تأثیر انقلاب اسلامی بر سوریه – تأثیر انقلاب اسلامی بر هند
انقلاب اسلامی بر هند و سوریه چه تاثیراتی داشته است؟ایا انها بعد از انقلاب اسلامی ،انقلاب کردنند؟
انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه آغاز خیزش بیداری اسلامی در نیمه دوم قرن بیستم، شروع دوره جدیدی از ظهور اسلام با رویکرد سیاسی را برای جهان اسلام نوید داده و پیروزی برجسته ترین حرکت اسلامی در این دوره، سایر حرکت های اسلامی در جهان اسلام را به تکاپو واداشت. ذکر این نکته ضروری است که میزان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر همه جوامع اسلامی یکسان و یکنواخت نبوده، بلکه با توجه به اوضاع خاصّ هر منطقه و نیز قرابت های فکری، فرهنگی و جغرافیایی، درجه تأثیرآن متفاوت بوده است و هر اندازه که ملت ایران در نیل به اهداف انقلابی خود با ملت های دیگر وجه اشتراک داشته اند، به همان نسبت استقبال از این انقلاب گسترده تر بوده است.
به طور کلی آنچه که بر همگان روشن و واضح است، این است که انقلاب اسلامی ایران تاثیرهای گسترده ای را در ورای مرزهای خود داشته و با توجه به پیروان و هواخواهانی که پیدا کرد و به عنوان یک نیروی قابل محاسبه توسط دولت های خارجی و همچنین دولت های منطقه عنوان شده است؛ بدان خاطر که «انقلاب اسلامی در ایران به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روش ها، محتوا، نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیط منطقه و بین المللی، پدیده ای تاثیر گذار در جهان اسلام بود».( اسپوزیتو جان ال، انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن، ترجمه محسن مدیر شانه چی، تهران؛ مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382، ص 244)
در تأثیر و بازتاب انقلاب اسلامی الزاماٌ نباید به دنبال پدید آمدن انقلاب در آن کشورها باشیم، بلکه تأثیر و بازتاب فکری انقلاب اسلامی در احیای حاکمیت اسلام و استقلال طلبی و ایستادگی در برابر قدرتهای سلطه گر، از بازتاب های مهم انقلاب اسلامی است.
«تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر سوریه»
قبل از انقلاب اسلامی، روابط سیاسی میان تهران و دمشق پس از استقلال سوریه در سال 1946 و با به رسمیت شناختن سوریه از طرف دولت ایران برقرار گردید. این رابطه بدون تشنجی تا اواسط دهه 1950 ادامه داشت و از نیمه دهه 50 با سوق یافتن نظرات شاه به سمت احیای ناسیونالیسم پارسی باعث شد که در مقابل کشورهایی قرار گیرد که تمایلات ناسیونالیستی عربی داشتند و سوریه از جمله آن کشورها بود. البته مسئله رابطه شاه با اسرائیل نیز در این میان مؤثر بود. در اواسط دهه 1960 بعد از سخنان نخست وزیر وقت سوریه مبنی بر عربی بودن سرزمین خوزستان، روابط بین دو کشور رو به تیرگی نهاد و این تیرگی تا اوایل دهه 1970 ادامه داشت. با حمایت شاه از کشورهای عربی در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 و ارسال کمکهای مالی و پزشکی، زمینهای برای تنشزدایی در روابط بین کشورهای عربی و ایران منجمله سوریه فراهم گردید و رابطه بین دو کشور رو به بهبود گذاشت بطوری که در سال 1975 چند ماه پس از انعقاد قرارداد الجزایر بین ایران و عراق، حافظ اسد که کشورش در انزوا قرار گرفته بود، به تهران سفر کرد. او این سفر را نقطه عطفی در روابط و مناسبات دو کشور دانست. با این ترتیب روابط بین ایران و سوریه قبل از سال 1357 به ظاهر روابطی دوستانه بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و درست در زمانی که دیگر کشورهای اسلامی سیاست دوگانهای اتخاذ کرده بودند و از ترس تاثیر انقلاب اسلامی ایران به سرزمینهایشان به تکاپو افتاده بودند، سوریه از جمله معدود کشورهای اسلامی بود که نه تنها دولت جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت، بلکه انقلاب اسلامی را هم مورد حمایت قرار داد. در همان ابتدا و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه طی پیامی به مقامات ایران این پیروزی را تبریک گفت و این انقلاب را به عنوان ضربه مهلکی بر امپریالیسم امریکا و صهیونیسم قلمداد کرد. لذا از همان سال ابتدای انقلاب روابط سیاسی دوستانهای بین ایران و سوریه آغاز گشت.
