تاریخ فقه
سلام ممکنه درباره تاریخچه علم دینی درایران از شروع وسیر تحولات و نظریات در این زمینه تا امروز رو توضیح بدین درحدی که ممکنه
این سوال ، بسیار کلی است و اگر بخواهیم تاریخ علوم دینی در ایران را از آغاز تا امروز به دست بیاوریم باید دهها یا صدها جلد کتاب مطالعه کرد . بنابراین نمی توان به این صورت جواب داد چون علوم دینی فراوان است و هر کدام تاریخ طولانی دارد . یکی از این علوم فلسفه است و این علم در ایران تاریخ مفصلی دارد . یکی از علوم اسلامی عرفان است و در ایران تاریخ طولانی دارد . یکی از این علوم علم فقه است . این علم هم تاریخ مفصلی دارد . در اینجا برای مثال به تاریخ علم فقه اشاره می کنیم:
کتابی است به نام ” ادوار فقه ” ، نوشته آیتالله محمد ابراهیم جناتى شاهرودى .این کتاب به زبان فارسی و در سال 1357 ش، تألیف گدریده است.
بخش اول کتاب، تحت عنوان ادوار فقه و کیفیت بیان آن مىباشد. نخستین مطلبى که مؤلف در اینجا آورده، ادوار فقه است که در نه دوره مىباشد: ابتدا مرحله تشریع است که از روز بعثت پیامبر(ص) آغاز شده و تا روز وفات حضرت ادامه پیدا کرده است. در این قسمت چند چیز مورد توجه واقع شده که عبارتند از: کیفیت پیدایش فقه در این مرحله، خاستگاه فقه و تشریح در این دوره، مکان و زمان وحى، چگونگى دعوت پیامبر(ص)، تدوین فقه و شریعت، وضعیت کلمه فقه و فقیه در مرحله تشریع و نشر و گسترش فقه، همانگونه که ملاحظه مىشود در این دوره فقه از ناحیه وحى بوده و نظریات شافعیه و مالکیه که قائلند گاهى نیز پیامبر(ص) خود اجتهاد مىکرده صحیح نمىباشد. مرحله تبیین و تدوین، دومین مرحله فقه است که بنا بر عقیده شیعه، این دوره از زمان اتمام تشریع آغاز شده و تا پایان ارتباط امام دوازدهم با نواب اربعه ادامه یافته است. دانشمندانى نظیر على بن حسین بن بابویه، کلینى، ابن قولویه از بزرگان فقهى این دوره مىباشند. اهل سنت در مورد این دوره نظر دیگرى دارند که مؤلف ضمن اشاره بدان به پاسخش پرداخته است. وى در این قسمت ضمن بیان امتیازات فقه شیعه به اختلافى که در میان مسلمانان بعد از پیامبر(ص) راجع به تدوین کتاب و جمعآورى حدیث پدید آمد، اشاره کرده، تدوین کتاب قرآن و مصحف فاطمه (سلاماللهعلیها) و صحیفه را نتیجه زحمات امام على(ع) در این دوره برمىشمارد. از اصحاب امام على(ع) نیز افرادى مثل سلمان، ابوذر، ابورافع غلام پیامبر(ص)، على بن ابى رافع و دیگران نیز کتابهایى تدوین نمودهاند که نوعا در کتب رجال بدانها اشاره شده است. سومین دوره فقه که دستهبندى و تبویب نام دارد و از روز غیبت کبرای امام زمان شروع شده و تا زمان وفات فقیه نامدار شیعه مرحوم شیخ مفیدادامه داشته است، کارهاى بزرگى در این دوره توسط فقها و دانشمندان انجام شده که پاسدارى از حریم تشیع در مقابل دسیسهها و تحریفها از آن جمله مىباشد، چرا که دشمنان با تلاش شبانهروزى مىکوشیدند تا با جعل حدیث و تفرقه افکنى مذهب حقه را به بیراهه ببرند. از دانشمندان مهم این دوره مىتوان به مرحوم شیخ مفید،ابن ابى عقیل ابومحمدحسن بن على نعمانى حذاء معاصر کلینى، ابن جنید اسکافى و سیدمرتضى اشاره نمود. کتابهاى مهم حدیث این دوره نیز عبارتند از: کافى اثر کلینى، تهذیب و استبصار اثر شیخ طوسى ومن لایحضره الفقیه اثر شیخ صدوق؛ اینها مجموعا کتب اربعه شیعه را تشکیل مىدهند که تکیه گاه فقه شیعه به شمار مىروند. مرحله چهارم از ادوار از فقه، مرحله گسترش مسائل فقه از راه تفریع و تطبیق از راه اجتهاد مىباشد. این دوره، از زمان مرحوم شیخ طوسى و به مدت صد سال تا زمان ابن ادریس مؤلف کتاب سرائر ادامه داشته است. این دوره، دوره شکوفایى بىنظیر فقه اسلامى مىباشد. طلایهدار این دوره مرحوم شیخ طوسى است که کارهاى بسیار بزرگى را در فقه انجام داد که از آن جمله تطبیق فقه شیعه بر مذاهب اربعه اهل سنت مىباشد. عظمت این عالم بزرگوار باعث شد که شاگردان وى تا مدتها جرأت مخالفت با نظریات وى را نداشته باشند که همین امر یک رکود نسبى را تا مدت صد سال بر فقه شیعه حاکم کرد. دوره پنجم، دوره استدلال است که از زمان ابن ادریس حلى تا روزگار مرحوم محقق حلى ادامه یافته است. ابن ادریس که با نقد نظریات شیخ طوسى بعد از دوران مذکور شیوه نوى را طرحریزى کرده بود، باعث شد که در این دوران نیز فقه سیرى تکاملى داشته باشد که قریب به صد سال ادامه داشت. مؤلف در این قسمت با مقایسهاى بین کتاب مبسوط شیخ طوسى و سرائر ابن ادریس، به نکات مهمى در باب تفاوت این دو دوره فقهى دست یافته است. گسترش استدلال و تنقیح، نام ششمین دوره فقه است که از زمان علامه حلى(ره) شروع شده و تا زمان مجدد بزرگ مرحوم وحید بهبهانى ادامه یافت. در این دوره بحثهاى فقهى – استدلالى گستردهاى میان علما رواج یافته بود که اثرات مهمى را نیز بر جاى گذاشت. از شخصیتهاى علمى این دوره مىتوان به علامه حلى،فخر المحققین فرزند علامه حلى، شهید اول جمالالدین محمد بن مکى، محقق ثانى نورالدین على بن عبدالعالى کرکى، شیخ على میسى، شهید ثانى زینالدین جبعى، علامه شیخ عبدالصمد پدر شیخ بهایى و صاحب مدارک اشاره کرد. کتابهاى مهمى مانند وسائل الشیعه، وافى و بحار الانوارنتیجه زحمات بزرگان علمى در این دوره مىباشند. مرحله هفتم، مرحله تکامل و رشد فقه نام دارد. این دوره از زمان مرحوم وحید بهبهانى تا زمان شیخ انصارى ادامه یافته که تکامل بزرگى در این دوره به وجود آمد. مرحوم وحید بهبهانى، صاحب ریاض المسائل خواهرزاده وحید، مرحوم بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف العظاء، شریفالعلماء، صاحب مفتاح الکرامه، ملا احمد نراقى صاحب مستند الشیعه، آیتالله شیخ محمدحسن نجفى صاحب جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام از فقهاى بزرگ این دوره فقهى مىباشند. دوره هشتم، دوره تدقیق در ابحاث فقهى است که در واقع این مسیر با تلاش مرحوم شیخ انصارى شروع شده و تا زمان مرحوم آخوند خراسانى ادامه یافت. این دوره از ادوار فقه، شاهد حرکت فقهى دقیق و مهمى بود و بحثهاى فقهى به اوج گستردگى خود رسید. فقیه در این دوره واجد بالاترین مرتبه دقت نظر در بحث بود. امام مجدد مرحوم محمدحسین شیرازى و آخوند خراسانى، دیگر فقهاى این دوره مىباشند و بالاخره دوره نهم که