تقیه جایز و حرام
به نام خدا – سلام ٬ میگن زمان جنگ بعضی رزمنده ها که اسیر می شدند اگه توهین به حضرت امام خمینی ( ره ) می کردند آزاد می شدند ٬ آیا این توهین ٬ بی حرمتی و گناه کبیره محسوب میشد یا نه ؟ و چه فرقی با تقیه داره ؟
پاسخ کوتاه:
به لحاظ شرعی و بر اساس فتوای خود حضرت امام (ره) چنین کاری مجاز بود؛ اگر چه کسی به این دلیل آزاد نمی شد و کمی شکنجه هایش تخفیف می یافت و البته بسیاری از رزمندگان، با همة رنجها و شکنجه ها تن به چنین کاری نمی دادند.
به لحاظ شرعی و بر اساس فتوای خود حضرت امام (ره) چنین کاری مجاز بود؛ اگر چه کسی به این دلیل آزاد نمی شد و کمی شکنجه هایش تخفیف می یافت و البته بسیاری از رزمندگان، با همة رنجها و شکنجه ها تن به چنین کاری نمی دادند.به این خاطره توجه کنید:
علی علیدوست قزوینی از سال 1359 در منطقه قصر شیرین به اسارت گرفته شد و مدت 10 سال در اردوگاه موصل بوده است می گوید:
«در اواخر سال 59 و اوایل سال 60، اعتصاب غذای مختصری رخ داد که عراقیها آن را بهشکل وحشیانهای در هم شکستند؛ به این صورت که تعدادی عراقی ریختند داخل اردوگاه و به هر اتاقی که رفتند اسرا را لت و پار کردند و با ایجاد رعب و وحشت، اعتصاب را در هم شکستند. بعد هم، تعدادی را برای بازجویی و شکنجه بردند که ازجمله آنها مرحوم جلیل اخباری بود. ایشان از آزادههای متدین بود و تعصب زیادی به حضرت امام داشت. آن روز، سرگردی به نام سرگرد اظهر، که از استخبارات آمده بود، جلیل را بسیار زده بود و به او گفته بود باید به امام اهانت کند. جلیل هم گفته بود هرگز این کار را نخواهد کرد. آنها آنقدر جلیل را زده بودند که از نفس افتاده بود.
وقتی از او پرسیدند چرا اهانت نمیکنی، با اینکه میدانی زیر دست و پای ما از بین میروی و میمیری، گفته بود: آیا شما حاضرید به پیامبر خدا اهانت کنید؟ جواب داده بودند: نه! این چه ربطی به خمینی دارد؟ گفته بود: عمامه خمینی، عمامه رسولالله است و عمامه رسولالله، عمامه خمینی. پس جسارت به خمینی (س) جسارت به رسول خداست و من اگر بمیرم این کار را نمیکنم. میگفتند حالت جنون به سرگرد دست داده بود، بهطوری که دیوانهوار به پشت و شکم جلیل میزد و میگفت: اللهاکبر! عمامه رسولالله…!؟ یادم هست تا دو سال، هر وقت سرگرد اظهر، اخباری را میدید او را میزد و میگفت: عمامه رسولالله عمامه خمینی عمامه خمینی، عمامة رسولالله!» (کتاب «رنج غربت داغ حسرت(خاطرات آزادگان از دوران اسارت)»، «امام و دفاع مقدس» و «یاد امام و شهدا»، ص11)»
تقیه حرام و ممنوع !
در تاریخ مبارزات مذهبی، اجتماعی و سیاسی، زمانهایی پیش می آید که انسانهای حق طلب اگر به مبارزه آشکار دست بزنند، هم خودشان و هم مکتبشان را به دست نابودی می سپارند. در چنین شرایطی، عاقلانه آن است که شکل مبارزه را تغییر دهند و به مبارزه غیر مستقیم با دشمنان بپردازند، و تقیّه در حقیقت مبارزه ای مخفیانه و غیر مستقیم است.
«معمولاً ضربات غافلگیرانه بر پیکره دشمن جز از طریق تقیه و کتمان نقشه ها صورت نمی گیرد. مۆمن آل فرعون نیز تقیه اش برای خدمت به آیین موسی علیه السلام و دفاع از حیات او در لحظه های سخت و بحرانی بود. آیا اگر مۆمن آل فرعون از روش تقیه و مبارزه غیر مستقیم استفاده نمی کرد، هرگز توانایی انجام این خدمات را داشت.
حتی شخص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در آغاز قیامش به مدت چند سال، به صورت پنهانی، دعوت و از همین روش استفاده می کرد. آن حضرت پس از مدتی، آن گاه که یارانش فزونی گرفت و پایه های اصلی اسلام استوار شد، دعوت خویش را آشکارا آغاز کرد.”
تقیه، سبب پاداش مضاعف
چنان که از احادیث اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود، تقیّه، تنها نوعی تاکتیک و مبارزه ای پنهانی و شیوه ای احتیاط آمیز در زندگی شیعیان به شمار نمی آید؛ بلکه عملی عبادت گونه است و پاداشهای پروردگار را در پی دارد. این عمل، مقام انسان را نزد خداوند ارتقا می بخشد و به شخص، تعالی روحی عطا می کند.
