عاقبت ابوجهل و امیه
امیه و ابوجهل لعنت اله علیه به دست چه کسانی کشته شدند؟
(الف) قریش یکی از مشهورترین و مهمترین قبایل عرب در حجاز بود. مسعودی، مورخ مشهور اسلامی، طایفههای قبیله بزرگ قریش را مقارن ظهور اسلام 25 طایفه به شرح زیر دانسته است:1- بنی هاشم، 2- بنی مطلب، 3- بنی حارث، 4- بنی امیه، 5- بنی نوفل، 6- بنی حارث بن فهر، 7- بنی اسد، 8- بنی عبدالدار، 9- بنی زهره، 10- بنی تیم بن مره، 11- بنی مخزوم، 12- بنی یَقَظه، 13- بنی مرّه، 14- بنی عدی بن کعب، 15- بنی سهم، 16- بنی جُمَح، 17- بنی مالک، 18- بنی معیط، 19- بنی نزار، 20- بنی سامه، 21- بنی ادرم، 22- بنی محارب، 23- بنی حارث بن عبدالله، 24- بنی خزیمه، 25- بنی بنانه.[1]ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (ص) نیست؛ زیرا پدر گرامی رسول گرامی اسلام (ص) عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم است. بنابراین پیامیر اسلام (ص) از تیره بنی هاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است[2] که دو تیره و دو ریشه متفاوت هستد و ابوجهل نمی تواند عموی پیامیر اسلام (ص) باشد.
(ب) ابوجهل رنج و آزار فراوانی بر مسلمانان و بنی هاشم تحمیل کرد. تلاش برای قطع رابطه قریش با بنی هاشم، ممانعت از حمایت ابولهب از پیامبر (ص) و طراحی توطئه قتل پیامبر(ص)، از اقدامات او علیه اسلام و مسلمانان بود. در سال دوم هجری هنگامی که کاروان دیگری از قریش به ریاست ابوسفیان مورد تهدید مسلمانان قرار گرفت، ابوجهل با لشکری که خود از عاملان بسیج آن بود،[3] برای حمایت از آن کاروان از مکه خارج شد. با آنکه کاروان به سلامت گذشت، به اصرار ابوجهل لشکر مکه به سوی چاههای بدر حرکت کرد.
ظاهراً علاوه بر ریاست طلبی، او در پی آن بود که اقتدار قریش را نه تنها بر مسلمانان بلکه بر تمام کسانی که قادر به مخاطره انداختن کاروانهای قریش بودند اثبات کند؛[4] اما لشکر مکه با وجود برتری نفری و ابزار در جنگ بدر از مسلمانان شکست خورد و ابوجهل به همراه شماری دیگر از سران قریش کشته شدند.[5] پیامبر(ص) با شنیدن خبر کشته شدن ابوجهل (که او را رأس پیشوایان کفر و فرعون امت نامیده بود،[6]) گفت: «خدایا! وعده خود را محقق ساختی پس نعمتت را بر من تمام گردان.»[7] ابوجهل در سن 71 سالگی به دست دو جوان کم سال یعنی معاذ بن عمرو و معاذ بن عفراء کشته شد و هنوز رمقی در بدن داشت که عبدالله بن مسعود، سر او را از تن جدا کرد.[8]
امیة بن عبد شمس بن عبد مناف، مشهور به امیه اکبر [9][10]از اشراف و بزرگان قریش در روزگار جاهلیت بود که تیره مشهور بنی امیه به او نسب میبرد. [11][12] درباره هنگام مرگ امیه در منابع گزارشی به چشم نمیخورد.
پاراگراف الف برگرفته از پایگاه اسلام کوئست
پینوشت:
1. مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش.
2. ابن سعد، الطبقات الکبرى،ترجمه، ج 7، ص 413.
3. واقدی، المغازی، ج1، ص33، 37 ـ 38.
4. واقدی، المغازی، ج1، ص43 ـ 44 ؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص618 ـ 619؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص13.
5. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص635 ـ 636؛ واقدی، المغازی، ج1، ص89 ـ 90.
6. واقدی، المغازی، ج1، ص95.
7. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج1، ص91.
8. صحیح البخاری، ج2، ص68ـ69.
9. اخبار مکه، الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
10. الزام النواصب، مفلح بن راشد (م. قرن9ق.)، به کوشش النجفی، 1420ق.
11. انساب الاشراف، البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
12. الانساب، عبدالکریم السمعانی (م. 562ق.)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1382ق.
عاقبت ابوجهل و امیه