دین و اندیشه
رجعت امام علی
رجعت امام علی علیه السلام چیست ؟
رجعت به معناى بازگشت است. و مقصود از آن در اصطلاح علماى شیعه، بازگشت عده اى از اموات به دنیا، پس از ظهور امام زمان(عج) و قبل از فرا رسیدن روز قیامت است. البته چگونگی رجعت و شرایط آن و رجعت امامان و حاکمیت آنان به طور کامل روشن نیست. رجعت همگانی نیست بلکه اختصاص به مؤمنان صالحی دارد که در یک مرحله عالی از ایمان قرار دارند و کفار و طاغیان ستمگری که در مرحله منحطی از کفر و ظلم قرار دارند.امام صادق (ع) در حدیثی میفرماید: ان الرجعه لیست بعامة و هی خاصة لا یرجع الا من محض الایمان محضاً او محض الشرک محضاً؛ رجعت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد تنها گروهی بازگشت میکنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 39، حدیث 1.بسیاری از مسایل و کیفیت رجعت در روایات بیان نشده و برای ما معلوم نیست . اما به طور کلی در رابطه با سوال ابتدا چند نکته را می توان گفت:1- روایات متعددی اشعار دارند که پیامبر گرامی اسلام(ص) و بلکه پیامبران الهی و همچنین امیر مؤمنان و ائمه اطهار(ع) رجعت می کنند.2- اولین و نخستین کسی که رجعت می کند امام حسین(ع) است.3- زمان پس از ظهور حضرت مهدی(عج) مدت کوتاهی نیست بلکه مدت طولانی ای است و در آن پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان و ائمه اطهار(ع) حکومت می کنند. این حکومت به نوبت است. به عبارت دیگر ابتدا نوبت حکومت حضرت مهدی(عج) است و بعد از ایشان نوبت حکومت امام حسین(ع) می رسد و پس از آن نوبت حکومت پیامبر اکرم(ص) و بعد امیر مؤمنان(ع) است.4- همچنین از روایات بر می آید که پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان(ع)، یک رجعت ندارند. یک رجعت برای یاری رساندن به حضرت حجت(عج) و شکست سپاه شیطان است که در این رجعت همه انبیاء نیز هستند. رجعت بعدی پس از تشکیل حکومت جهانی اسلامی توسط حضرت مهدی(عج) است که پس از تشکیل و پیدایش این دولت، آنها از مواهب زمین بهره مند می شوند و حکومت می کنند.5- در رجعت اول، صرف یاری رساندن به حضرت حجت(عج) و شکست سپاه شیطان مطرح است. اما در رجعت دوم حکومت حضرت رسول الله(ص) مقدم است و آنگاه حکومت امیر مؤمنان و همه اینها پس از شهادت حضرت مهدی(عج) است.6- درباره چگونگی رجعت عبدالکریم خثعمی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: وقتی زمان قیام قائم فرارسد، در ماه جمادی الثانی و ده روز از رجب بارانی بر مردم می بارد که کسی نظیرش را ندیده باشد، آن گاه خداوند به وسیله ی آن باران، گوشت و بدن مؤمنین را از گورهایشان می رویاند و گویا آنها را می بینم که دارند از طرف جهینه می آیند و خاک را از موهایشان می تکانند. در دعای عهد که از امام صادق علیه السلام نقل شده آمده است: «…خدایا! اگر مرگ حتمی بین من و او (مهدی) فاصله انداخت، مرا در حالی که کفن را لباس خود کرده، شمشیر برهنه و نیزه ی آماده در دست دارم از قبرم برانگیز تا در همه جا، دعوت او را لبیک گویم.» مفضل بن عمر می گوید: در مورد قائم علیه السلام و اینکه برخی از اصحاب ما که منتظر ظهور ایشان بودند از دنیا رفتند گفتگو می کردیم که امام صادق علیه السلام فرمودند: «اذا قام اتی المؤمن فی قبره فیقال له: یا هذا انه قد ظهر صاحبک فان تشا ان تلحق به فالحق; هنگامی که [حضرت مهدی علیه السلام] قیام کند، [کسانی] در قبر مؤمن