در این باره به این احادیث توجّه کنیم:
«سَأَلْتُ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «اُولئِکَ یُۆتُونَ اَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا» قالَ: بِما صَبَرُوا عَلَی التَّقِیَّةِ وَ سُئِلَ عَنْهُ علیه السلام فِی قَولِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «وَیَدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» قالَ: الْحَسَنَةُ: التَّقِیَّةُ، وَالسَّیِّئَةُ: الاِْذاعَةُ؛
از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند پرسیدم که می فرماید: «آنان به پاس آنکه صبر کردند، دو برابر پاداش خواهند یافت.» فرمود: «یعنی برای صبری که بر تقیّه کردند» و نیز از آن حضرت درباره این سخن خدا پرسیده شد که می فرماید: «بدی را با نیکی دفع می کنند.» فرمود: «نیکی، همان تقیّه و بدی همان فاش کردن است.»
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
«مَنْ کانَتْ لَهُ تَقِیَّةٌ رَفَعَهُ اللّهُ وَمَنْ لَمْ تَکُنْ لَهُ تَقِیَّةٌ وَضَعَهُ اللّهِ؛هر که اهل تقیه باشد، خداوند مقامش را بالا می برد و آنکه تقیّه نکند، خدا او را پست می کند.»
همچنین آن حضرت می فرماید:
تقیّه احدی به تقیّه اصحاب کهف نرسد. همانا آنان در جشن عید (بت پرستها) شرکت می کردند و زنّار به کمر می بستند و خدا دو پاداش به آنها داد.»
جاده تقّیه، لغزنده و ناهموار است و انسان، همواره در مسیر تقیّه با لغزشگاههایی نیز روبه رو است. چه بسا آدمی، ضعف، زبونی و عدم شجاعت خویش در بازگو کردن حق را با شعار تقیّه توجیه کند و این کاستیهای خود را به حساب تقیّه بگذارد. ای بسا نیز دورویی و نفاق، تقیّه نامیده شود که در این گونه موارد، بهترین معیار برای تشخیص تقیّه راستین از تقیّه دروغین، وجدان خود انسان است و چگونگی انگیزه او.
همچنین در امور اعتقادی و دینی، اینکه کجا جای تقیّه است و کجا نیست، به دانش و آگاهی نیاز دارد تا راه تقیّه ممنوع و حرام از تقیّه مباح، باز شناخته شود و آدمی به تقیّه حرام مبتلا نشود.
آیت اللّه جوادی آملی (دام ظله) در این باره می فرماید:
«در دَوَرانِ امر بین حفظ نفس و حفظ دین، هیچ جای تقیّه نیست؛ چه رسد که واجب باشد. به فرموده حضرت امیر مومنان علیه السلام ، باید با مال، جان را حفظ کرد و جان را سپر دین قرار داد.
حضرت امام خمینی رحمه الله آنجا که اصل دین در خطر بود، فرمود: «اصول اسلام در معرض خطر است؛ قرآن و مذهب در مخاطره است؛ با این اوضاع، تقیه حرام است و اظهار حقایق، واجب وَ لَوْ بَلَغ ما بَلَغ.»
بدون شک، مواردی وجود دارد که در آنجا تقیّه کردن حرام است و آن در جایی است که تقیّه به جای آنکه سبب حفظ نیروها شود مایه نابودی یا به خطر افتادن مکتب شود، و یا فساد عظیمی به بار آورد. در این گونه موارد باید سدّ تقیّه را شکست و پیامدهای آن را هر چه بود پذیرا شد.
شیخ مفید نیز در این باره می نویسد:
«تقیه، وقتی است که بداند یقینا و یا به گمانی قوی، ضرری در پی دارد؛ اما هر گاه نداند که در اظهار حق، ضرری وجود دارد و یا گمان قوی بر عدم ضرر داشته باشد، تقیه جایی ندارد.
به تحقیق که حضرات ائمه علیهم السلام جماعتی از شیعیان خود را به باز داشتن و نگاه داشتن خود از اظهار حق، امر می کردند و این برای آنان، اصلح بود و از آن سوی نیز حضرات ائمّه علیهم السلام جماعتی دیگر از اصحاب خود را به سخن گفتن و رویارو شدن با دشمنان و آشکار کردن امر حق با آنان دستور می دادند، به جهت دانستن ایشان علیهم السلام که ضرری نیست بر آن جماعت در آن (اظهار حق).»
بر این اساس است که از امام صادق علیه السلام روایت است که می فرماید:
«التَّقِیَّةُ فِی کُلِّ ضَرُورَةٍ وَصاحِبُها اَعْلَمُ بِها حِینَ تَنْزِلُ بِهِ؛ تقیّه در هر بیچارگی است، و خود گرفتار بدان داناتر است در آن هنگامی که برای او رخ دهد.» (بخش اعتقادات شیعه تبیان)
تقیه جایز و حرام