ارتباط مردگان با زنده ها
سلام ایا مردگان صدای مارا میشنود؟ایا میتوان با کسی ک او را از دست داده ایم حرف بزنیم؟
وایا شهدا صدای مارا هنگام دردو دل باایشان میشنوند؟ممنونم
1- در اصطلاح قرآن و روایات، به حد فاصل بین زندگی دنیا و حیات جاودان، «عالم برزخ» گفته میشود.
به قولی، عالم برزخ نسبت به این دنیا مانند همین دنیا نسبت به شکم مادر است اگر به بچه در شکم مادر بگویند در ورای این محل تو عالمی است که بسیار بزرگتر از شکم مادر است نمیتواند ادارک کند و بفهمد.
2- اما با این حال میتوان صورتی ناقص و شبحی مبهم از آن جهان را ترسیم کرد. از این رو بدن برزخی و عذاب و نعمتهای آنجا را به لذت و یا نعمتهای موقع خواب تشبیه کردهاند اگر آن چه را در جهان رویا و در عالم تصور از خود مشاهده میکنیم با واقعیتی بیشتر و حقیقتی روشنتر تجلی کند باید نام آن را زندگی برزخی بگذاریم.
3- موجوداتی که در عالم برزخ هستند ماده ندارند اما شکل و صورت و حد دارند. آنجا عالم مجردات است لکن به صراحت آخرت هم نیست در جهان برزخ آثار ماده مثل گرمی و سردی و شیرینی و تلخی و شادمانی و غمگینی وجود دارد هر چند خود ماده وجود ندارد. بدن ما در برزخ، بدن مثالی است. یعنی از لحاظ شکل به عین همین بدن است ولی دیگر جسم و ماده نیست بلکه لطیف است.
البته مردگان نیز در عالم مثال با جسد مثالی، از علوم دنیائی و کارهای موجود و انجام شده اطلاعاتی دارند چراکه ارواح مردگان همان ارواح دارای حواس باطنی و دارای حافظه و ذهن و علم و… می باشند که در دنیا داشته اند بلکه مقداری نیز به جهت تجرد ارواح از مشکلات و محدودیتهای جسمی و جسمانیت و ماده و مادیت، وسیع تر گشته است. بنابراین آنها قادر به شنیدن و متوجه شدن اعمال و گفتار ما هستند.
4- مؤمن و کافر در اصل ملاقات با زندگان دنیائی با خویشاوندان و اهل و عیال خویش، مساوی و برابر هستند و لکن در نحوه ملاقات و نتیجه حاصل از آن با یکدیگر فرق دارند، مؤمن آنچه را که دوست دارد می بیند و آنچه را که از آن کراهت دارد نمی بیند یعنی مؤمن یک حالت وجد و شادمانی و آرامش روح دارد و لکن کافر آنچه را که دوست ندارد می بیند و آنچه را دوست دارد نمی بیند چون روحیه کافر با این نوع نمایش و شرح حال و ملاقات، تناسب دارد چنانکه در روایتی از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
«هیچ مؤمن و کافری نیست جز اینکه اهل و عیال خویش را به هنگام ظهر دیدار می کند و مؤمن موقعی که می بیند اهل و عیالش، عمل نیکی انجام می دهند، ستایش خدا می کند ولی کافر هنگامی که می بیند که وابستگان او عمل شایسته ای انجام می دهند در عالم مثال، ناراحت شده و در نتیجه حالت حسرت به او دست می دهد» . (فروع کافی، ثقة الاسلام کلینی رازی)
5ـ راه خوشحال نمودن اهل برزخ آن است که از آنها یاد شود و برایشان هدیه فرستاده شود. اگر نماز و روزه ی قضا شده دارند برای آنها انجام شود؛ اگر قرض دارند پرداخت گردد؛ برایشان دعا کنند و رحمت خدا را برایش طلب نمایند. و … .
6- بسیارى از حقایق هستى و خصوصا حقایقى که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، براى ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگى آن حقایق است؛ ولى اصل آن حقایق را عقل و وحى در جاى خود اثبات کرده اند و ما نسبت به آن آگاهى داریم. البته علم ما به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر براى عده کمى که با سلوک عملى در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالى آنها به علم تفصیلى تبدیل شده باشد.
۷ _ میان قبر برزخى و قبر خاکى ارتباط خاصى حاکم است؛ یعنى میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى ارتباط وجود دارد و این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى که در طول زندگى دنیوى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته اند، سرچشمه مى گیرد که با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلى از میان نمى رود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حد پایین ترى میان روح برزخى و بدن خاکى و مادى وجود دارد؛ البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیوى و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانى ضعیف تر و با کم و کیفى دیگر. از همین رو قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح، ارتباطى دارد که در نقاط دیگر این ارتباط را ندارد؛ و به همین جهت است که على رغم حضور روح در عالمى فوق ماده، زمان و مکان (برزخ) توجه خاصى به بدن مادى و به نقطه اى که بدن خاکى او در آن است، دارد؛ و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورها و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد.
ناگفته نماند که این ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى در ساعت و روزهاى اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدى است و این به دلیل الفت شدیدى است که روح با بدن مادى در این دنیا داشته که البته به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخى و قالب مثالى، از این توجه و ارتباط کاسته مى شود و ارتباط ضعیفى میان روح و بدن خاکى باقى مى ماند. با توجه به این دو نکته، روشن مى شود که روح ما بعد از انتقال به عالم برزخ با بدن برزخى، یا در عذاب است اگر اهل عذاب باشد؛ یا در نعمت و بهجت است، اگر اهل نعمت باشد. عذاب و نعمت، متوجه به روح ما در قالب بدن برزخى است، نه به بدن مادى و خاکى ما که در این عالم مادى در زیر خاک مدفون مى باشد. این بدن مادى، پس از مرگ نه حرکتى دارد و نه احوالى؛ اما روح با قالب مثالى در همان حال، در عالم برزخ یا در عذاب وحشتناکى به سر مى برد و فریادش بلند است که تصورش بسیار مشکل است؛ یا در نعمت و ابتهاج بسر مى برد که تصویر آن هم بسى مشکل است. اما از آن جا که گفتیم میان بدن مادى در زیر خاک با روح در قالب مثالى در عالم برزخ، ارتباط ضعیفى وجود دارد، آن عذاب ها یا نعمت ها تأثیر ضعیف و ناچیزى بر بدن مادى مى گذرد؛ ولى آنچه در اصل در عذاب یا در نعمت است روح با قالب مثالى در عالم برزخ است.
– براى اطلاع تفصیلى ر.ک: استاد محمد شجاعى، معاد یا بازگشت به سوى خدا
ارتباط مردگان با زنده ها