ایران و سوریه با حمایت از مبارزان فلسطینی در برابر اشغالگران صهیونیست و در یک جبهه قرار گرفتند هردو دولت در مبارزه با صهیونیسم و مخالفت هر دو در برابر گسترش فعالیت نظامی امریکا در خلیج فارس و ایجاد پایگاههایی در این منطقه و همچنین نیازهای اقتصادی دو کشور باعث تشدید علاقمندی دو کشور گردید. از اواسط 1979 گرمی روابط میان ایران و سوریه کاملا محسوس بود. موقعیت حافظ اسد به گونهای بود که به صورت علنی از انقلاب اسلامی ایران تمجید به عمل آورد. این حرکتی بود که در آن زمان مقامات سوری ناچار به توضیح در برابر بعضی از کشورهای عرب بودند.
دولت ایران دریافته بود که در لبنان بدون همکاری سوریه نمیتواند از شیعیان به پا خاسته آن کشور پشتیبانی کند. سوریه نیز میدانست که بدون همکاری ایران نمیتواند آن گروه از شیعیان لبنانی را که معتقد بودند جنگ مقدس علیه غرب به راه انداختهاند، کنترل کند. روابط ایران و سوریه پس از انقلاب اسلامی ایران پیشرفت خوبی داشت و هر دو کشور با توجه به منافع ملیخود و موقعیتی که در منطقه و صحنه بینالملل داشتند، به مسئله حسن روابط توجه خاصی ابراز داشتند و در تمام رخدادهای پس از انقلاب در جامعه بینالملل و در بین کشورهای منطقه، سوریه از ایران حمایت کرد. پس از انقلاب اسلامی روابط اقتصادی بین دو کشور نسبت به قبل رشد بیشتری یافت و تحولاتی در زمینه تجارت و حمل و نقل صورت گرفت.
روابط ایران و سوریه با شروع جنگ تحمیلی وارد مرحله جدیدی شد و تحول عمیقتری یافت. با توجه به هم مرز بودن سوریه و عراق و مشکلاتی که از گذشته بین دو کشور وجود داشت جنگ بین ایران و عراق اثر مستقیم برجای گذارد. پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن قطع رابطه با رژیم صهیونیستی و پیوستن ایران به صف مبارزان علیه اسرائیل و حمایت بیدریغ از حقوق حقه ملت فلسطین و از طرف دیگر آغاز جنگ با دشمن دیرین سوریه، یعنی عراق، نمیتوانست بر رابطه دولت سوریه با ایران بیتاثیر باشد.
دولت سوریه در ابتدای جنگ از تهاجم گسترده عراق به ایران و پیروزیهایی که دشمن دیرینش در ابتدا به دست آورد وحشت زده شد. بدین علت از محکوم کردن علنی دولت عراق در آغاز خودداری کرد، زیرا میپنداشت که پس از پیروزی قدرتمندانه عراق بر ایران، نوبت حمله به سوریه خواهد رسید.
