دین و اندیشه

تفاوت شرایط و تصمیمات دوران امامان معصوم(ع)

پرسش و پاسخ

سلام

چند سوال درباره تاریخ اسلام داشتم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید:

۱. سوالم درباره ی بخشی از کتاب انسان ۲۵۰ساله و صلح امام حسن مجتبی علیه السلام است. در کتاب نوشته “اگر بنا بودامام مجتبی علیه السلام جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیغمبر منتهی بشود، امام حسین هم باید در همین ماجرا کشته می شد. اصحاب برجسته هم باید کشته می شدند، حجربن عدی ها هم باید کشته می شدند، همه باید از بین می رفتند‌ کسی که بماند و بتواند و از فرصت ها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشی خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی ماند. این حق عظیمی است که امام مجتبی علیه السلام بر بقای اسلام دارد”

سوالم اینجاست، خب اگر امام حسن مجتبی علیه السلام با این دلیل صلح کردند(مجبور به صلح شدند) خب امام حسین علیه السلام چرا با همین دلیل به صلح روی نیاوردند؟ اینکه دیگر کسی از خاندان رسول الله نمی ماند‌، خب چرا امام حسین نگفتند خب اگر من بجنگم دیگر کسی نمی ماند تا اسلام را به پا دارد؟ خب اگر بگوییم امام حسین علم داشت که در صحرای کربلا بیماری مانع از جنگیدن امام سجاد می شود و ایشان زنده می مانند تا دین را ادامه بدهند، پس باید بگوییم ایمه الگوی ما نخواهند بود!! چون ما چنین علمی نداریم که در زمان خود، وقت صلح و وقت جنگ را تشخیص بدهیم!

۲. سوال دیگرم در ارتباط با زمان امیرالمومنین است. گفتیم امام با سه گروه از دشمنان خود جنگیدند. و اگر امام میخواستند می توانستند کمی از حق فاصله بگیرند تا حکومتشان تثبیت بشود.(مثلا در برخورد با ناکثین می توانستند، کمی کوتاه بیایند و از بیت المال سهم بیشتری به انها بدهند تا حکومتشان تثبیت بشود.)اما هرگز چنین نکردند و برای همین بود که امام علی علیه السلام معیار در طول تاریخ شدند

می دانیم که در نهایت همین حق و عدالت بود که علی علیه السلام را به شهادت رساند. یعنی امام پایداری حکومت اسلامی را فدای برپایی حق کردند. که حتی حاضر بودند حکومت اسلامی توسط دشمنان تهدید شود‌، ولی به خواسته های ناحق تن نمی دادند. حتی جان امیرالمومنین فدای حق و عدالت شد. حالا سوال من اینجاست، امام خمینی (ره) می فرمایند، حفظ حکومت اسلامی از حفظ جان امام زمان علیه السلام واجب تر است. به نظر می رسد این مطلب که امام خمینی می فرمایند دقیقا برعکس عملکرد امیرالمومنین است. چرا که امام جان خود و حکومت را فدای حق کردند، اما امام خمینی می فرمایند حکومت حفظ شود، حتی واجب تر از جان امام.

۳. سوال دیگرم در ارتباط با شرایط پس از مرگ عثمان است. رهبر انقلاب فرمودند: “بعد از انی که عثمان کشته شد، امیرالمومنین می توانست به صورت یک چهره ی موجه‌ یک ادم فرصت طلب، یک نجات بخش بیاید در میدان، بگوید مردم! دیگر حالا راحت شدید، خلاص شدید، مردم هم دوستش می داشتند. نه! بعد از حادثه ی عثمان هم باز امیرالمومنین، اقبالی به سمت قدرت و قبضه کردن حکومت‌، اول کار نکردند.”

سوالم این است که مگر وظیفه ی الهی امام معصوم برپایی حکومت اسلامی نیست؟ چرا امام علی علیه السلام اقبالی به حکومت نداشتند؟ اگر می خواستند مانند زمان خلفای قبلی که به گفته ی خودشان کار وزارت را انجام می دادند، همچنان در نقش وزارت جامعه را به سمتی که باید ببرند، دو تا مساله پیش می اید: اول اینکه خب اگر میشود در مقام وزارت هم به همان هدف رسید، پس نباید خلفای قبلی را غاصب نامید، چرا که امام جایگاه وزارت خود را داشت. دوم اینکه خب در این صورت ولایتعهدی امام رضا علیه السلام هم کفایت می کرد و وظیفه الهی امام در حق جامعه ادا میشد و تلاش برای رسیدن حکومت به خاندان پیامبر بیهوده بود!؟ در کل چرا امام علی علیه السلام به در دست گرفتن حکومت بی رغبت بود؟ پس ان هدف برپایی اسلام ناب بصورت جمعی در جامعه چه میشد؟

