شهادت حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت
سلام . لطفا ((از منابع معروف اهل سنت))، شواهدی درباره شهادت حضرت فاطمه به دست عمربن خطاب ارایه دهید.
ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و جسارتهایی که به آن حضرت وارد آوردند حقیقتی است که علاوه بر منابع شیعه در بسیاری از منابع اهل سنت و وهابیت آمده و بزرگان آنان به این مطلب اعتراف کرده اند. ما برای روشن شدن موضوع فقط به چند نمونه از آن موارد اشاره مى کنیم:1) : ابو بکر عبداللَّه بن محمد بن ابى شیبه ، شیخ و استاد بخارى ، و یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب المصنف، مى گوید : « آنگاه که بعد از رسول خدا ( ص ) براى ابوبکر بیعت مى گرفتند. على ( ع ) و زبیر براى مشورت در این امر نزد فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) رفت و شد مىکردند . عمر بن خطاب با خبر گردید و بنزد فاطمه ( س ) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا ( ص ) ! به خدا در نزد ما کسى از پدرت محبوبتر نیست و پس از او محبوبترین تویى!! وبه خدا قسم این امر مرا مانع نمى شود که اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه (س) بیرون شد ، على(ع) و …به خانه برگشتند. پس فاطمه(س) گفت : مى دانید که عمر نزد من آمد ، و به خدا قسم یاد کرده اگر شما ( بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید ) به خانه برگردید خانه را با شما آتش مى زند ؟ وبه خدا قسم که او به سوگندش عمل خواهد کرد » (کتاب المصنف ، ج 7 ، ص 432 ، حدیث 37045 ، کتاب الفتن ). 2) : همین مضمون را سیوطى در مسند فاطمه ، آورده است . (سیوطى ، مسند فاطمه ، ص 36). 3) : ابن عبدالبر ، در الاستیعاب ، نیز این داستان را نقل کرده است . (ابن عبدالبر ، الاستیعاب ، ج 3 ، ص 975). و …
3) : بلاذری در انساب الاشراف می نویسد: … و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود : آیا من نظاره گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى . چنانکه بلاذرى مى گوید : « ابوبکر به على ( ع ) پیام فرستاد تا با وى بیعت کند امّا على نپذیرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) ناگاه عمر را با مشعل در خانه اش یافت ، پس فرمود : یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش مى کشى ؟ ! عمر گفت : بلى، و آنچنان به این عمل مُصرّ هستم چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود ». ( بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586 ).
4) : ابوالفداء نیز مى گوید : « سپس ابوبکر، عمر بن خطاب را به سوى على و آنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بیرون کند، وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ . پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند . پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : کجا ؟ اى پسر خطاب ! آمده اى تا کاشانه ما را به آتش کشى ؟ ! گفت : بلى. (ابوالفداء ، تاریخ ابى الفداء ج 1 ص 156 . دار المعرفة ، بیروت ).
5) : احمد شهرستانی در الملل و النحل به نقل از نظام می نویسد: از جمله عقائد نظام آن بود که می گفت: عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد می زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. او در ادامه می نویسد: همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.( الملل و النحل، ج 1، ص 57، چاپ دارالمعرفه بیروت. قابل توجه اینکه نظام معتزلی از رؤسای اهل سنتِ مذهبِ معتزله در زمان خود بود که در سال 231 از دنیا رفت).
6) : یکی از علمای بزرگ سنى شافعی به نام جوینی از همه صریحتر به این مطلب اشاره کرده و می نویسد: از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده که فرمود : « چون به دخترم فاطمه مى نگرم بیاد مى آورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنکه در خانه اش ذلّت وارد گردیده ، از وى هتک حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمى آورد « یا محمداه » …پس او اولین کسى از اهل بیتم مى باشد که به من ملحق مى گردد ، پس بر من وارد مى شود ، محزون ، مکروب ، مغموم ، مقتول . . . » . ( فرائد السمطین ، ج 2 ، ص 34 ، 35 طبع بیروت).
7) : ذهبی از دیگر بزرگان اهل سنت ،در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد: هنگامى با مشعل آتش براى تسلیت دختر پیامبر اکرم ( ص ) آمدند که وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و … موجب قتل محسن طفلى که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید . چنانکه ابن ابى دارم در ادامه می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گردید.(سیر اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578).
8) : ابن عبد ربّه می نویسد: پس عمر با شعله ای از آتش روانه خانه فاطمه شده تا آنجا را به آتش بکشد در این هنگام عمر با فاطمه برخورد کرده، فاطمه به وی گفت: ای پسر خطاب آیا برای آتش کشیدن خانه ما آمده ای، عمر گفت: آری، مگر آنکه با ابوبکر بیعت کنید…( العقد الفرید، ج 5، ص 13 و 14، چاپ بیروت 1404)
9) : ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید و یا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى زنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. …وقتى فاطمه صداى آنها را شنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى کردند برگشتند و دلشان به حال فاطمه سوخت ولى عمر و عده اى ماندند. على را بیرون آوردند و گفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى زنیم(الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد على شیرى، منشورات رضى).
حال بعد از ذکر این منابع و این مطالب که تماما از بزرگان اهل سنت نقل شده بود، نتیجه روشن است، زنى که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه اش و سقط جنینش و … مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهى منجر به فوت وى شود ، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى گردد ، و به عامل جنایت مستند مى باشد ، و نیازى به دلیل دیگرى ندارد . از اینرو است که ائمه معصومین و اهل بیت رسول خدا ( ص ) مادر خود را شهیده مى خواندند . چنانکه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صدیقة شهیدة » (اصول کافی ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 ).
با آنچه گفته شد جاى تردیدى باقى نمى ماند ، و شهادت دختر پیامبر ( ص ) براى هیچ شیعه و سنى منصف و غیرمتعصبى قابل انکار نیست . و به این ترتیب پرسشهاى فراوانى را پیش روى تاریخ قرار می گیرد که از آن جمله است : چرا خورشید عُمْر فاطمه ( س ) به آن زودى غروب کرد ؟ آیا به مرگ طبیعى بود ؟ آیا تهدید به آتش کشیدن خانه در آن تأثیر نداشت ؟ آتش زدن در خانه چطور ؟ در به پهلو زدن چطور ؟ سقط جنین و بیمارى پس از آن باعث شهادت نبود ؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا : همانطور که بخارى ومسلم(بخاری و مسلم دو تن از مهمترین سران اهل سنت هستند که دو کتاب به نامهای صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته اند که در نزد اهل سنت این دو کتاب بعد از قرآن مهمترین کتب آنان به حساب می آید و تمام روایات آن را صحیح می دانند) مى گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . (صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، کتاب الخمس ، باب 837 ، ح 1265) . « فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى توفّیت . » (همان ، ج 3 ، ص 252 ، کتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52) . چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاک سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى علیها . » (همان). چرا چنانکه بخارى نقل کرده : نیمه شب دفن گردید ؟ (همان) . چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده اند : على ( ع )، ابوبکر و عمر را کاذب ، آثم ، غادر و خائن مى دانست ؟ قال عمر، لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابکر ) کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حکم الفئ ، حدیث 49) .
شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپامى خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى شد، امروز تحریف گران تاریخ مى گفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود .
به هر حال شهادت بانوی دو عالم و آزار و اذیتهایی که در دوران کوتاه پس از پیامبر از سوی غاصبان خلافت دید واقعیتی است که قابل انکار نمی باشد و مصیبتی است که تا روز قیامت رنج و محنت آن از دل عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت بیرون نخواهد رفت.
شهادت حضرت زهرا (س) در منابع اهل سنت