سوریه در ابتدا با احتیاط تنها به ارسال مقادیری اسلحه و تجهیزات به ایران بسنده کرد و در عین حال شروع به کمک به گروهها و مخالفان صدام از جمله کردها، کمونیستها، سوسیالیستها و … کرد؛ لیکن با مشاهده افزایش مقاومت نیروهای ایرانی در برابر متجاوزان عراقی، مواضع دولت سوریه در حمایت از جمهوری اسلامی تغییر یافت و به صورت علنی از ایران حمایت و دولت عراق را به علت آغاز جنگ و حمله به ایران محکوم نمود و عراق را متهم کرد که به عنوان عامل امپریالیسم جنگ را به نفع امریکا و برای انحراف اعراب در مبارزه با اسرائیل شروع کرده است. (محمدی منوچهر، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1385، ص 212-207)
سوریه بعد از مرگ حافظ اسد و روی کار آمدن فرزندش بشار اسد همچنان روابط نزدیک خود را با جمهوری اسلامی حفظ کرد. در واقع این کشور همچنان به عنوان سرپل ارتباط برای ایران در آن منطقه به ویژه لبنان نقش مهمی ایفا می کند و تنها دولت عرب و اسلامی است که در طول حیات جمهوری اسلامی، روابط حسنه با ایران داشته است.
پس از شکل گیری بحران سوریه و نقشه شوم آمریکا و رژیم صهیونیستی برای منطقه و تضعیف محور مقاومت و ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی تکفیری، حمایت قاطع جمهوری اسلامی از سوریه و حضور در صحنه مقابله با گروههای تروریستی در کنار ارتش سوریه و خنثی نمودن نقشه دشمنان و شکست داعش، پیوند عمیق تری را میان دو کشور ایجاد نموده است.
«تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر هند»
ایران در چشم هندی ها از یک سابقه تاریخی و الهام بخش برخوردار بوده و این امر به طور خاص نزد مسلمانان هند، به خصوص شیعیان این کشور برجسته می باشد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به عنوان یک پدیده بزرگ و شگرف، از آنجایی که توجه کلیه جهانیان به پتانسیل دینی و سیاسی اسلام جلب شده و اخبار آن در سراسر جهان منتشر شد، لذا مسلمانان هند نیز به عنوان اقلیت تحت فشار در کشور هند، در معرض تاثیر پذیری از آن قرار گرفتند که شاهد این مدعی حضور تعداد زیاد طلبه علوم دینی از کشور هند در ایران است که استقبال آنها از انقلاب اسلامی می تواند ناشی از اهداف گوناگونی باشد؛ از یکسو عرضه انقلاب و تقاضای تاریخی و معنوی مسلمانان محتمل بوده و از سوی دیگر نیز مسلمانان محروم و مستضعف همانند هندی ها که خود را مستحق دریافت حمایت های مادی از مسلمانان ثروتمند همانند ایران و سایر کشورهای خاورمیانه دانسته، احتمال گرایش و تمایل به ایران را دارد.
بررسی بازتاب انقلاب اسلامی در هند، ذهن همه را به سمت کشمیر معطوف می کند؛ زیرا از لحاظ تاریخی، ایران خاستگاه و پایگاه صدور و تبلیغ اسلام برای آنان بوده است و همچنین وجود عوامل همگرایی بین ایران و مردم کشمیر، از جمله دین، مذهب، فرهنگ، زبان، جغرافیا و… به گونه ای نافذ و جاذب از زمینه های تأثیرگذاری انقلاب بر ساکنین مظلوم کشمیر بوده و (ملکوتیان مصطفی، تأثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 61، 1382،ص 277) در این کشور که آن را به دلایل فرهنگی – تاریخی «ایران صغیر» خوانده اند، شعارهای انقلاب اسلامی در ناآرامی های این کشور به چشم خورده و اهالی «کشمیر آزاد» به شدت طرفدار انقلاب اسلامی اند.( گلی زواره غلامرضا، شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلمان نشین، قم؛ مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1380،ص286) همچنین تأثیر انقلاب اسلامی بر آنها در انتخاب مساجد به عنوان پایگاه های مبارزه و همچنین شعارهای آنها، به وضوح قابل مشاهده بوده و ایران نیز همواره ظلم و تعدی کشور هند را به مسلمانان این کشور محکوم کرده است .