۱. سوالم درباره ی بخشی از کتاب انسان ۲۵۰ساله و صلح امام حسن مجتبی علیه السلام است. در کتاب نوشته “اگر بنا بودامام مجتبی علیه السلام جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیغمبر منتهی بشود، امام حسین هم باید در همین ماجرا کشته می شد. اصحاب برجسته هم باید کشته می شدند، حجربن عدی ها هم باید کشته می شدند، همه باید از بین می رفتند‌ کسی که بماند و بتواند و از فرصت ها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشی خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی ماند. این حق عظیمی است که امام مجتبی علیه السلام بر بقای اسلام دارد”

سوالم اینجاست، خب اگر امام حسن مجتبی علیه السلام با این دلیل صلح کردند(مجبور به صلح شدند) خب امام حسین علیه السلام چرا با همین دلیل به صلح روی نیاوردند؟ اینکه دیگر کسی از خاندان رسول الله نمی ماند‌، خب چرا امام حسین نگفتند خب اگر من بجنگم دیگر کسی نمی ماند تا اسلام را به پا دارد؟ خب اگر بگوییم امام حسین علم داشت که در صحرای کربلا بیماری مانع از جنگیدن امام سجاد می شود و ایشان زنده می مانند تا دین را ادامه بدهند، پس باید بگوییم ایمه الگوی ما نخواهند بود!! چون ما چنین علمی نداریم که در زمان خود، وقت صلح و وقت جنگ را تشخیص بدهیم!

۲. سوال دیگرم در ارتباط با زمان امیرالمومنین است. گفتیم امام با سه گروه از دشمنان خود جنگیدند. و اگر امام میخواستند می توانستند کمی از حق فاصله بگیرند تا حکومتشان تثبیت بشود.(مثلا در برخورد با ناکثین می توانستند، کمی کوتاه بیایند و از بیت المال سهم بیشتری به انها بدهند تا حکومتشان تثبیت بشود.)اما هرگز چنین نکردند و برای همین بود که امام علی علیه السلام معیار در طول تاریخ شدند

می دانیم که در نهایت همین حق و عدالت بود که علی علیه السلام را به شهادت رساند. یعنی امام پایداری حکومت اسلامی را فدای برپایی حق کردند. که حتی حاضر بودند حکومت اسلامی توسط دشمنان تهدید شود‌، ولی به خواسته های ناحق تن نمی دادند. حتی جان امیرالمومنین فدای حق و عدالت شد. حالا سوال من اینجاست، امام خمینی (ره) می فرمایند، حفظ حکومت اسلامی از حفظ جان امام زمان علیه السلام واجب تر است. به نظر می رسد این مطلب که امام خمینی می فرمایند دقیقا برعکس عملکرد امیرالمومنین است. چرا که امام جان خود و حکومت را فدای حق کردند، اما امام خمینی می فرمایند حکومت حفظ شود، حتی واجب تر از جان امام.

۳. سوال دیگرم در ارتباط با شرایط پس از مرگ عثمان است. رهبر انقلاب فرمودند: “بعد از انی که عثمان کشته شد، امیرالمومنین می توانست به صورت یک چهره ی موجه‌ یک ادم فرصت طلب، یک نجات بخش بیاید در میدان، بگوید مردم! دیگر حالا راحت شدید، خلاص شدید، مردم هم دوستش می داشتند. نه! بعد از حادثه ی عثمان هم باز امیرالمومنین، اقبالی به سمت قدرت و قبضه کردن حکومت‌، اول کار نکردند.”

سوالم این است که مگر وظیفه ی الهی امام معصوم برپایی حکومت اسلامی نیست؟ چرا امام علی علیه السلام اقبالی به حکومت نداشتند؟ اگر می خواستند مانند زمان خلفای قبلی که به گفته ی خودشان کار وزارت را انجام می دادند، همچنان در نقش وزارت جامعه را به سمتی که باید ببرند، دو تا مساله پیش می اید: اول اینکه خب اگر میشود در مقام وزارت هم به همان هدف رسید، پس نباید خلفای قبلی را غاصب نامید، چرا که امام جایگاه وزارت خود را داشت. دوم اینکه خب در این صورت ولایتعهدی امام رضا علیه السلام هم کفایت می کرد و وظیفه الهی امام در حق جامعه ادا میشد و تلاش برای رسیدن حکومت به خاندان پیامبر بیهوده بود!؟ در کل چرا امام علی علیه السلام به در دست گرفتن حکومت بی رغبت بود؟ پس ان هدف برپایی اسلام ناب بصورت جمعی در جامعه چه میشد؟

