نوشتن بر کفن میت
سلام – میشه بفرمایید داستان امضا کردن کفن چیه ؟ روایتش چیه ؟ یعنی اینقد پروردگار برای مومن حرمت قایل شده که اگر او امضا کنه میت بخشیده میشه ؟ حتی حق الناس هاش ؟ باید امضا کنه یا همین که ۴۰ تا مومن بعد از نماز میت این را اقرار کنن تمومه ؟
صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان دارد :
به سند معتبر از حضرت صادق(علیهالسلام) نقلشده: چون مؤمنی بمیرد و چهل نفر از مؤمنان بر جنازه او حاضر شوند و بگویند:
اللّٰهُمَّ إِنَّا لَانَعْلَمُ مِنْهُ إِلّا خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا.
خداوندا ما از او بهغیراز نیکى چیزى نمىدانیم و تو داناترى به احوال او از ما.
چون این را بگویند حقتعالی فرماید: من گواهی شما را پذیرفتم و آن گناهانی را که من میدانم و شما نمیدانید آمرزیدم.
در حدیث معتبر دیگری از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقلشده: اول چیزی که در عنوان نامه مؤمن پس از مرگش مینویسند، چیزی است که مردم در حق او میگویند، اگر نیک میگویند، نیک مینویسند و اگر بد میگویند بد مینویسند.
فقهای عظام به استناد روایات جائز دانسته اند که بر کفن میت در قسمتی که به سینه او قرار دارد دعاهای مآثور یا گواهی بر ایمان شخص را بنویسند .
حقوق الهی شخصی و دیگران بسیار با اهمیت و مقدم در حسابرسی الهی در قیامت است
خداوند متعال خالق و مدبّر تمام موجودات عالم و هدایتگر آنان به سمت کمال و سعادت است و لازمه چنین خداوندی اتصاف به دو صفت علم و قدرت می باشد. اگر بگوییم که خداوند نمی تواند حق الناس را ببخشد، در واقع به قدرت الهی و قادریّت خداوند نقص وارد کرده ایم در حالی که خداوند بریّ از هرگونه نقص و کاستی است. کسی که ناقص باشد، خود نیازمند به دیگری است و کسی که به دیگری نیازمند باشد، شایسته پرستش نیست. مرحوم شیخ مفید (قدس سره) در کتاب اوائل المقالات می فرماید: مشهور بین مردم این است که خداوند حق الناس را نمی تواند ببخشد و در موارد حق الناس باید از خود شخص حلالیت طلبید و در این مورد خداوند هیچ گونه دخالتی نمی کند. اما حقیقت مطلب این است که خداوند از آنجایی که مالک خود عبد و مالک اموال او و مالک ذمه عبد می باشد می تواند حق او را ببخشد و می تواند او را راضی کند و یا حلال کند به هر نحوی که بخواهد بدون هیچ گونه محذوریتی.
.( اوائل المقالات، ص 339).
مؤید این قول کلام پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم می باشد که فرمودند: اسلام گناهان گذشته را از بین می برد، چه حق الناس و چه حق الله. (المیزان ج 12 ص 38). بنابراین همانطور که در روایات نیز آمده است، خداوند می تواند حق الناس را هم ببخشد و موجبات رضایت صاحب حقی که حقش غصب شده است را ایجاد کند. اما آیا بخشیدن حق الناس از جانب خداوند، بدون طلب حلیّت عاصی از صاحب حق شیوع دارد یا نه، اگر قائل شویم که خداوند می تواند از حق الناس گذشت کند، حال باید ببینیم که آیا چنین کاری در واقع اتفاق خواهد افتاد یا نه؟در جای جای قرآن کریم و همچنین روایات رسیده از معصومین علیهم السلام شرط بخشیده شدن حق الناس، طلب حلیّت از صاحب حق بیان شده است. بنابراین اگر خداوند حق الناس را بدون گذشت صاحب حق از عاصی ببخشد، خلاف گفته خود عمل نموده و این کار از حکمت خداوند به دور می باشد. و خداوند کاری را که بیهوده باشد انجام نمی دهد.مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر شریف خود ذیل آیه 270 بقره چنین می فرمایند: (وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ – خداوند انسان ظالم را یاری نمی کند) بر آن دلالت دارد که ظلم مورد بحث در آیه، یعنى ترک انفاق که کفاره نیز نمى پذیرد. پس معلوم مى شود ترک انفاق از گناهان کبیره است، چون اگر از گناهان صغیره بود کفاره مى پذیرفت، و نیز توبه هم نمى پذیرد، چون حق الناس است، و مؤید این معنا روایاتى است که فرموده: توبه در حقوق الناس قبول نیست، مگر آنکه حق را به مستحق برگردانند، و نیز شفاعت در قیامت هم شامل آن نمى شود. بنابراین خداوند انسان ظالم را یاری نمی کند در حالی که بخشش حق الناس خود در مرتبه اعلای یاری رساندن است.از مطالب گفته شده می توان نتیجه گرفت که: 1. خداوند با اینکه قدرت بر بخشش همه نوع گناه را دارد اما این کار در مورد همه انسانها شیوع ندارد و خداوند به مصلحتی که موافق حکمت الهی است، هر که را بخواهد می بخشد و یا مؤاخذه می کند. و امور را از طریق اسباب خود اداره می کند که عین عدالت و حکمت می باشد.2. خداوند بعضی از حق الناس را می بخشد که علم آن فقط نزد او و اولیای الهی است که در برخی موارد به آنها اشاراتی شده است. مانند روایات باب غیبت که به این موضوع اشاره دارند. امام صادق علیه السلام می فرماید: از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سوال شد: «مَا کَفَّارَةُ الِاغْتِیَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ کَمَا ذَکَرْتَهُ – کفاره غیبت چیست؟ فرمود:این است که هر گاه کسی را که غیبتش را کرده ای به یاد آوری برای او طلب مغفرت کنی. وسائل الشیعه، ج 22، ص 403».
نوشتن بر کفن میت