نفی سلطه جویی و سلطه طلبی و حمایت از مستضعفان و محرومان در عین گسترش روابط بر اساس احترام متقابل و ترویج فرهنگ دینی استوار است. در هر سه گفتمان تلاش هایی در این جهت صورت گرفت و با وجود حفظ رویکرد اصلی، اما شاهد موضع گیری های افراطی و تفریطی در این زمینه بوده ایم. تنش زدایی و گسترش روابط با کشورها در گفتمان سازندگی و در ادامه گفتمان اصلاحات با انفعال و مسامحه روبرو بود که گستاخی دشمنان را به دنبال داشت و موضع گفتمان اصولگرایی نیز هر چند در مسیر گفتمان انقلاب اسلامی قرار داشت، اما
در پایان ذکر این نکته لازم است که آنچه امروز تحت عنوان اعتدال مطرح گردیده است با توجه به تبیین نشدن مبانی نظری آن، نمی توان از آن به عنوان یک گفتمان نام برد.
گفتمان های بعد از جنگ- گفتمان سازندگی- گفتمان اصلاحات- گفتمان اصولگرایی