خودشناسی و خداشناسی
سلام اینکه میگوین که هرکس نفس خودبشناسدخداراشناخته بایدچطورنفس راشناخت
الف) خودشناسی و خداشناسی:
رابطه خودشناسی و خداشناسی از روایت: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ استخراج و استفاده شده است، برای این حدیث شریف، تفسیرهای گوناگونی گفته شده یا می توان گفت، از جمله:
1. راه شناخت مربی:
این روایت به رابطه و نسبت میان انسان و خداوند اشاره دارد، انسان در قوس نزول، ظهور خدا است، اما در قوس صعود، رابطه انسان و خدا با بندگی و عبودیت تعریف می شود. در ابتدا باید انسان باور کند که او ظهور و بنده خدا است و استعداد بندگی اگر در او ظهور کند، به گونه ای به خدای متعال نزدیک می شود که از عالم و آدم سبقت می گیرد.
اما عدم شناخت رابطه واقعی خود با خدای متعال باعث گرایش به خدایان دیگری می شود، به همین دلیل اغلب انسان ها به لحاظ پرستشی دچار شرک و انحرافات جدی هستند و خدایانی را پرستش می کنند که به حال ایشان مضر است و آثار و تبعات بسیار بدی در زندگی و شخصیت آنها ایجاد می کند.
بنابر این نگاه حقیقت خودشناسی آن است که با درون نگری و معرفت نفس، خدا و معبود و رب خود را پیدا کنیم و روایت: من عرف نفسه فقد عرفه ربه، به این معنا است که اگر کسی خود را شناخت علامت اش این است که رب و معبود و کسی که تحت تربیت او قرار دارد را خواهد شناخت.
درست است که انسان ها همه خداشناس و خداپرست هستند و ما کسی را سراغ نداریم که حس پرستش در او نباشد، اما اینگونه نیست که همه مردم خدای یگانه را پرستش می نمایند، بلکه هر کسی برای خود خدایی و ربی برگزیده و خویش را به ربوبیت او سپرده است، خدایان و ارباب متفرقی که قرآن کریم پرستش آنها را تقبیح می کند و می فرماید: اارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار. آیا خدایان گوناگون برای شما خیر است یا پرستش خدای یگانه؟
بحث شرک جلی و خفی که در اسلام مطرح شده، اشاره به بت پرستی های آشکار و پنهان انسان دارد، به خصوص در این زمان بساط شرک و خودپرستی و دنیاپرستی و قدرت پرستی و ثروت پرستی و شهرت پرستی بسیار پهن شده است و تمام مشکلات و آسیب های اجتماعی امروز بشر محصول همین گرایش های شرک آمیز او است.
این شناخت زمینه ای می شود برای اینکه انسان در مسیر سلوک و خودسازی با تزکیه نفس، خود را از شرک خفی تخلیه نماید و به اخلاص در عبودیت و بندگی خدای متعال و کمال و سعادت حقیقی خود دست یابد.
مشکلی که در این زمینه بروز و ظهور می کند، نوعی احساس خدایی و ادعای الوهیت در بعد پرستشی انسان ها است که باعث می شود خودپرستی و رزایل نفسانی و اخلاقی مانند کبر و غرور در ایشان ظاهر گردد و به نوعی تفرعن برسند که باید با توحید معالجه شود.
یکی از مراحل مهم سلوک قرآنی این است که باور کنیم خدا نیستیم و بلکه بنده و ظهور خداییم، نسبت به خدای متعال، وابسته و فقیر محضیم، به قول فلاسفه وجود ما ربطی است و عین ربط به خداییم، این باور، زمینه ای می شود برای عبودیت خدا و رسیدن به مقام بندگی. قرآن کریم می خواهد به انسان بگوید: که شما بنده اید و خدا شما را برای بندگی خلق کرده است. و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. و تنها از طریق بندگی به کمال و سعادت می رسید.
2. راه خداشناسی:
مرحوم علامه مجلسی تفسیر دیگری از بعضی از علما درباره این حدیث نقل می کند و حاصل آن این است که:
روح انسان یک موجود لطیف لاهوتی است در صفت ناسوتی، یعنی از ماوراء طبیعت است که با صفات عالم طبیعت ظاهر گشته، و از ده طریق دلالت بر یگانگی و ربوبیت خداوند می کند:
1- از آنجا که روح مدبر بدن است، می دانیم که جهان هستی مدبری دارد!
2- از آنجا که یگانه است، دلالت بر یگانگی خالق دارد!
3- از آنجا که قدرت بر حرکت دادن تن دارد، دلیل بر قدرت خدا است!
4- از آنجا که از بدن آگاه است، دلیل بر آگاهی خداوند است!
5- از آنجا که سلطه بر اعضاء دارد، دلیل بر سلطه او بر مخلوقات است!
6- از آنجا که قبل از بدن بوده و بعد از آن نیز خواهد بود، دلیل بر ازلیت و ابدیت خدا است!
7- از آنجا که انسان از حقیقت نفس آگاه نیست دلیل بر این است که احاطه به کنه ذات خدا امکان ندارد!
8- از آنجا که انسان محلی برای روح در بدن نمی شناسد، دلیل بر این است که خدا محلی ندارد!
9- از آنجا که روح را نمی توان لمس کرد، دلیل بر این است که خداوند لمس کردنی نیست!
10- و از آنجا که روح و نفس آدمی دیده نمی شود، دلیل بر این است که خالق روح قابل رؤیت نیست!
3. محال بودن خداشناسی:
تفسیر دیگری که برای این حدیث به نظر می رسد این که جمله «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از قبیل تعلیق به محال است، یعنی همان گونه که انسان نمی تواند نفس و روح خود را بشناسد، خدا را نیز نمی تواند حقیقتا بشناسد.
ولی تفسیر اخیر بعید به نظر می رسد و تفسیرهای قبل مناسبتر است و هیچ مانعی ندارد که تمام تفسیرهای بالا در مفهوم این حدیث شریف و پر محتوا جمع باشد.
آری! هرکس خود را بشناسد خدا را خواهد شناخت، و خودشناسی راهی است به خداشناسی و به یقین خداشناسی، مهمترین وسیله تهذیب اخلاق و پاکسازی روح و دل از آلودگی های اخلاقی است، چرا که ذات پاکش منبع تمام کمالات و فضائل است و از اینجا روشن می شود که یکی از مهمترین گام های سیر و سلوک و تهذیب نفوس خودشناسی است.
خودشناسی و خداشناسی