دین و اندیشه

پیامبران پس از یوسف و عاقبت مصر

پرسش و پاسخ

بعد از یوسف پیامبر(ص) چه کسانی حکومت مصر را ادامه دادند و در چه سالی و چند و توسط چه کسانی مصر به سمت غرب رفت؟

1- در مورد پیامبران بعد از یوسف باید گفت : حضرت یوسف فرزندانی به نام های منسی و افرائیم داشته است. (1) نبوت و امامت مقام الهی است که خداوند آن را بر اساس لیاقت به شخصی می‌دهد تا هدایت مردم را به عهده گیرد. خداوند درباره حضرت ابراهیم‌(ع) بعد از اینکه از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد، می‌فرماید: إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاس‌ِ إِمَامًا؛ (2) ای ابراهیم‌! مقام امامت را به تو دادم‌.حضرت ابراهیم‌(ع) از خداوند درخواست کرد که این مقام را به فرزندانش هم بدهد. خداوند در جواب فرمود: لاینال عهدی الظالمین‌؛ این مقام‌، به ظالمان نمی‌رسد، یعنی اگر فرزندانت لایق این مقام باشند، به آن ها هم داده می‌شود و گرنه داده نخواهد شد.در این مورد هم اگر فرزندان یوسف پیامبر نشده باشند، به خاطر این بوده است که لایق آن مقام بزرگ نبوده و شایستگی آن را نداشته‌اند .پیامبر نشدن، به معنای درستکار و مومن نبودن نیست.در حدیثی نقل شده که وقتی یوسف به استقبال پدر رفت، دیرتر از پدر از اسب پایین آمد; خداوند به خاطر این ترک اولی از نسل او پیامبری قرار نداد (3)ولی صحت این حدیث مورد تردید است‌. حضرت یوسف‌ جزء انبیای بزرگوار الهی می‌باشد و عصمت پیامبران خدا از مسائلی است که با دلایل عقلی و آیات و روایات فراوان قطع ثابت شده است‌. آیات سورة یوسف‌ بر دانش‌، بردباری و عصمت شگفت آور حضرت یوسف شهادت می‌دهد. قرآن‌، سرگذشت او را به عنوان “اسوه تقوا” و مظهر عفت و عصمت بیان می‌کند . او را از بندگان “مخلَص‌”(4) می‌شمارد که به فرمودة قرآن کریم “مخلَصین‌” از گزند شیطان در امانند: “اِلاّ عبادک منهم المخلصین‌” (5) بنابراین‌، چگونه می‌توان به او نسبت داد که “غرور سلطنت او را گرفته و به احترام پدر از اسب پیاده نشده باشد ؟!
به همین جهت‌، برخی از مفسران این احادیث را مخالف با آیات قرآن دانسته‌ و قابل قبول ندانسته اند. (6)
آیات و روایات معتبر نشانگر آن است که حضرت یوسف‌ طبق فرمان الهی عمل می‌کرد . کمال احترام را نسبت به پدر انجام می‌داد; چنان که قرآن کریم می‌فرماید:
“فَلَمَّا دَخَلُوا یُوسُف‌َ ءَاوَی‌ََّ إِلَیْه‌ِ أَبَوَیْه‌ِ وَقَال‌َ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّه‌ُ ءَامِنِین‌َ;(7)
هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت‌: همگی داخل مصر شوید که ان شأالله در امن و امان خواهید بود!”
از جملة “فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَی‌َ یُوسُف‌َ” و “قَال‌َ ادْخُلُواْ مِصْرَ” (واژه ورود و دخول‌) استفاده می‌شود که حضرت یوسف‌ در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود ، در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته‌، در انتظار قدوم آنان به سر می‌برد. هنگامی که پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبت ویژه‌ای کرد: “ءاوَی‌ََّ إِلَیْه‌ِ أَبَوَیْه‌ِ” . پس از انجام دادن مراسم استقبال‌، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن دیار سکنی گزینند ، در غیر این صورت واژة ورود و دخول جایگاهی نداشت‌، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.(8)
علاوه بر آن‌، روایت مذکور مرسل است (9 ).
فرزندی که پیامبران بنی اسرائیل از نسل او می باشند، لاوی فرزند یعقوب است. در روایت از امام صادق نقل شده که چون زمان رحلت حضرت یوسف فرارسید،آل یعقوب را که در آن وقت هشتاد نفر بودند ،جمع کرد و گفت: قبطیان بر شما غالب خواهند شد و شما را اذیت می کنند .نجات تان توسط فردی از نسل لاوی است که نام او موسی و پسر عمران است .(10) حضرت موسی به سه واسطه به لاوی می رسد .(11) یوشع بن نون از فرزندان افرائیم بن یوسف بعد از حضرت موسی به نبوت رسید. بر اساس برخی روایات مدت سی سال بعداز حضرت موسی زنده بود .(12)
پی نوشت ها:
1.دایره المعارف بزرگ اسلامی ،ج 8 ، ص 129.