جواب سوال اول
طبق نظر نویسنده همان کتاب انسان ۲۵۰ساله شرایطی که امام حسن علیه السلام داشتند برای امام حسین علیه السلام پیش نیامد و اگر امام حسین علیه السلام در آن شرایط قرار می گرفت مانند امام حسن علیه السلام عمل می کرد . وقتی شرایط جامعه و دشمنان قسم خورده دین خدا و نوع حضور آنها در برابر دین خدا عوض شود نقش امام معصوم در حفظ شریعت الهی هم عوض می شود چه امام حسین باشد و چه امام حسن! اقتضائات در زمانهای مختلف فرق می کند.
خداوند که مهندس نظام هستی است و مدیریت برخی امور را به نمایندگان خاص خود در نقش امام معصوم واگذار کرده است مطمئنا خودش حافظ امام معصوم است و اگر ما مردم نتوانیم امام را حفظ کنیم خود خدا برای مدیریت امور مامور خود را حفظ می کند و این منافاتی با الگو بودن ندارد . خداوند پیامبر را از خطرات حفظ کرد و در عین حال آن حضرت الگوی همه است. ما باید در محاسبات خود نقش خدا را در نظر داشته باشیم.
جواب سوال دوم
پیامبر و امامان معصوم برای حاکمیت اسلام آمده اند و در این راه جان خود را فدا کردند. امام زمان علیه السلام هم برای حاکمیت اسلام قیام خواهد کرد .
حق و عدالت در واقع همان اسلام است و تلاش برای حاکمیت اسلام عین تلاش برای حاکمیت حق است . پیامبر و امامان این حق را مقدم بر جان خود می دانند و فدای آن می شوند . این حق عزیزتر از جان است چه جان معصومان و چه جان غیر آنان . فراموش نکنیم امام علی پس از رحلت پیامبر اعظم از حق خود در جانشینی پیامبر گذشتند تا اسلام عزیز بماند. عبارت “حکومت اسلامی “در سخنان حضرت امام خمینی قدس سره به همین معناست نه این که اگر حکومتی بر اساس اسلام تشکیل دادی این حکومت عزیز تر از جان امام زمان است بلکه این حکومتی که ما تشکیل دادیم مقدمه و آمادگی ما است تا آن حضرت ظهور کند و اسلام را در جهان حاکمیت ببخشد .
جواب سوال سوم
اساس برپایی یک حکومت و نظام ،پذیرایی از جانب مردم هست . اگر مردم بخواهند و پیرو پیامبر و امام باشند در این صورت وظیفه الهی پیامبر و امام این است که زمام امر را به دست بگیرند و اگر مردم نخواهند پیامبر و امام نمی توانند اسلام راستین و واقعی را حاکمیت ببخشند لذا برای نابود نشدن اصل اسلام صبر می کنند و به شرایط ناخواسته در جامعه اسلامی تن در می دهند تا نهال اسلام تنومند شود و خطری آنرا تهدید نکند وصبر و تلاش می کنند تا مردم به رشد مناسب عقلی و فکری و بینش سیاسی برسند تا خود پذیرای اسلام ناب بشوند والا بدون حمایت مردم به هیچ توفیقی نخواهند رسید . مردم عثمان را کشتند و رو به علی علیه السلام آوردند، اوضاع غیر عادی بود و در لایه های اجتماع آن روز فتنه ها نهفته بود که امام از آنها خبر داشت واگر می خواست اصلاحات اجتماعی زمان پیامبر را در این شرایط ادامه دهند آن فتنه ها سر بر میآوردند و مانع حرکت امام می شدند لذا امام هشدار می دهند من وزیر(مشاور) باشم بهتر از این است که امیر شوم و برای همین امام به آسانی نمی پذیرفت و در نهایت با مراجعه و در خواست زیاد مردم امام ناچار شد و پذیرفت. البته زمان بیعت از مردم کمک خواست و به نوعی تعهد گرفت اورا یاری کنند تا بتواند جامعه را که خیلی از جامعه زمان پیامبر فاصله گرفته بود به آن شرایط قبل برگرداند وخیلی تلاش کرد اما مردم به تعهد خود پایبند نشدند و امام را یاری نکردند و سه جنگ بزرگ و خانمانسوز بر جامعه و حکومت حضرت تحمیل شد و جان خود راهم در همین راه گذاشتند . اگر شرایط عادی بود امام همان اول می پذیرفت.
وزارت مورد نظر امام منصب وزارت نبود چون امام هیچ مسئولیتی در زمان خلفا نداشتند منظور امام از وزارت یعنی طرف مشورت و شور قرار گرفتن است نه اینکه مسئولیت حکومتی بپذیرند.
همه ائمه دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودند اما مردم و یاران خاص امام در آن حد نبودند که بخواهند دین حق را یاری کنند ان شا… با ظهور امام زمان آن یاران به این شناخت رسیده اند و مردم هم از حیث عقلی و فکری به رشد کامل رسیده اند و منتظر واقعی امامند
امام رضا(ع) بصورت صوری و تشریفاتیبخاطر تهدید جانی شدن از طرف مامون منصب ولایتعهدی را پذیرفتند و با مامون شرط کردند در هیچ کار حکومتی دخالت نداشته باشند.
لطفا از این به بعد سوالات را انفرادی ارسال کنید و چند سوال باهم نفرستید که در جواب ممکن است دچار جوابی ناقص همراه با تاخیر زیاد شوید موفق باشید.

تفاوت شرایط و تصمیمات دوران امامان معصوم(ع)

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا