بهشت و زن
با سلام و عرض ادب
اگه استفاده کردن از زن برای تبلیغ چیزی حرام نیست پس چرا خدا برای تبلیغ بهشت از زن و حوری استفاده کرده
لطفا جواب کامل و بر باذکر منبع باشه چون واسه جواب دادن به کسی میخوام ممنونم
الف) در بهشت هر چه انسان درخواست کند به آن مى رسد «ولکم فیها ما تشتهى انفسکم»(فصلت /31)
ب) همه چیز آخرت اعم از بهشت و جهنم با دنیا فرق دارد. به عبارت واضح تر آن جا جهان دیگرى است با قوانین خاص خود به طورى که در بسیاری از ویژگیها و خصوصیات با هم متفاوت می باشند.
ج) آخرت سراى جزا است نه عمل و لذا جای تکلیف نیست.با توجه به این مقدمات مى توان به چند نکته پی برد:
1. لذات جنسی در بهشت وجود دارد، ولى با شکل و ویژگیهای مناسب با آن عالم. از جمله ویژگی های آخرت نیز این است که تکلیف در آنجا وجود ندارد، لذا طبعا دیگر صحبت از پاک و نجسی و حرام و حلال نخواهد بود.
2. نعمتهای بهشتی همه طیب و طاهرند و این بدان معنی است که در آنجا خبری از امور پست و چِندش آور نیست. زیرا درست است که آنچه که انسان در آنجا طلب کند به او می دهند ولی از آنجا که انسان طالب امور پست و منفور نیست، هیچ گاه اموری از این قبیل را در بهشت درخواست نمی کند. مثلا در این دنیا خوردن مردار و فضولات انسان و دیگر حیوانات حرام است، آیا فرض دارد که کسی در بهشت با وجود آن همه نعمت های طیّب و طاهر میلی به این امور داشته باشد؟! بعضی از لذتهای جنسی که در دنیا حرام یا مکروه است نیز از همین قبیل است، گر چه ما در این دنیا پستی و منفوریت آنها را درک نمی کنیم ولی در آخرت به واقع آن پی برده و دیگر آن را لذت نمی دانیم تا درخواست کنیم.
در تأیید این نکته توجه شما را به سخنی از استاد مصباح یزدی در رابطه با ماهیت لذت جلب می کنیم: حصول لذت، علاوه بر وجود ذات لذت برنده و شیئى لذیذ، متوقف بر داشتن نیروى ادراکى خاصى است که بتوان یافتن مطلوب را با آن درک کرد. وهمچنین متوقف بر شناخت مطلوب بودن و توجه به حصول آن است؛ و مراتب مختلف لذت، بستگى به شدت و ضعف نیروى ادراک یا مطلوب بودن یا توجه انسان دارد ونیز روشن است که دوام لذت، بستگى به دوام شرایط تحقق آن دارد وبا نابودشدن ذات لذت برنده یا شیئى لذیذ یا تغییر حالت مطلوب بودن آن یا تغییر اعتقاد شخص یا قطع توجه از آن، لذت مفروض از بین مى رود.
(خودشناسى براى خودسازى، استادمحمد تقى مصباح یزدى)
در نتیجه در بهشت نیز از اموری که در این دنیا لذت آور است ولی باطنی ظلمانی و کثیف دارد خبری نخواهد بود و از جمله این امور نیز بعضی از رفتارهای جنسی است که حکم حرام و یا مکروه دارند. البته ما به صورت مشخص نمی توانیم مصداق خاصی را برشماریم و بگوییم فلان عمل لذت آور در بهشت نیست. در هر صورت در آیات متعدد نیز وقتی از نعمتهای بهشتی خبر می دهد و به امور مربوط به مسائل جنسی می رسد از زنان پاک و پاکیزه و امثال آن سخن می گوید که حاکی از آن است که حتی این مسائل نیز سراسر نور و طهارت است.
3. در مدح حورهاى بهشتى مى فرماید: «حور مقصورات فى الخیام» بهشت داراى زنان بهشتى (حورى ها) است که در سراپردههای خود مستورند.(الرحمن/ 72)
آری مقصد انسان عاقل و زیرک، قرب الهی و مزین شدن او به اوصاف رحمانی آن ذات بی همتاست و نه چیز دیگر.
و اگر مقصد انسان جز خدا باشد در واقع خود را مفت فروخته است و بلکه مفت تلف کرده است.
و بهشت خدا با آنهمه لذت و نعمت، تنها یک جلوه کوچک از عطیه های الهی در حق بندگان خویش است و صرفا محلی برای استراحت و ارامش آنها در جوار حضرت حق تعالی و نه هدف و مقصد!
البته به این نکته هم باید اشاره کرد که لذتهای دنیا در برابر لذات بهشتی اصلا قابل مقایسه و عرض اندام نیستند.
همه لذات دنیا – حتی با هم و در اوج آنها- هرگز به گرد پای لذتی کوچک و کمترین لذت بهشتی هم نمی رسد چه برسد به اینکه بخواهند پا جای پای آن گذاشته و آن را پر سازند!
بنابر روایت «در بهشت خدا برای اولیاء خدا لذاتی آماده شده است که تا کنون نه چشمی دیده است و نه گوشی شنیده است و نه حتی بر قلب بشری خطور کرده است»
آنهم نعمتهایی« ابدی و جاویدان» و نه لذاتی «آنی و فانی» مانند لذات دنیوی!!
حال آیا عقل سلیم حاضر است این دو ر ا با هم عوض کند بسیار!!!؟
۴ – فرق بین حرف زدن طوطی و انسان در چیست؟ فرق بین همنوع دوستی برخی حیوانات و همنوع دوستی انسانهای متعالی در چیست؟ فرق بین همکاری مورچه ها با همکاری انسانها در چیست؟ فرق بین نگاه نمودن یک حیوان به مناظر طبیعی با نگاه نمودن یک انسان در چیست؟
فرق بین اینها در این است که طوطی نمی فهمد چه می گوید ولی آدمی می فهمد که چه می گوید. همنوع دوستی برخی حیوانات، یک عملکرد غریزی است، ولی همنوع دوستی انسانهای متعالی ناشی از قوّه ی عاقله است. مورچه ها به طور غریزی همکاری می کنند؛ امّا انسان عاقل بر اساس حکم عقل همکاری می کند. حیوانات به مناظر طبیعی صرفاً به عنوان محیط زندگی نگاه می کنند؛ امّا انسان فراتر از آن، از طبیعت الهام می گیرد؛ و هنر و صنعت خلق می کند.
فرق بین جفت گیری حیوانات و ازدواج انسانهای عاقل نیز در همین است. حیوانات و برخی انسانهای حیوان صفت، جفت گیری می کنند؛ برای آنها رابطه ی زناشویی مشروع با زنا تفاوتی نمی کند. امّا افراد عاقل ازدواج می کنند نه جفت گیری. جفت گیری و روابط جنسی کار شهوت صِرف است؛ امّا ازدواج و روابط مهرورزانه کار شهوت عقلانی است نه کار شهوت صرف.
در وجود آدمی، چهار قوّه وجود دارد که عبارتند از: عقل (مدرک حقایق کلّی)، وهم (مدرک حقایق جزئی)، شهوت (قوّه ی جذب) و غضب (قوّه ی دفع). اگر وهم تحت فرمان عقل باشد، از او صفت عدالت زاید. اگر شهوت تحت فرمان عقل باشد، از او صفت عفّت صادر شود. اگر غضب تحت فرمان عقل باشد، از او صفت شجاعت نمودار گردد. از خود عقل نیز به تنهایی صفت حکمت بروز کند. لذا امّ الفضائل همین چهار صفت می باشند. آنگاه از ترکیب سه به سه ی اینها سه شعبه ی فرعی حاصل می گردد. و از ترکیب چهار تا، شعبه ای دیگر افزوده می گردد، که حاصل همگی هشت باب از ابواب خیر است. اینها همان ابواب هشتگانه ی بهشت می باشند.
بهشت و زن