2.بقره‌(2)آیه124 .
3.‌ کلینی‌، کافی ج 2، ص 311، ح 15، تحقیق : علی اکبر غفاری، تهران ، اسلامیه، چاپ سوم ، 1388 ق .
4.یوسف‌(12)آیه24.
5.حجر(15)آیه 40.
6. الفرقان فی تفسیر القرآن‌، محمد الصادقی‌، ج 12 ـ 13، ص 206 ـ 208.
7.یوسف‌، آیه99 .
8. تفسیر راهنما، هاشمی رفسنجانی‌، ج 8، ص 576 ـ 577؛ المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 11، ص336-337 .
9 مراه العقول فی شرح اخبار ال الرسول ، علامه مجلسی ، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی ، تهران ، اسلامیه ، چاپ دوم 1363 ش
.ج 10 ص 215 .
10 علامه مجلسی ،حیوه القلوب ، تحقیق سید علی امامیان، قم، سرور، چاپ اول، 1375 ش ، ج 1 ،ص 584 .
11 . همان ، ص 579 .
12 .سید هاشم رسولی محلاتی، تاریخ انبیا، تهران، اسلامیه، چاپ سوم ، 1361 ش ، ج 2 ، ص 181 .( ویکی فقه )
2- فرعون های مصر
واژه ی قبطی فرعون، لقبی است که برای فرمانروایان شامل پادشاهان مصر باستان و ملکه های حکم فرمایی که سلطنت را به عهده داشته اند، به ‌کار می ‌رود. فرعون در حقیقت فردی بوده است که به نظر مردم از سوی خدایان برگزیده شده تا مردم، ارتش، اموال و سرزمین مصر را هدایت کند و فرمانروای کل مصر تلقی می ‌شده ‌است. مصریان به جز مدتی که یکتا پرست شدند، فرعون را یکی از خدایان خود می دانستند و نه فقط فرستاده ی خدایان. به همین دلیل تخطی از فرمان او، تخطی از فرمان خدایان بوده و همه از او در هر شرایطی پیروی می کردند.
نخستین فرعون مصر
طبق شواهد تاریخی پیدا شده، اولین کسی که از او تحت عنوان فرعون یاد شده است، شخصی است به نام “پادشاه عقرب”. سال حکمفرمایی و نام اصلی اون مشخص نیست و ظاهراً عنوان فرعون چیزی بوده که با آن مورد خطاب قرار می گرفته است. پس از او، سایر حاکمان مصر هم از نام فرعون برای خود استفاده کرده اند.
فرعون های مصر به ترتیب تاریخی
شاه عقرب یکم: اولین فرعون
شاه عقرب خود را فرعون مصر نامید. او در حقیقت بر تمام مصر حکومت نمی کرد؛ زیرا در آن زمان مصر دو نیمه شده بود. مصر سفلی حاکمان خود را داشت و بر مصر علیا شاه عقرب و فرزندانش حکومت می کردند.
نارمر: متحده کننده ی مصر
در این که نارمر در اصل چه کسی بوده، بحث و مناقشه زیاد است. بعضی مصرشناسان او را با نام منس که در زبان مصری همان مرینار است ، می خوانند. او در حقیقت اولین فرمانروای مصر متحد است و به همین دلیل شهرت زیادی دارد. او ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می زیسته. نارمر در ام القعاب، گورستانی در ابیدوس مصر دفن شده است و استخوان های انسان هایی که در هنگام دفن برای اون قربانی شده اند در کنار گورش پیدا شده اند. احتمالاً این رسم از زمان او در مصر آغاز شده است. از فرعون های بعدی که فرزندان و نوادگان او بودند، می توان دجر، مرنیث، دجت، دن، آنجیب، سمرخت و قاعا را نام برد. نارمر اولین پادشاه دودمان اول است و قاعا آخرین آن ها. این دودمان حدود ۱۰۰۰ سال ادامه داشته است.
هوتپ سخموی: فرعون گمشده
او دودمان دوم فرمانروایان مصر را پایه نهاد و در تغییرات تاریخ مصر باستان نقش موثری داشت. مکان آرامگاه هوتپ سخموی ناشناخته است اما عده‌ای از مصرشناسان بر این باورند که گورش زیر گذرگاه خاکسپاری در گورستان اوناس در سقاره است چرا که مهرها و نشان ‌های او در این مکان پیدا شده ‌اند.
