نکوهش فلسفه
امام جعفر صادق (ع) در کتاب بحار الانوار علامه مجلسی آمده است که میفرمایند :فتبّاً و خیبةً و تعساً لِمُنتَحِلی الفلسفه.فلاکت، حرمان و هلاکت بر کسانی که پیرو فلسفه شدهاند.سلام منبعش رو می خواستم
اشاره سوال به بخشی از حدیثی در کتاب توحید مفضل از امام صادق (علیه السلام) است. متن کامل حدیث به شرح زیر است:«أَصِفُ لَکَ اَلْآنَ یَا مُفَضَّلُ اَلْفُؤَادَ اِعْلَمْ أَنَّ فِیهِ ثُقَباً مُوَجَّهَةً نَحْوَ اَلثُّقَبِ اَلَّتِی فِی اَلرِّئَةِ تُرَوِّحُ عَنِ اَلْفُؤَادِ حَتَّى لَوِ اِخْتَلَفَتْ تِلْکَ اَلثُّقَبُ وَ تَزَایَلَ بَعْضُهَا عَنْ بَعْضٍ لَمَا وَصَلَ اَلرَّوْحُ إِلَى اَلْفُؤَادِ وَ لَهَلَکَ اَلْإِنْسَانُ أَ فَیَسْتَجِیزُ ذُو فِکْرَةٍ وَ رَوِیَّةٍ أَنْ یَزْعُمَ أَنَّ مِثْلَ هَذَا یَکُونُ بِالْإِهْمَالِ وَ لاَ یَجِدُ شَاهِداً مِنْ نَفْسِهِ یزعه [یَنْزِعُهُ]عَنْ هَذَا اَلْقَوْلِ لَوْ رَأَیْتَ فَرْداً مِنْ مِصْرَاعَیْنِ فِیهِ کَلُّوبٌ أَ کُنْتَ تَتَوَهَّمُ أَنَّهُ جُعِلَ کَذَلِکَ بِلاَ مَعْنًى بَلْ کُنْتَ تَعْلَمُ ضَرُورَةً أَنَّهُ مَصْنُوعٌ یَلْقَى فَرْداً آخَرَ فَیُبْرِزُهُ لِیَکُونَ فِی اِجْتِمَاعِهِمَا ضَرْبٌ مِنَ اَلْمَصْلَحَةِ وَ هَکَذَا تَجِدُ اَلذَّکَرَ مِنَ اَلْحَیَوَانِ کَأَنَّهُ فَرْدٌ مِنْ زَوْجٍ مُهَیَّأٌ مِنْ فَرْدٍ أُنْثَى فَیَلْتَقِیَانِ لِمَا فِیهِ مِنْ دَوَامِ اَلنَّسْلِ وَ بَقَائِهِ فَتَبّاً وَ خَیْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِی اَلْفَلْسَفَةِ کَیْفَ عَمِیَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ اَلْخِلْقَةِ اَلْعَجِیبَةِ حَتَّى أَنْکَرُوا اَلتَّدْبِیرَ وَ اَلْعَمْدَ فِیهَا» (1) ترجمه میرزایی:«اى مفضّل! اینک قلب را برایت شرح مىدهم: بدان در برابر روزنههاى شش،روزنههایى نیز در قلب است تا قلب حرارت نگیرد،تا جایى که اگر این روزنهها ناهماهنگ گردند و ترتیب و تقابل را از دست بدهند نسیم و نفس به دل نمىرسد و آدمى هلاک مىگردد،آیا هیچ هوشمند و خردمندى مىپندارد که این از سر خود چنین باشد و آیا عقل او سخنش را تصدیق مىنماید؟ اگر لنگه درى را ببینى که در آن لولایى است آیا آن را بیهوده مىشمارى؟ هرگز بلکه در مىیابى که سازندۀ این لنگه،لنگه دیگر را نیز آفریده که با هم جفت شوند و به همراه یک دیگر هدفى را به انجام رسانند و سود بدهند.حیوان نر نیز یکتاست و عقل حکم مىکند که براى او جفتى آفریده شود و مؤنثى تا نسل آدمى پایدار ماند. ننگ و نفرین و مرگ باد بر کسانى که مدّعى فلسفه و حکمتاند ولى دیدگان دلهاشان از این آفرینش شگفت کور است و تدبیر و هدفمندى را در کار هستى انکار کردند!»(2) ترجمه های دیگری نیز برای کتاب توحید مفضل وجود دارد که می توان مراجعه نمود.2. در فضای مجازی بحثی مطرح شده راجع به این که امام صادق(علیهالسلام) پیروان فلسفه را در کتاب توحید مفضل، نفرین کرده و فرموده است: فلاکت، حرمان و هلاکت بر کسانی که پیرو فلسفه شدند. لذا جا دارد این حدیث از نظر سند و محتوا مورد برسی قرار گیرد؟همانگونه که از متن کامل و ترجمه حدیث به دست می آید امام صادق (علیه السلام) علم فلسفه و حکمت یا فلاسفه و حکماء را سرزنش و ملامت نکردند بلکه مدعیان این علم فلسفه را ملامت کردند که با وجود نعمت های عظیم و فیزیکی در بدن انسان مانند قلب، رگ ها و … چگونه و چرا به خداوند متعال ایمان نمی آورند.