«بازتاب منطقه ای انقلاب اسلامی»
مقایسه اوضاع و احوال اجتماعی سیاسی کنونی کشورهای اسلامی با وضعیت آنها در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی حکایت از یک تغییر آشکار در اکثر آنها دارد. اهمیت این امر در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس به دلیل موقعیت مهم جغرافیایی، وجود منابع غنی انرژی و اهمیت مسأله فلسطین مضاعف میشود.
به دنبال وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک فضای در حال گسترش اصولگرایی اسلامی سراسر جهان اسلام را فراگرفت؛ تعدادی از حرکتهای اسلامی پدید آمدند و تعدادی دیگر که از قبل وجود داشته اما منفعل بودند، فعال و انقلابی گردیدند.
از مهمترین بازتاب انقلاب اسلامی بر حرکتهای انقلابی در کشورهای عربی می توان این موارد را برشمرد:
1- در لبنان، که بیش از هر کشور دیگری تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار گرفته، جنبشهای شیعی «امل»، «امل اسلامی» و «حزبالله» و گروه سنی «جنبش توحید اسلامی» تحت تأثیر مستقیم انقلاب اسلامی پدید آمده یا فعال گردیدند.
2- در عراق، فعالیت «حزب الدعوه اسلامی» که از حمایت آیتالله سیدمحمدباقر صدر برخوردار بود در اثر وقوع انقلاب اسلامی شدت گرفت. به علاوه در سال 1361 «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» با هدف مبارزه با حکومت صدام حسین پدید آمد و نقش انقلاب اسلامی در این امر آشکار بود.
3- در عربستان سعودی، وقوع انقلاب اسلامی انگیزه خوبی به اخوانالمسلمین داد تا به رژیم سعودی حمله کنند. آنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب ایران تحت رهبری جهیمان العتیبی مسجدالحرام را اشغال کردند. «سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان» که گروهی شیعی بود و رهبری شورشهای عاشورای 1979 در استان قطیف عربستان را برعهده داشت نیز تحت تأثیر انقلاب اسلامی رشد نمود.
4 و 5- همچنین در بحرین، «جبهه اسلامی برای آزادی بحرین» که به گفته حکومت بحرین به یک کودتای نافرجام در 1981 دست زد و در کویت، یک جنبش اسلامی از جمله گروه «حزبالله کویت» به وجود آمدند.
6 و 7- در دو کشور دیگر یعنی قطر و امارات عربی متحده، حرکتها سازماندهی شده نبود ولی به شکل اعتراضات اجتماعی بروز کرد.
8- در مصر، توسل به شیوههای قهرآمیز مبارزه گسترش یافت که نمونه آن ترور انورسادات در اکتبر 1981 توسط «سازمان الجهاد» بود. «جنبش اخوانالمسلمین» مصر نیز در دوره سادات به دفاع از انقلاب اسلامی ایران پرداخت. همچنین تأثیر انقلاب ایران بر ناآرامی دانشگاههای این کشور و شهرهای قاهره، السیوط و الفیوم تأیید شده است.
9- در الجزایر، «جبهه نجات اسلامی» پدید آمد و از موضوع آزادیهای سیاسی که شاذلی بن جدید (به دلیل شرایط موجود) مشوق آن بود بهره گرفت.
10- در تونس یک حرکت اسلامی تحتتأثیر مستقیم انقلاب ایران پدید آمد که مهمترین تجسم آن جنبش گرایش اسلامی بود که بعدا به جنبش نهضت تغییر نام داد.
11- در مراکش نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی حرکتهای اسلامی رشد نمود.