خسه خموی آغازگر جنگ های مصر
او پنجمین و آخرین فرعون در دودمان دوم است. خسه خموی که نامش اشاره به قدرت دو تن از خدایان مصر دارد، چندین نبرد مهم داشته است که در آن‌ها با مردمان شمال مصر جنگیده است. پیش از آن مصر قدرت کافی برای رویارویی این چنینی با دشمنان خود را نداشت. ولی چندین مورد از کهن ترین ساختمان های مصر را نیز بر جا گذاشته است.
آغاز عصر اهرام
عصر اهرام یا پادشاهی کهن، به دوره ‌ای از تاریخ مصر در هزاره ی سوم پیش از میلاد گفته می شود که پس از دودمان دوم آغاز شدو تا انتهای فرمانروایی دودمان ششم ادامه یافت. در این دوران است که مصر نخستین پیشرفت‌ های عظیم خود در زمینه ی تمدن و شهرسازی را تجربه کرد و تبدیل شد یه یکی از عجیب ترین و قوی ترین تمدن ها در سراسر جهان آن روزگار. از حدود ۲۶۰۰ سال پیش از میلاد تا ۲۱۰۰ سال پ.م این دوره ادامه داشته است. چیزی حدود ۵۰۰ سال که بیشترین پیشرفت مصر را در خود جای داده است. پایتخت مصر در دوره ی پادشاهی کهن شهر ممفیس بوده است. دلیل آن که به این دوران عصر اهرام می گویند، ساخته شدن صدها هرم کوچک و بزرگ در طی آن است.
جوزر یا نچریخت: ساخت اولین هرم
نچریخت، بدن خدایان معنا می‌دهد و جوزر به معنای قدیس است. او را نه فقط با هرمش بلکه با انقلاب اصلاحی بزرگی در آیین مصر کهن ایجاد کرد، می شناسند. در واقع جوزر، عنوان “سازنده” را به خود اختصاص داده است و این به خاطر اصلاحاتی است که به کمک وزیرش ایمهوتپ انجام داد. در هنگام حکومت او، فرهنگ و اقتصاد پیشرفت کردند و داد و ستد با شرق رونق یافت. او تقریباً شهر ممفیس را ساخت و آن را تبدیل به پایتخت کرد. هرم جوزر یا هرم پلکانی، از شش مصطبه بزرگ به کوچک تشکیل شده که بر روی هم قرار گرفته‌ اند و ۶۲ متر بالا می روند. آرامگاه جوزر در دالانی درون این هرم است.
سنفرو مبدع روش های جدید اهرام
او اولین فرعون دودمان چهارم است و ابداعات و روش های نوین او در ساخت هرم، در نوادگان او اثر گذاشت و منجر به ساخت اهرام ثلاثه ی مصر شد. از دوران فرمانروایی سنفرو، سه هرم مانده است که در منطقه ی دهشور هستند: هرم خمیده، هرم سرخ، و هرم میدوم.
خوفو یا خئوپس سازنده ی هرم بزرگ جیزه
پس از آن که سنفرو، پدر خوفو، ساخت اهرام را به کلی متحول کرد، خوفو توانست بزرگترین هرم مصر را که یکی از اهرام ثلاثه و عجایب هفتگانه ی دنیا است بسازد. می گویند مومیایی او در این هرم است اما تاکنون یافت نشده است. او سه همسر اصلی داشت که هر یک در یکی از سه هرم کوچک دیگر، در نزدیکی هرم بزرگ دفن شده‌اند. با وجود آن که شهرت زیادی برای ساخت هرم دارد، پادشاهی نالایق بوده است. هرودوت تاریخ نویس، گفته است خوفو مصر را دچار هرنوع بدبختی ممکن کرد. او نیایشگاه ‌ها را بست و رعایا را وادار کرد با مزدی اندک برایش کارگری کنند تا هرمش را بسازد. آن چه از بردگان بیچاره و خدمتکاران بی مزد و مواجب در تاریخ مصر ذکر می شود به دوران او باز می گردد.
خفرع سازنده ی ابوالهول و هرم دوم
او پسر خوفو بود و به دنباله روی از پدر، کنار هرم او هرمی تنها ۳ متر کوچکتر ساخت. با آن که وقت و قدرتش را داشت، به نشانه ی احترام از هرم پدر فراتر نرفت و پس از او نیز این احترام ادامه یافت و خوفو بزرگترین هرم ماند. به علاوه خفرع، دستور ساخت مجسمه ای سهمگین و بزرگ به نام ابوالهول را در کنار اهرام داد.
منکورع سازنده ی سومین هرم
او پسر خفرع بود و هرمی در کنار دو هرم بزرگ قبلی ساخت. بسیاری از تندیس ‌های او نیمه ‌کاره رها شده ‌اند که نشان دهنده ی کوتاه بودن دوران فرمانروایی او است. هرم او در جیزه نیز کوتاه ترین هرم از میان اهرام سه‌ گانه است که به دلیل احترام قائل شدن برای پدر و پدربزرگش است. گفته می شود او آن قدر سازندگی و اصلاح در مصر ایجاد کرد، که نام بد خوفو از ذهن مردم پاک شد.