دوره تلخیص مباحث فقهى مىباشد، از زمان آخوند خراسانى شروع شده و تا به امروز ادامه یافته است. به قول مؤلف، فقها در این دوره کتب فقهى را تلخیص کرده و مطالب ناب آن را بیرون کشیده و به تحقیقات شگفت انگیز خود مىآرایند و به جامعه ارائه مىدهند. آخوند خراسانى صاحب کفایة الاصول، سیدمحمد کاظم یزدى صاحب العروة الوثقی، آقا ضیاءالدین عراقى صاحب شرح تبصرة المتعلمین، شیخ محمدحسین اصفهانى،سیدمحسن حکیم صاحب مستمسک العروة الوثقی، از فقهاى نامدار و تأثیرگذار این دوره مىباشند. تکامل و رکود فقه اجتهادى اهل سنت مؤلف، در این قسمت دوره عباسیان را دوره شکوفایى فقه اهل سنت مىداند که با وقوع مباحثات علمى میان فقها، پیشرفت عجیبى در این علم به وجود آمد. مناظراتى که تابعین با صحابه و اساتید با شاگردان و بالعکس داشتند، یکى از همین عوامل بود. مکاتب گوناگون و تصانیف مهمى در این دوران به وجود آمد که مؤلف به تعدادى از آنها اشاره کرده است. وى به فقها و کتب مشهور مذاهب اربعه در این دوران نیز اشاره کرده است. تفسیر، نیز در این دوران رشد چشمگیرى داشته و کتبى به همین نام تألیف شدند که در کتاب مورد اشاره واقع شدهاند. جایگاه و مواضع اجتهاد و مبانى فقهى ما آنچه را که در این قسمت مورد بحث واقع شده، از قلم خود مؤلف مىآوریم که فرموده: معتقدان به اسلام این حقیقت را به صورت کلى پذیرفتهاند که خداوند برای مکلفین، احکام و وظایف و قوانینى را تعیین فرموده است. و نیز پذیرفتهاند که خداوند این احکام و قوانین را از طریق وحى بر پیامبرش نازل کرده است تا آن حضرت بدون کم و کاست برای مردم بازگوید: «ما ینطق عن الهوى إن هو إلا وحی یوحى». نظریاتى راجع به معنى واقعى اجتهاد در میان اصولیون و نمونههایى از موارد جریان اجتهاد فقهى نیز در اینجا بیان گردیده است. ایشان به این مسئله از دیدگاه مذاهب گوناگون اسلامى نیز در بخش بعدى پرداخته است؛ برای مثال تفاوتهایى که در نوع وضو میان مذاهب مختلف وجود دارد، مورد بررسى واقع گردیده است. ادوار کیفیت بیان فقه ادوار فقه، پیش از این، مورد بحث واقع گردید اما اکنون بحث در این است که فقه چگونه و به چه صورتهایى در زمانهاى مختلف به مردم عرضه شده است. این بخش از کتاب داراى مدخلى است که مطالبى راجع به فقه در آن بازگو شده است. مؤلف، در تعریف فقه مىفرماید: فقه عبارت است از مجموعه قوانین و احکامى که خداوند متعال برای مردم تنظیم فرموده تا بتوانند به طور شایستهاى او را پرستش و ستایش کنند و در زندگى مادى و معنوى خویش از آسایش و آرامش کاملى برخوردار شوند و از خطر گمراهى و انحراف، مصون و در امان باشند. ایشان فقه را ناظر به تمام جوانب زنذگى انسان دانسته و هدف از بعثت انبیا را نیز آشنا ساختن مردم با احکام دین و اصول زندگى معرفى مىکند. ایشان در همین جا به احادیثى از اهلبیت علیهمالسلام راجع به اهمیت فقه نقل نموده است. چنانکه برای ادوار فقه نه مرحله بیان شده است، برای کیفیت بیان آن نیز شش مرحله ترسیم گردیده که عبارتند از: زمان رسول اکرم(ص) از بعثت تا رحلت.