داخل شده و به او گفته می شود: ای فلانی! مولای تو ظهور کرده است، اگر می خواهی که به او بپیوندی، پس به او ملحق شو .» پس با توجه به آنچه از روایات اسلامی استفاده می شود، این موضوع (رجعت) جنبه همگانی ندارد بلکه اختصاص به مومنان صالح العملی دارد که در یک مرحله عالی از ایمان قرار دارند، هم چنین کفار و طاغیان ستمگری که در مرحله منحطی از کفر و ظلم قرار دارند. چنین به نظر می رسد که بازگشت مجدد این دو گروه به زندگی دنیا به منظور تکمیل یک حلقه تکاملی گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است.برای توضیح بیشتر مطلب روایاتی را که در آنها به رجعت امام علی اشاره شده در اینجا ذکر می کنیم:
روایت اول
«أخرج المجلسی فی البحار عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْیَنَ وَ أَبَا الْخَطَّابِ یُحَدِّثَانِ جَمِیعاً – قَبْلَ أَنْ یُحْدِثَ أَبُو الْخَطَّابِ مَا أَحْدَثَ – (قبل از انحراف عقیدتی ابوالخطاب) أَنَّهُمَا سَمِعَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع وَ إِنَّ الرَّجْعَةَ لَیْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِیَ خَاصَّةٌ لَا یَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضاً.»[1]علامه مجلسى به سند خود از محمّد بن مسلم روایت کرده است که حضرت صادق علیهالسلام فرمود: نخستین کسى که قبرش شکافته مىشود و به دنیا بازمىگردد، حسین بن على علیهالسلام است و رجعت براى همگان نیست بلکه براى افراد خاصى است؛ آن کسانى که ایمانى خالص و ناب دارند و یا کفرى عمیق و شرکی ریشه دار.
این روایت هم میتواند مستند برای معنای دوم (رجوع مردگان) و هم معنای سوم (رجوع ائمه اطهار) باشد.
روایت دوم
«بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ قَالَ لِی مَنْ لَا أَشُکُّ فِیهِ یَعْنِی أَبَا جَعْفَرٍ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ عَلِیّاً سَیَرْجِعَانِ.»[2]و به همین سند از بکیر بن اعین نقل شده است – کسی که در سخن او تردیدی ندارم یعنی – امام باقر علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و على بن ابى طالب علیهالسلام [به دنیا] بازخواهندگشت.
روایت، مستند برای احتمال سوم (رجعت ائمه: و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ) است.
روایت سوم
«…عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الطَّیَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً[3]- فَقَالَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ إِلَّا سَیَرْجِعُ حَتَّى یَمُوتَ وَ لَا أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مَاتَ إِلَّا سَیَرْجِعُ حَتَّى یُقْتَلَ»[4]امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه (و آن روز از هر امتى، گروهى را محشور مىکنیم) فرمود: هیچ مؤمن شهیدى نیست مگر آن که به دنیا بازمىگردد تا [به مرگ طبیعى] از دنیا برود و هیچ مؤمنى [به مرگ طبیعى] نمىمیرد مگر آن که بازمىگردد تا شهید شود.
مرحوم صدر این روایت را با روایات ماحضین در ایمان و کفر در تعارض میداند در حالی که چنان تعارضی وجود ندارد بلکه این روایت موید معنای دوم (رجعت بعضی از مردگان) میباشد. این روایت رجعت مومنین را بیان میدارد (مثبِت است) و در صدد نفی رجعت ماحضین در کفر نمیباشد.تعدادی از رجعت کنندگان در این روایت آمده و باقی در روایات دیگر بیان شده است.
روایت چهارم
« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه…فَلَمْ یَبْعَثِ اللَّهُ نَبِیّاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا رَدَّ جَمِیعَهُمْ إِلَى الدُّنْیَا حَتَّى یُقَاتِلُوا بَیْنَ یَدَیْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ »[5]خداوند هیچ یک از انبیا و رسولان را مبعوث نکرده مگر آن که همگى را به دنیا بر مىگرداند تا اینکه در رکاب امیرالمؤمنین علیهالسلام بجنگد.
این روایت مستند معنای سوم (رجوع ائمه) است. البته اضافه ای هم دارد و آن رجوع تمام انبیاء میباشد که ما قبلا روایات آن را بیان نمودیم.
شاید مستند کسانی که حاکمیت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را مقدمه برای حاکمیت امیرالمؤمنین علیهالسلام میدانند، این روایت باشد. ولی چگونه ممکن است چنین جنگ هائی توسط امیرالمؤمنین پس از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف اتفاق بیفتد در حالی که در زمان امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بساط ظلم و جور برچیده میشود. روایات متعدد و متواتر وارد شده است که در زمان آن حضرت عدل و داد همه جا را فرامی گیرد و ریشه ظلم و ستم خشکیده میشود.مگر اینکه بگوییم چنین اتفاقاتی در زمان خود امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است.
روایت پنجم
«…عَنْ دَاوُدَ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَرْجِعُ لَجَارُکُمُ الْحُسَیْنُ ع فَیَمْلِکُ حَتَّى تَقَعَ حَاجِبَاهُ عَلَى عَیْنَیْهِ مِنَ الْکِبَرِ»[6]امام باقر علیهالسلام میفرماید: اولین کسی که از ائمهطاهرین: رجعت میکند همسایهی شما امام حسین علیهالسلام است (راوی ساکن عراق بوده است). آن بزرگوار بقدری حکومت میکند کهابروهایشان روی چشمشان بیافتد (کنایه از سن زیاد )
این روایت مستند برای معنای سوم و کسانی که قائلند، حاکمیت بعد از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برای ائمه طاهرین: است، میباشد.
از طرفی ما روایات متعددی داریم که بعد از حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف حجتی نمیباشد و آن بزرگوار تا 40 روز قبل از قیامت هستند. آن40 روز باقی مانده، دوران مقدمات قیامت و حشر و نشر است یعنی جزءعالم تکلیف نیست( الیوم عملٌ بلا حساب و غداً حسابٌ بلا عمل) و دوران حساب است.
روایت ششم
«تفسیر القمی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: انْتَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ نَائِمٌ فِی الْمَسْجِدِ قَدْ جَمَعَ رَمْلًا وَ وَضَعَ رَأْسَهُ عَلَیْهِ فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ[7] ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا دَابَّةَ اللَّهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ نُسَمِّی بَعْضُنَا بَعْضاً بِهَذَا الِاسْمِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا لَهُ خَاصَّةً وَ هُوَ الدَّابَّةُ الَّتِی ذَکَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ[8] ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ أَخْرَجَکَ اللَّهُ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ مَعَکَ مِیسَمٌ تَسِمُ بِهِ أَعْدَاءَکَ فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَامَّةَ یَقُولُونَ هَذِهِ الْآیَةُ إِنَّمَا تَکْلِمُهُمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ کَلَمَهُمُ اللَّهُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ إِنَّمَا هُوَ تُکَلِّمُهُمْ مِنَ الْکَلَامِ وَ الدَّلِیلُ عَلَى أَنَّ هَذَا فِی الرَّجْعَةِ قَوْلُهُ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[9] قَالَ الْآیَاتُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةُ ع فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَامَّةَ تَزْعُمُ أَنَّ قَوْلَهُ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً عَنَى فِی الْقِیَامَةِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَیَحْشُرُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً وَ یَدَعُ الْبَاقِینَ لَا وَ لَکِنَّهُ فِی الرَّجْعَةِ وَ أَمَّا آیَةُ الْقِیَامَةِ وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَدا»[10]امام صادق علیهالسلام میفرماید: رسول خد صلی الله علیه وآله وسلم بر امیر المؤمنین علیهالسلام وارد شد و دید که آن حضرت در مسجد خوابیده و سر مبارکش را بر تودهاى خاک نهاده است. پس با پاى خود او را تکان داد و فرمود: اى «دابة اللّه» برخیز. یکى از اصحاب عرض کرد: اى رسول خدا، آیا ما نیز مىتوانیم همدیگر را به این نام بخوانیم؟ فرمود: نه، به خدا سوگند این نام تنها مخصوص اوست. او همان «دابه» (جنبنده) اى است که در کتاب خدا از او یاد شده است: «و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبدهاى را از زمین براى آنان بیرون مىآوریم که با ایشان سخن گوید که: مردم [چنان که باید] به نشانههاى ما یقین نداشتند» سپس فرمود: اى على، آخر الزمان که شود، خدا تو را در زیباترین چهره ظاهر نماید در حالى که با تو وسیلهاى است که با آن بر دشمنانت داغ و نشان مىنهى… از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: عموم مردم مىپندارند مقصود از این سخن خداوند که «و آن روز که از هر امتى گروهى را محشور مىگردانیم» روز قیامت است. حضرت فرمود:آیا خداوند در روز قیامت از هر امتى تنها گروهى را برانگیزد و دیگران را باقى گذارد؟ خیر این آیه درباره ی رجعت است و اما آیه قیامت این است: «و آنان را گرد مىآوریم و هیچ یک را فرو گذار نمیکنیم»
قبلا ما روایات دابة الارض را بررسی کردیم ولی روایت صحیحی که دابة الارض را بر امیرالمومنین علیهالسلام تطبیق نماید، نیافتیم. آن روایاتی هم که در این زمینه است باید تبیین شود.
عبارت «أَنَا صَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِیسَمِ[11]» چون عطف بر این دو تا است، ممکن است کلمه صاحب در تقدیر باشد و به معنای أنا صاحب دابةالارض باشد. پس وقتی دابةالارض ظاهر شد دیگر همه ایمان میآورند و این دابةالارض، آیه ای از آیات آسمانی است که زمام آن به دست امیرالمومنین علیهالسلام میباشد.البته تلاش بعضی بر آن است که دابةالارض را بر خود امیرالمومنین علیهالسلام تطبیق دهند.هیچ تردیدی در این نیست که امیرالمومنین علیهالسلام از بزرگترین معجزات است. خود آن حضرت میفرماید: «مَا لِلَّهِ آیَةٌ أَکْبَرُ مِنِّی»[12] ولی این مساله منافاتی با صاحب دابةالارض ندارد چون این معجزه بزرگ در اختیار آن حضرت است که این هم، از معجزات است.
این روایت، ظاهرا مشکل سندی ندارد ولی مشکل اصلی آن، نقل از تفسیر قمی است و ما کراراً گفته ایم که قبلا نظرمان در مورد این تفسیر همان نظر مرحوم آقای خویی بوده است ولی بعدا از نظرمان برگشتیم چون تأملاتی در اَسناد و انتساب این کتاب به مرحوم قمی داریم (در این تفسیر همه روایات وارد شده از قمی نمیباشد بلکه از دیگران هم به این تفسیر وارد و مخلوط شده است، این تنها حرف ما نیست بلکه بعضی از بزرگان معاصر حوزه هم بیان نمودهاند.)[13]از این روایت رجعت امیرالمؤمنین علیهالسلام، استفاده میشود که شاهد برای معنای سوم میباشد و از طرفی رجعت عده ای هم فهمیده میشود. – البته در روایت تبیین نشده است که این تعداد چه کسانی هستند؟ مؤمن محض و یا کافر محض هستند؟- پس مؤید معنای دوم هم میباشد.
روایت هفتم
«عیون أخبار الرضا علیهالسلام تَمِیمٌ الْقُرَیْشِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قَالَ الْمَأْمُونُ[14] لِلرِّضَا علیهالسلام یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَقُولُ فِی الرَّجْعَةِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّهَا الْحَقُ قَدْ کَانَتْ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ وَنَطَقَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم یَکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلُّ مَا کَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ»[15]حسن بن جهم روایت کرده است که امام رضا علیهالسلام در پاسخ به مأمون که پرسید: نظر شما درباره رجعت چیست؟ فرمود: رجعت، حق است و در امتهاى گذشته هم بوده است. قرآن کریم از آن سخن گفته است و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: هر آنچه در امتهاى پیشین رخ داده است، در این امّت مو به مو اتفاق خواهد افتاد.
پس طبق این روایت، در این امت هم رجعت میباشد. [1]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص39..
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص39.
[3]نمل/سوره27، آیه83.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص40.
[5]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص41.
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص44.
[7]. بنده علاوه بر اشکال سندی که به این روایت دارم، عبارت «فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ» برایم قابل قبول نیست. وجود مقدس محمد مصطفی که سراپا ادب و اخلاق بود و طرف مقابلش هم امیرالمومنین علیهالسلام باشد، شاید چنین تعبیری رسا نباشد. پیامبری که حضرت را با لفظ «برادر» خطاب می فرماید، البته امیرالمومنین علیهالسلام خود را خادم پیامبر می دانست و می فرمود: أنا عبدٌ من عبید محمد.
[8].نمل/سوره27، آیه82.
[9].نمل/سوره27، آیه83.
[10]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص53.
[11]. قال فی النهایة: المیسم هی الحدیدة التی یوسم بها، و أصله موسم فقلبت الواو یاءا لکسرة المیم.
[12].تفسیر القمی، ج1، ص309.
[13]. نگا: کلیات فی علم الرجال ایه الله سبحانی.
[14]. در بعضی روایات، از مامون عباسی تعبیر به عفریت شده است مامون تا مرفق دستش به خون معصوم و اولاد معصومین آغشته است.با این حال تعجب می کنم از افرادی که از وی دفاع می کنند. کشف الغمه مطلبی دارد که گویا می خواهد از مامون عباسی دفاع کند، از بعضی معاصرین دیگر هم، خیلی تعجب.آور است که از این شخص دفاع میکنند.
[15]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص59.
روایت اول
«أخرج المجلسی فی البحار عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْیَنَ وَ أَبَا الْخَطَّابِ یُحَدِّثَانِ جَمِیعاً – قَبْلَ أَنْ یُحْدِثَ أَبُو الْخَطَّابِ مَا أَحْدَثَ – (قبل از انحراف عقیدتی ابوالخطاب) أَنَّهُمَا سَمِعَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یَرْجِعُ إِلَى الدُّنْیَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع وَ إِنَّ الرَّجْعَةَ لَیْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِیَ خَاصَّةٌ لَا یَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضاً.»[1]علامه مجلسى به سند خود از محمّد بن مسلم روایت کرده است که حضرت صادق علیهالسلام فرمود: نخستین کسى که قبرش شکافته مىشود و به دنیا بازمىگردد، حسین بن على علیهالسلام است و رجعت براى همگان نیست بلکه براى افراد خاصى است؛ آن کسانى که ایمانى خالص و ناب دارند و یا کفرى عمیق و شرکی ریشه دار.
این روایت هم میتواند مستند برای معنای دوم (رجوع مردگان) و هم معنای سوم (رجوع ائمه اطهار) باشد.
روایت دوم
«بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ قَالَ لِی مَنْ لَا أَشُکُّ فِیهِ یَعْنِی أَبَا جَعْفَرٍ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ عَلِیّاً سَیَرْجِعَانِ.»[2]و به همین سند از بکیر بن اعین نقل شده است – کسی که در سخن او تردیدی ندارم یعنی – امام باقر علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و على بن ابى طالب علیهالسلام [به دنیا] بازخواهندگشت.
روایت، مستند برای احتمال سوم (رجعت ائمه: و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ) است.
روایت سوم
«…عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الطَّیَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً[3]- فَقَالَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ إِلَّا سَیَرْجِعُ حَتَّى یَمُوتَ وَ لَا أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مَاتَ إِلَّا سَیَرْجِعُ حَتَّى یُقْتَلَ»[4]امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه (و آن روز از هر امتى، گروهى را محشور مىکنیم) فرمود: هیچ مؤمن شهیدى نیست مگر آن که به دنیا بازمىگردد تا [به مرگ طبیعى] از دنیا برود و هیچ مؤمنى [به مرگ طبیعى] نمىمیرد مگر آن که بازمىگردد تا شهید شود.
مرحوم صدر این روایت را با روایات ماحضین در ایمان و کفر در تعارض میداند در حالی که چنان تعارضی وجود ندارد بلکه این روایت موید معنای دوم (رجعت بعضی از مردگان) میباشد. این روایت رجعت مومنین را بیان میدارد (مثبِت است) و در صدد نفی رجعت ماحضین در کفر نمیباشد.تعدادی از رجعت کنندگان در این روایت آمده و باقی در روایات دیگر بیان شده است.
روایت چهارم
« عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه…فَلَمْ یَبْعَثِ اللَّهُ نَبِیّاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا رَدَّ جَمِیعَهُمْ إِلَى الدُّنْیَا حَتَّى یُقَاتِلُوا بَیْنَ یَدَیْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ »[5]خداوند هیچ یک از انبیا و رسولان را مبعوث نکرده مگر آن که همگى را به دنیا بر مىگرداند تا اینکه در رکاب امیرالمؤمنین علیهالسلام بجنگد.
این روایت مستند معنای سوم (رجوع ائمه) است. البته اضافه ای هم دارد و آن رجوع تمام انبیاء میباشد که ما قبلا روایات آن را بیان نمودیم.
شاید مستند کسانی که حاکمیت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را مقدمه برای حاکمیت امیرالمؤمنین علیهالسلام میدانند، این روایت باشد. ولی چگونه ممکن است چنین جنگ هائی توسط امیرالمؤمنین پس از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف اتفاق بیفتد در حالی که در زمان امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بساط ظلم و جور برچیده میشود. روایات متعدد و متواتر وارد شده است که در زمان آن حضرت عدل و داد همه جا را فرامی گیرد و ریشه ظلم و ستم خشکیده میشود.مگر اینکه بگوییم چنین اتفاقاتی در زمان خود امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است.
روایت پنجم
«…عَنْ دَاوُدَ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَرْجِعُ لَجَارُکُمُ الْحُسَیْنُ ع فَیَمْلِکُ حَتَّى تَقَعَ حَاجِبَاهُ عَلَى عَیْنَیْهِ مِنَ الْکِبَرِ»[6]امام باقر علیهالسلام میفرماید: اولین کسی که از ائمهطاهرین: رجعت میکند همسایهی شما امام حسین علیهالسلام است (راوی ساکن عراق بوده است). آن بزرگوار بقدری حکومت میکند کهابروهایشان روی چشمشان بیافتد (کنایه از سن زیاد )
این روایت مستند برای معنای سوم و کسانی که قائلند، حاکمیت بعد از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف برای ائمه طاهرین: است، میباشد.
از طرفی ما روایات متعددی داریم که بعد از حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف حجتی نمیباشد و آن بزرگوار تا 40 روز قبل از قیامت هستند. آن40 روز باقی مانده، دوران مقدمات قیامت و حشر و نشر است یعنی جزءعالم تکلیف نیست( الیوم عملٌ بلا حساب و غداً حسابٌ بلا عمل) و دوران حساب است.
روایت ششم
«تفسیر القمی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: انْتَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ نَائِمٌ فِی الْمَسْجِدِ قَدْ جَمَعَ رَمْلًا وَ وَضَعَ رَأْسَهُ عَلَیْهِ فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ[7] ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا دَابَّةَ اللَّهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ نُسَمِّی بَعْضُنَا بَعْضاً بِهَذَا الِاسْمِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا لَهُ خَاصَّةً وَ هُوَ الدَّابَّةُ الَّتِی ذَکَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ[8] ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ أَخْرَجَکَ اللَّهُ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ مَعَکَ مِیسَمٌ تَسِمُ بِهِ أَعْدَاءَکَ فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَامَّةَ یَقُولُونَ هَذِهِ الْآیَةُ إِنَّمَا تَکْلِمُهُمْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ کَلَمَهُمُ اللَّهُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ إِنَّمَا هُوَ تُکَلِّمُهُمْ مِنَ الْکَلَامِ وَ الدَّلِیلُ عَلَى أَنَّ هَذَا فِی الرَّجْعَةِ قَوْلُهُ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[9] قَالَ الْآیَاتُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةُ ع فَقَالَ الرَّجُلُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَامَّةَ تَزْعُمُ أَنَّ قَوْلَهُ وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً عَنَى فِی الْقِیَامَةِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَیَحْشُرُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً وَ یَدَعُ الْبَاقِینَ لَا وَ لَکِنَّهُ فِی الرَّجْعَةِ وَ أَمَّا آیَةُ الْقِیَامَةِ وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَدا»[10]امام صادق علیهالسلام میفرماید: رسول خد صلی الله علیه وآله وسلم بر امیر المؤمنین علیهالسلام وارد شد و دید که آن حضرت در مسجد خوابیده و سر مبارکش را بر تودهاى خاک نهاده است. پس با پاى خود او را تکان داد و فرمود: اى «دابة اللّه» برخیز. یکى از اصحاب عرض کرد: اى رسول خدا، آیا ما نیز مىتوانیم همدیگر را به این نام بخوانیم؟ فرمود: نه، به خدا سوگند این نام تنها مخصوص اوست. او همان «دابه» (جنبنده) اى است که در کتاب خدا از او یاد شده است: «و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد، جنبدهاى را از زمین براى آنان بیرون مىآوریم که با ایشان سخن گوید که: مردم [چنان که باید] به نشانههاى ما یقین نداشتند» سپس فرمود: اى على، آخر الزمان که شود، خدا تو را در زیباترین چهره ظاهر نماید در حالى که با تو وسیلهاى است که با آن بر دشمنانت داغ و نشان مىنهى… از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: عموم مردم مىپندارند مقصود از این سخن خداوند که «و آن روز که از هر امتى گروهى را محشور مىگردانیم» روز قیامت است. حضرت فرمود:آیا خداوند در روز قیامت از هر امتى تنها گروهى را برانگیزد و دیگران را باقى گذارد؟ خیر این آیه درباره ی رجعت است و اما آیه قیامت این است: «و آنان را گرد مىآوریم و هیچ یک را فرو گذار نمیکنیم»
قبلا ما روایات دابة الارض را بررسی کردیم ولی روایت صحیحی که دابة الارض را بر امیرالمومنین علیهالسلام تطبیق نماید، نیافتیم. آن روایاتی هم که در این زمینه است باید تبیین شود.
عبارت «أَنَا صَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِیسَمِ[11]» چون عطف بر این دو تا است، ممکن است کلمه صاحب در تقدیر باشد و به معنای أنا صاحب دابةالارض باشد. پس وقتی دابةالارض ظاهر شد دیگر همه ایمان میآورند و این دابةالارض، آیه ای از آیات آسمانی است که زمام آن به دست امیرالمومنین علیهالسلام میباشد.البته تلاش بعضی بر آن است که دابةالارض را بر خود امیرالمومنین علیهالسلام تطبیق دهند.هیچ تردیدی در این نیست که امیرالمومنین علیهالسلام از بزرگترین معجزات است. خود آن حضرت میفرماید: «مَا لِلَّهِ آیَةٌ أَکْبَرُ مِنِّی»[12] ولی این مساله منافاتی با صاحب دابةالارض ندارد چون این معجزه بزرگ در اختیار آن حضرت است که این هم، از معجزات است.
این روایت، ظاهرا مشکل سندی ندارد ولی مشکل اصلی آن، نقل از تفسیر قمی است و ما کراراً گفته ایم که قبلا نظرمان در مورد این تفسیر همان نظر مرحوم آقای خویی بوده است ولی بعدا از نظرمان برگشتیم چون تأملاتی در اَسناد و انتساب این کتاب به مرحوم قمی داریم (در این تفسیر همه روایات وارد شده از قمی نمیباشد بلکه از دیگران هم به این تفسیر وارد و مخلوط شده است، این تنها حرف ما نیست بلکه بعضی از بزرگان معاصر حوزه هم بیان نمودهاند.)[13]از این روایت رجعت امیرالمؤمنین علیهالسلام، استفاده میشود که شاهد برای معنای سوم میباشد و از طرفی رجعت عده ای هم فهمیده میشود. – البته در روایت تبیین نشده است که این تعداد چه کسانی هستند؟ مؤمن محض و یا کافر محض هستند؟- پس مؤید معنای دوم هم میباشد.
روایت هفتم
«عیون أخبار الرضا علیهالسلام تَمِیمٌ الْقُرَیْشِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قَالَ الْمَأْمُونُ[14] لِلرِّضَا علیهالسلام یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَقُولُ فِی الرَّجْعَةِ فَقَالَ علیهالسلام إِنَّهَا الْحَقُ قَدْ کَانَتْ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ وَنَطَقَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم یَکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلُّ مَا کَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ»[15]حسن بن جهم روایت کرده است که امام رضا علیهالسلام در پاسخ به مأمون که پرسید: نظر شما درباره رجعت چیست؟ فرمود: رجعت، حق است و در امتهاى گذشته هم بوده است. قرآن کریم از آن سخن گفته است و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: هر آنچه در امتهاى پیشین رخ داده است، در این امّت مو به مو اتفاق خواهد افتاد.
پس طبق این روایت، در این امت هم رجعت میباشد. [1]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص39..
[2]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص39.
[3]نمل/سوره27، آیه83.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص40.
[5]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص41.
[6]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص44.
[7]. بنده علاوه بر اشکال سندی که به این روایت دارم، عبارت «فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ» برایم قابل قبول نیست. وجود مقدس محمد مصطفی که سراپا ادب و اخلاق بود و طرف مقابلش هم امیرالمومنین علیهالسلام باشد، شاید چنین تعبیری رسا نباشد. پیامبری که حضرت را با لفظ «برادر» خطاب می فرماید، البته امیرالمومنین علیهالسلام خود را خادم پیامبر می دانست و می فرمود: أنا عبدٌ من عبید محمد.
[8].نمل/سوره27، آیه82.
[9].نمل/سوره27، آیه83.
[10]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص53.
[11]. قال فی النهایة: المیسم هی الحدیدة التی یوسم بها، و أصله موسم فقلبت الواو یاءا لکسرة المیم.
[12].تفسیر القمی، ج1، ص309.
[13]. نگا: کلیات فی علم الرجال ایه الله سبحانی.
[14]. در بعضی روایات، از مامون عباسی تعبیر به عفریت شده است مامون تا مرفق دستش به خون معصوم و اولاد معصومین آغشته است.با این حال تعجب می کنم از افرادی که از وی دفاع می کنند. کشف الغمه مطلبی دارد که گویا می خواهد از مامون عباسی دفاع کند، از بعضی معاصرین دیگر هم، خیلی تعجب.آور است که از این شخص دفاع میکنند.
[15]. مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص59.
رجعت امام علی