اوسرکاف ساختن معابد خورشید
او بنیان ‌گذار دودمان پنجم در مصر باستان است. شهرتش به دلیل آن است که نخستین فرعونی است که رسم ساختن معابد خورشید در ابو صیر را به جا آورد و گورستان پادشاهی را به این منطقه انتقال داد. او هرمی در سقاره ساخت.
تتی رعیتی که فرعون شد.
تتی دودمان ششم مصر را پیاه گذاری کرد. او مردی عادی از طبقه ی رعیت های بود، با این حال به دلیل آنکه با دختر شاه اوناس، شاهزاده ایپوت، ازدواج کرد، فرعون بعدی مصر شد. گفته می شود در دوران فرمانروایی او به تدریج ثروت از دست فرعون خارج شده و به سمت درباریان رفت که در نهایت طی سال های بعد به هرج و مرج انجامید.
پس از دودمان ششم، مصر وارد دوره ی نخست میانی و بعد دوره ی میانه می شود و تبس مدتی پایتخت می شود. سپس دوره ی دوم میانی آغاز می شود و در نهایت مصر وارد دوران پادشاهی نوین می شود، یعنی دودمان هجده و نوزده.
حتشپسوت برترین فرعون زن
او که در دودمان هجدهم بود، پس از شهبانو سوبک‌نفرو از دودمان دوازدهم، دومین زنی است که شهبانوی مصر باستان شده است و گفته می شود او ریش طلایی مصنوعی می گذاشت و دامن کوتاه مردانه می پوشید. او یکی از قوی ترین فراعنه ی مصر است که جنگ های پیروزمندانه ی بسیار داشته و بازرگانی را بهبود بخشیده است.
توتمس سوم اوج معماری مصری
توتمس سوم فرزندخوانده ی حتشپسوت است. او را سازنده ی پنجاه پرستش گاه در مصر می‌ دانند. در دوره ی پادشاهی او معماری به بالاترین حد خود رسید، طوری که نه پیش از او و نه حتی پس از پادشاهی او، هرگز به این حد نرسید.
اخناتون فرعون یکتاپرست
او فرمانروای مصر در زمان پیامبری یوسف است که به دین او در آمد و نام خود را از آمن هوتپ چهارم، به آخن آتون تغییر داد. سینوهه طبیب مشهور مصری در دوران این پادشاه زندگی کرده است. همسر او ملکه نفرتیتی که مشاورش هم هست، یکی از مشهورترین ملکه های مصر است.
توت‌عنخ‌آمون فرعون نفرین گر
او فرزند آخناتون است که دستور می دهد مصر به دین آمون برگردد و یکتا پرستی را رها می کند. در ۹ سالگی به حکومت رسیده است و تحت تاثیر شدید وزیرش آیی بوده است. گفته شده است او در ۱۸ یا ۱۹ سالگی درگذشته و هیچ فرزندی هم نداشته است. زمانی که مقبره ی او پیدا شد، تحولی در دانسته های ما از مصر باستان به وجود آمد. جمله ی معروفی بر روی درب ورودی مقبره ی او نوشته شده است: «مرگ هر کسی را که خواب فرعون را به هم بزند دربر خواهد گرفت.»
رامسس کبیر نیرومندترین فرعون تاریخ
او که از دودمان نوزهم بود، پایتخت را از شهر تبس به رآمسس برد. وی در جنگ با امپراتوری هیتی توانست بر سرزمینهای خاوری مدیترانه دست یابد. برخی او را فرعون هم دوره با موسی می ‌دانند. این فرعون حدود ۱۰۰ فرزند داشت. او یکتا پرستی را به طور کامل از مصر پاک کرد. در حکومت او مرزهای مصر حفاظت شده بود و معابد و یادواره‌های بیشماری در سرتاسر مصر ساخته شده بود. در سی سال نخست سلطنت رامسس دوم، مصر از دو قرن اخیر خود موفقیت بیشتری کسب کرده بود.
آخرین فرعون مصر
دوران فراعنه ی مصر تقریباً تا میلاد مسیح ادامه داشت. آخرین فرعون مصر، ملکه کلئو پاترا است. او حکومت برادرش را غصب کرد و وارد جنگ های بسیاری شد. کلئوپاترا را نماد زنانگی و فریبندگی می دانند. گفته می شود او حتی با ژولیوس سزار رابطه داشته است. گفته می شود او مار کبری ای را تحریک کرد نیشش بزند و به این ترتیب خود کشی کرد. پس از او رومیان مصر را گرفتند و سلسله ی فرعون ها به پایان رسید.( سایت تاریخ ما )

پیامبران پس از یوسف و عاقبت مصر

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا