دین و اندیشه
لزوم نواب خاص
سلام.خسته نباشید.چرا امام زمان(عج) در زمان غیبتشان،شخصی معصوم از گناه وخطا را به جای خودشان برای شیعیان قرار نداد تا مردم با اطمینان کامل فرمانش را گوش دهند؟ و اگر اینطور هست ، پس چگونه به اهل سنت ایراد بگیریم که میگویند بعد پیامبر(ص) جانشینش خلفایی هستند که معصوم نیستند و به صورت شورایی انتخاب شدن. و در زمان حال مردم اهل سنت هم به مراجع و علمایشان رجوع میکنند و اعتماد کردند و روایات را از انها میشنوند و به پیامبر و قران ربط میدهند. در مورد شیعیان هم همینطور است و ما به مراجع و راویان حدیث اعتماد کردیم و گوش میدهیم. من شیعه هستم و در سایتهای سنی رفتم و در باره ی جانشینی بعد پیامبر(ص) بحث و گفتگو ها را شنیدم و با این جواب که(خداوند هیچوقت امتش را بدون جانشینی پیامبر رها نمیکند و انها را به افراد غیر معصوم نمیسپارد)قانع شدم. ولی الان شبهه برایم پیش امده که پس چرا امام زمان در غیابشان ما را به افراد غیر معصوم سپردند و توقع دارند که به انها اعتماد کنیم.
این امر در دوران غیبت صغری اتفاق افتاد ؛ اما در عصر غیبت کبری چنین چیزی امکان پذیر نیست؛ چون دسترسی به آن حضرت امکان پذیر نمی باشد. به همین جهت از ششوه دیگری برای معرفی نایبان امام زمان استفاده شده است. در زمان غیبت صغری چهار تن از بزرگان شیعه که بعضا از اصحاب با سابقه امامان پیشین نیز بودند، وکیل و نائب خاص امام مهدی(عج) محسوب می شدند. اسامی نواب اربعه به ترتیب: جناب ابوعمرو عثمان بن سعید عَمری، جناب ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمری، جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و جناب ابوالحسن علی بن محمد سَمَری بوده. این چهار نفر وکالت شان مورد تائید امام مهدی(عج) بود و امام به واسطه آنها به سئوالات کتبی و شفاهی مردم پاسخ میگفتند. در آن زمان این گونه ارتباط برای همه مردم میسر بود. مدت نیابت «محمد سمری» یعنی آخرین نائب خاص امام زمان(عج) نسبت به سه نواب خاص دیگر کمتر بود و تنها سه سال ادامه داشت. شیخ صدوق(ره) از “حسن بن احمد مکتب” روایت کرد:«در آن سالی که ابوالحسن علی بن محمد سمری وفات یافت، من در بغداد بودم و چند روز پیش از وفاتش به محضرش شرفیاب شدم. وی در آن روز، توقیعی از امام زمان(عج) بیرون آورد و برای مردم قرائت کرد. متن آن نامه مبارک چنین بود:«به نام خداوند بخشاینده مهربان. ای علی بن محمد سمری! خداوند متعال به براداران دینیات پاداشی عظیم در از دست دادنت، کرامت فرماید. به درستی که تو از امروز تا شش روز دیگر وفات خواهی یافت. پس خود را آماده ساز ولی به کسی وصیت (به نیابت) مکن که قائم مقام تو، پس از وفاتت گردد. چه این که غیبت بزرگ آغاز گردیده است و مرا ظهوری نخواهد بود، مگر به اذن خداوند منان. ظهور من آن قدر به درازا خواهد کشید، که دلها را قساوت فراگیرد و زمین از جور و ستم لبریز گردد و به زودی کسانی از شیعیانم میآیند و ادعای مشاهده و دیدنم را مینمایند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و رسیدن صیحه آسمانی، ادعای مشاهده و دیدن مرا نماید، دروغگو و افترا زننده است.»حسن بن احمد گفت: ما این توقیع شریف را نوشته و نسخه برداری کردیم و از نزد علی بن محمد سمری بیرون رفتیم و شش روز دیگر، مجدداً به محضرش شرفیاب شدیم؛ دیدیم وی در حال جان دادن است. در آن حال، یکی از هم نشینان از او پرسید:«وصی تو پس از وفاتت کیست؟» وی به آرامی پاسخ داد:«خدا را امری است که خود آن را به بلوغ و اتمام خواهد رسانید.» این جمله را گفت و روح از بدنش به بهشت پرواز کرد.»(4) به این ترتیب و با وفات آخرین نایب خاص آن حضرت دوران غیبت صغری تمام شد و غیبت کبری آغاز گردید. دورانی که همچنان ادامه دارد تا بنا به خواست و اراده خداوند به پایان برسد.