12 و 13- نهایتا در سوریه و در میان فلسطینیها نیز شاهد تأثیر بخشی انقلاب اسلامی بودهایم. در سوریه، «اخوانالمسلمین» تحتتأثیر انقلاب اسلامی فعالیت خود را گسترش داد، هرچند بعدا به دلیل گسترش روابط ایران و سوریه به انتقاد از ایران پرداخت. در میان فلسطینیها، در حال حاضر دو گروه اصلی «جهاد اسلامی» و «سازمان مقاومت اسلامی» یا حماس حضور دارند که هر دو در سالهای دهه 1980 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کردند. در این میان، جهاد اسلامی آشکارا از انقلاب اسلامی دفاع میکند و خواستار الگو گرفتن فلسطینیها از حرکت مردم ایران است.
انقلاب اسلامی به جز کشورهای عربی در سایر مناطق و کشورها از جمله آسیای جنوبی، آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه نیز بازتاب یافته است:
در افغانستان، به دلیل اشتراک فرهنگی و زبانی تأثیربخشی انقلاب اسلامی حتی پیش از پیروزی این انقلاب آغاز شد و در مقاومت مردم در برابر کودتای کمونیستی طرفدار شوروی نمود یافت. پس از پیروزی انقلاب ایران و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی نیز گروههای شیعه (هشتگانه) و سنی (هفتگانه) که اکثرا نام اسلام را حمل میکردند، یعنی مجاهدین افغانی، از انقلاب اسلامی الهام میگرفتند و بدون شک تأکید این گروهها به اسلام تحتتأثیر این انقلاب صورت گرفته بود.
در پاکستان، پیروزی انقلاب ایران باعث ارتقای سطح فکری و بینش سیاسی نسل جوان شیعی و پیدایش «نهضت اجرای فقه جعفری» گردید که از افق مشابهی با انقلاب اسلامی برخوردار است. اکثر جمعیت اهل تسنن پاکستان نیز انقلاب اسلامی ایران را به دیده احترام مینگرند و خود را در چنبره فرقههایی مانند «سپاه صحابه» گرفتار نکردهاند. در عین حال مسأله فرقهگرایی در پاکستان عاملی در جلوگیری از تأثیربخشی بیشتر انقلاب اسلامی در این کشور بوده است.
در کشمیر، شعارهای انقلاب اسلامی در ناآرامیها به چشم میخورد. به ویژه اهالی کشمیر آزاد شدیدا طرفدار انقلاب اسلامیاند.
در آسیای مرکزی از جمله در کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و غیره حرکتهایی تحتتأثیر انقلاب اسلامی پدید آمدند، هرچند حضور چریکهای وهابی ناشی از تأثیر بخشی حرکت طالبان نیز دیده شده است.
در قفقاز، چه قفقاز تحت حاکمیت روسیه یعنی جمهوریهای مسلماننشین این کشور مانند چچن، داغستان، بالکاریا و اوستیای شمالی – که سابقه مبارزه طولانی با روسها داشتهاند – و چه قفقاز جنوبی یعنی جمهوری آذربایجان نیز بازتاب انقلاب اسلامی وجود داشته است. در کشور اخیرا این حرکت در حزب اسلامی جمهوری آذربایجان تجلی یافت.
و نهایتا، ترکیه لائیک با پیروزیهای پیاپی احزاب اسلامگرا – هرچند میانهرو – در انتخابات پارلمانی، در صورتی که این تحولات بتواند نظامیان را کنترل و محدود کند احتمالا دچار یک دگردیسی سیاسی خواهد شد.(حمید احمدی، انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی در خاورمیانه عربی، مجموعه مقالات پیرامون جهان سوم، به کوشش حاتم قادری، تهران: سفیر ، 1369،ص 155-117)
تأثیر انقلاب اسلامی بر سوریه – تأثیر انقلاب اسلامی بر هند