از زمان حضرت على(ع) تا عصر فقیه بزرگ شیخ طوسىاز زمان شیخ طوسى تا زمان شیخ بهایىاز زمان شیخ بهایى تا عصر شیخ اعظم انصارىاز زمان شیخ انصارى تا زمان میرزاى شیرازى وسیدیزدىاز زمان شیرازى و یزدى تا زمان حاضر. مؤلف، کوشیده تا با بررسى یک یک این ادوار، تفاوتهاى آنها را نیز با یکدیگر مبین سازد. از دیگر مطالبى که در بخش دوم کتاب مورد بررسى است، رسالههاى پرسش و پاسخ در دورههاى مختلف است. این رسالهها از دوره دوم شروع شده و تا به امروز نیز ادامه دارد، لکن کیفیت آن، متناسب با هر دورهاى متفاوت بوده است. رسالههاى عملیه نیز موضوع مبحث بعدى است که على الظاهر از دوران چهارم به بعد به صورت کنونى درآمده است، لکن در مدلهاى اولیه، اصول دین نیز در رسالهها مىآمد که بعدها از رونق افتاد ولى به عقیده مؤلف آوردنش بسیار مطلوب و بهجا است. سیر تاریخى مسئله تقلید از اعلم، پیدایش وکالت از سوى پیشوایان دینى و مراجع تقلید برای تأمین زندگى علماى بلاد و شناخت مرجع تقلید از طریق فقهاى طراز اول و برجسته و بیان مراجع تقلید از آغاز غیبت کبرا تا کنون که از ابن قولویه شروع شده و به مرحوم آیتالله بروجردىختم مىگردد، نظریه تعین تقلید از اعلم و نظریه تقلید از زنى که داراى اجتهاد است، دیگر بخشهاى کتاب را تشکیل مىدهند. مقالات همانگونه که سابقا اشاره کردیم، مقالات، آخرین بخش کتاب است که در آن هفت مقاله از مقالاتى که توسط مؤلف تدوین گردیده، آمده است. مقاله اول درباره شیخ مفید است و «شیخ مفید در عرصه فقاهت و اجتهاد» نام دارد. ظاهرا این مقاله برای کنگره بزرگداشت شیخ مفید نگارش یافته و از بخشهایى مانند جامعیت علمى شیخ مفید، تدریس شیخ مفید، جلسات علمى مفید با عالمان مذاهب، مفید از دیدگاه عالمان شیعه و سنى، فقه اجتهادى شیخ مفید، منابع اجتهادى شیخ مفید، تشکیل شده است. مقاله دوم درباره طبرى است. وى از دانشمندان صاحب نام اهل سنت است که در رشتههاى مهم علمى مانند فقه، حدیث، علوم قرآن، شعر، لغت، صرف و نحو استاد بوده است. تألیف فقهى طبرى، تمایز شیوه طبرى از اخبارىگرى، منابع اجتهاد در شیوه طبرى، ویژگى طبرى در اجتهاد و… از بخشهاى مختلف این مقاله است. سومین مقاله در بیان سیر تاریخى تفسیر و علوم قرآن است که مؤلف با نگاهى به زمان پیدایش تفسیر و علوم قرآن، این علوم بىبدیل را در طول چهارده قرن اسلامى به بحث و گفتوگو گذاشته است. مقاله چهارم راجع به وقف بوده و این سنت حسنه را از دیدگاه عالمان لغت، احادیث و روایات، سیر تاریخى، آثار اجتماعى، مشروعیت و نظارت بر آن مورد بررسى قرار داده است. پنجمین مقالهاى که از سوى مؤلف تألیف شده و در کتاب آمده نگاهى به بحث ارتداد از دیدگاه مذاهب اسلامى است. ایشان ضمن بیان معنى واژه ارتداد، آن را از دیدگاه قرآن و مذاهب اهل سنت و فقه شیعه بررسى نموده است. مقاله ششم، ضرورت بازسازى نظام آموزشى حوزهها نام دارد که محتوایش از نام آن مشخص مىباشد. آخرین و هفتمین مقاله نیز در فقه اجتهادى و اصلاح حوزهها از دید امام(ره) است که بخشهاى مهمى در مورد فقه و چگونگى تنظیم متون فقهى و نوع برخورد استکبار با فقه و فقیه و فقاهت دارد. (ویکینور )
تاریخ فقه