در کتاب توحید مفضل و در بخش مورد اشاره چنین آمده است که امام صادق(علیهالسلام) در ضمن بیان آثار قدرت، عظمت، حکمت و تدبیر خداوند در آفرینش جهان و انسان فرموند: «فَتَبّاً وَ خَیْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِی الْفَلْسَفَةِ کَیْفَ عَمِیَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِیبَةِ حَتَّى أَنْکَرُوا التَّدْبِیرَ وَ الْعَمْدَ فِیهَا؟[3] خسران، حرمان و ناامیدی بر کسانی باد که مدعی فلسفه هستند! چگونه قلبهای آنان از دیدن این آفرینش عجیب نابینا است؛ و تدبیر، قصد و اراده را در آفرینش انکار میکنند؟
این نکته نیز مهم است که هر چند روایت موجود در آن به صورت مرسل بوده و تمام سلسلهی اسناد آن نقل نشده است، اما در نزد علمای شیعه مقبول و مورد پذیرش قرار گرفته است زیرا محتوای آن خلاف قرآن و سایر روایات نیست. [4]توضیح دقیق تر این که امام(ع) در این روایت، فلاسفه را مورد نکوهش قرار نداده بلکه کسانی را نکوهش میکند که خود را به فلسفه نسبت میدهند، زیرا واژه «منتحل» که در روایت آمده از «انتحل» به معنای ادعا و انتساب است.[5] همچنین در عبارت حضرت تعلیل این کار نیز آمده است، حضرت دلیل این نفرین خود را با تعبیر «حَتَّى أَنْکَرُوا التَّدْبِیرَ وَ الْعَمْدَ فِیهَا» بیان میکنند، یعنی فیلسوف و فلسفه ای مورد نهی و انکار حضرت است که منکر خداوند متعال و تدبیر در عالم باشد. پس اگر فیلسوف و فلسفه ای به دنبال اثبات خدا و تدبیر و نظم در عالم باشد، دیگر مشمول این حدیث نمیشود. لذا این تعبیر شاید کنایه و اشاره به این نکته باشد که در فلسفه حقیقی، انکار تدبیر در آفرینش وجود ندارد و علم فلسفه و فلاسفه ای که منکر چنین تدبیری در آفرینش نبوده و تلاش در تثبیت آن دارد، مورد نکوهش امام(علیهالسلام) نخواهد بود.
علاوه بر این عنوان فلسفه یا فیلسوف مانند هر عنوان دیگری به الهی و غیر الهی تقسیم میشود؛ مانند اینکه برخی فیزیکدانان یا پزشکان منکر خداوند بوده و برخی معتقد به آن هستند؛ بنابر این نکوهش افراد خاص از عالمان یک رشته به معنای نفی اصل آن علم نیست.
در نتیجه: نکوهش امام صادق(علیهالسلام) مربوط به مدعیان علم فلسفه می شود که که برخلاف هدف اصلی فلسفه درمسیر انکار حقیقت مطلق قدم بر میدارند.
___________________________
پی نوشت
[1]. ر.ک: توحید المفضل ، ص 68، مفضل بن عمر، داورى ، قم، بی تا.
[2]. ر.ک: توحید مفضل، ترجمه نجف علی میرزایی، ج ۱ ، ص ۶۴.
[3]. ر.ک: توحید المفضل ، ص 68، مفضل بن عمر، داورى ، قم، بی تا.
[2]. ر.ک: أعیان الشیعة، امین عاملى ، سید محسن، ج 10، ص 132 – 133، بیروت، دار التعارف ، 1406ق.
[2]. ر.ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 795، دمشق، بیروت، دارالقلم ، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
نکوهش فلسفه