حال این سئوال مطرح میشود که چرا برای غیبت کبری نایب خاص انتخاب نشد؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت اول اینکه دوران غیبت صغری برای این بود که مردم به غیبت امام عادت کنند. چرا که اگر امام مهدی(عج) به یکباره در پس پرده غیبت قرار میگرفتند شیعیان دچار حیرت شده و بحران برایشان پیش میآمد. از طرف دیگر عوام که در ایمانشان آنچنان محکم نبودند، ممکن بود به اصل وجود آن حضرت شک کنند یا اینکه آن امام از ذهنها محو شده و فراموش شوند. اما اینکه ابتدا غیبت صغری وجود داشته و بعد غیبت کبری باعث شده که به مرور مردم برای غیبت کبری آمادگی پیدا کنند و با آن مأنوس شوند. از طرفی دیگر با زمینهسازیهای امامان پیشین و نیز شرفیابی بعضی از شیعیان به محضر آن حضرت در این دوره، مسئله ولادت و حیات آن حضرت بیش از پیش تثبیت شد. پس نتیجه میگیریم که غیبت صغری و وجود نواب اربعه مقدمهای برای غیبت کبری بود و دیگر پس از وفات نائب چهارم نیازی نبود که برای غیبت کبری نائبی انتخاب شود.
نکته دوم اینکه هدف از غیبت کبری، حفظ جان امام مهدی(عج)، آزمایش ایمان مردم و آماده سازی مردم برای قیام حضرت در آخرالزمان است و وجود نائب خاص با چنین اهدافی تناقض پیدا میکند.
نکته سوم که در پاسخ به این سئوال میتوان مطرح کرد این است: در صورتی که نائبان خاص آن حضرت ادامه پیدا میکردند امکان داشت فرصتی ایجاد شود تا بعضی افراد دروغگو ادعای نیابت امام زمان(عج) را کنند. در این بین تشخیص دادن فرد صادق از کاذب برای مردم سخت میشد. تصور کنید که در چنین وضعیتی چه اتفاقی پیش آمد؟ اول اینکه حضرت باید همیشه ظاهر شده و معجزهای میآوردند و دوم اینکه برای هر عصری باید کسی را به عنوان نائب معرفی میکردند(5).
نکته چهارم اینکه مطمئنا وجود نائبان دیگر باعث میشد که همچون تمامی بندگان خاص و صالح خدا، دشمنان در کمین آنها باشند، آنها را رها نکرده، شکنجه و آزارشان میکردند.
اما آیا مردم در نبود نائب خاص امام زمان(عج) به حال خود رها شدهاند؟ در پاسخ به این سئوال باید بگوییم که در هیچ یک از دو غیبت صغری و کبری، پیوند امام مهدی(عج) با مردم قطع نشده است. زیرا در هر دو غیبت نایبان وجود دارند. برای متناقض نشدن این پاسخ با توضیحات بالا باید این نکته را مد نظر قرار داد، همان گونه که غیبت حضرت به دو مرحله تقسیم شده است، نیابت ایشان هم به دو قسمت تقسیم شده است؛ نیابت خاصه در دوران غیبت صغری و نیابت عامه در دوران غیبت کبری(6). نائبان عام حضرت حجت را میتوان از ویژگیها و ضوابط کلی که در بیان ائمه(ع) آمده شناسایی کرد. در این مورد امام زمان(عج) در توقیع اسحاق بن یعقوب که به دست محمدبن عثمان(نایب دوم) صادر شد، فرمودند:«و اما رویدادها و پیشامدهایی که در آینده روی خواهد داد، درباره آنها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا که آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.»(7) امام حسن عسکری(ع) از قول پدر بزرگوارشان امام هادی(ع) فرمودند:«اگر نبود دانشمندانی که پس از غیبت قائم شما، به سوی او دعوت میکنند و به سوی او رهنمون میشوند و با دلایل الهی از دین او دفاع میکنند و بندگان ناتوان خدا را از دامهای شیطان و مریدهای شیطانی و از دامهای دشمنان ائمه نجات میدهند، احدی نمیماند، جز این که از دین خدا مرتد میشد؛ ولی این دانشمندان، زمام دل ضعیفان شیعه را به دست میگیرند؛ همان گونه که ناخدا، زمام کشتی را به دست میگیرد (و سرنشینهای کشتی را از خطر مرگ حفظ میکند) اینها نزد خدای تبارک و تعالی برترین هستند.»(8)امام حسن عسکری(ع) درباره فقهای راستین، ویژگیهای آنها و مسئولیت جامعه در مقابل آنها فرموده است:«هر یک از فقیهان که بر نفس خود مسلط باشند و دین خود را حفظ کنند و با هوای نفس خود مخالفت ورزند و امر خدا را اطاعت کنند، بر همگان واجب است از او تقلید کنند». حضرت علی(ع) هم از پیامبراکرم(ص) نقل کردهاند:«بار خدایا بر جانشینان من رحمت فرست. از حضرت پرسیدند:«جانشینان شما کیستند؟» فرمودند:«کسانی که پس از من گفتارها و روش مرا بازگو میکنند.». از امام صادق (ع) هم در این باره نقل کردهاند:«هر کدام از شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما صاحب نظر باشد و احکام ما را بداند، باید به حکم بودن او رضایت دهند که من او را بر شما حاکم قرار دادم.»(9)
در پایان ذکر این نکته ضروری است که در هیچ دورهای پیوند امام زمان(عج) با مردم قطع نشده است و در دوران غیبت کبری نیز همینطور. در این دوران مردم برای رسیدن به پاسخهای دینی و فقهی خود میتوانند به فقیهان و عالمان رجوع کنند.
حال این سئوال مطرح میشود که چرا برای غیبت کبری نایب خاص انتخاب نشد؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت اول اینکه دوران غیبت صغری برای این بود که مردم به غیبت امام عادت کنند. چرا که اگر امام مهدی(عج) به یکباره در پس پرده غیبت قرار میگرفتند شیعیان دچار حیرت شده و بحران برایشان پیش میآمد. از طرف دیگر عوام که در ایمانشان آنچنان محکم نبودند، ممکن بود به اصل وجود آن حضرت شک کنند یا اینکه آن امام از ذهنها محو شده و فراموش شوند. اما اینکه ابتدا غیبت صغری وجود داشته و بعد غیبت کبری باعث شده که به مرور مردم برای غیبت کبری آمادگی پیدا کنند و با آن مأنوس شوند. از طرفی دیگر با زمینهسازیهای امامان پیشین و نیز شرفیابی بعضی از شیعیان به محضر آن حضرت در این دوره، مسئله ولادت و حیات آن حضرت بیش از پیش تثبیت شد. پس نتیجه میگیریم که غیبت صغری و وجود نواب اربعه مقدمهای برای غیبت کبری بود و دیگر پس از وفات نائب چهارم نیازی نبود که برای غیبت کبری نائبی انتخاب شود.
نکته دوم اینکه هدف از غیبت کبری، حفظ جان امام مهدی(عج)، آزمایش ایمان مردم و آماده سازی مردم برای قیام حضرت در آخرالزمان است و وجود نائب خاص با چنین اهدافی تناقض پیدا میکند.
نکته سوم که در پاسخ به این سئوال میتوان مطرح کرد این است: در صورتی که نائبان خاص آن حضرت ادامه پیدا میکردند امکان داشت فرصتی ایجاد شود تا بعضی افراد دروغگو ادعای نیابت امام زمان(عج) را کنند. در این بین تشخیص دادن فرد صادق از کاذب برای مردم سخت میشد. تصور کنید که در چنین وضعیتی چه اتفاقی پیش آمد؟ اول اینکه حضرت باید همیشه ظاهر شده و معجزهای میآوردند و دوم اینکه برای هر عصری باید کسی را به عنوان نائب معرفی میکردند(5).
نکته چهارم اینکه مطمئنا وجود نائبان دیگر باعث میشد که همچون تمامی بندگان خاص و صالح خدا، دشمنان در کمین آنها باشند، آنها را رها نکرده، شکنجه و آزارشان میکردند.
اما آیا مردم در نبود نائب خاص امام زمان(عج) به حال خود رها شدهاند؟ در پاسخ به این سئوال باید بگوییم که در هیچ یک از دو غیبت صغری و کبری، پیوند امام مهدی(عج) با مردم قطع نشده است. زیرا در هر دو غیبت نایبان وجود دارند. برای متناقض نشدن این پاسخ با توضیحات بالا باید این نکته را مد نظر قرار داد، همان گونه که غیبت حضرت به دو مرحله تقسیم شده است، نیابت ایشان هم به دو قسمت تقسیم شده است؛ نیابت خاصه در دوران غیبت صغری و نیابت عامه در دوران غیبت کبری(6). نائبان عام حضرت حجت را میتوان از ویژگیها و ضوابط کلی که در بیان ائمه(ع) آمده شناسایی کرد. در این مورد امام زمان(عج) در توقیع اسحاق بن یعقوب که به دست محمدبن عثمان(نایب دوم) صادر شد، فرمودند:«و اما رویدادها و پیشامدهایی که در آینده روی خواهد داد، درباره آنها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا که آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.»(7) امام حسن عسکری(ع) از قول پدر بزرگوارشان امام هادی(ع) فرمودند:«اگر نبود دانشمندانی که پس از غیبت قائم شما، به سوی او دعوت میکنند و به سوی او رهنمون میشوند و با دلایل الهی از دین او دفاع میکنند و بندگان ناتوان خدا را از دامهای شیطان و مریدهای شیطانی و از دامهای دشمنان ائمه نجات میدهند، احدی نمیماند، جز این که از دین خدا مرتد میشد؛ ولی این دانشمندان، زمام دل ضعیفان شیعه را به دست میگیرند؛ همان گونه که ناخدا، زمام کشتی را به دست میگیرد (و سرنشینهای کشتی را از خطر مرگ حفظ میکند) اینها نزد خدای تبارک و تعالی برترین هستند.»(8)امام حسن عسکری(ع) درباره فقهای راستین، ویژگیهای آنها و مسئولیت جامعه در مقابل آنها فرموده است:«هر یک از فقیهان که بر نفس خود مسلط باشند و دین خود را حفظ کنند و با هوای نفس خود مخالفت ورزند و امر خدا را اطاعت کنند، بر همگان واجب است از او تقلید کنند». حضرت علی(ع) هم از پیامبراکرم(ص) نقل کردهاند:«بار خدایا بر جانشینان من رحمت فرست. از حضرت پرسیدند:«جانشینان شما کیستند؟» فرمودند:«کسانی که پس از من گفتارها و روش مرا بازگو میکنند.». از امام صادق (ع) هم در این باره نقل کردهاند:«هر کدام از شما که حدیث ما را روایت کند و در حلال و حرام ما صاحب نظر باشد و احکام ما را بداند، باید به حکم بودن او رضایت دهند که من او را بر شما حاکم قرار دادم.»(9)
در پایان ذکر این نکته ضروری است که در هیچ دورهای پیوند امام زمان(عج) با مردم قطع نشده است و در دوران غیبت کبری نیز همینطور. در این دوران مردم برای رسیدن به پاسخهای دینی و فقهی خود میتوانند به فقیهان و عالمان رجوع کنند.
پینوشت:
1-بحار الانوار، ج 52، ص 380 و مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 673
2-محمدرضا حکیمی، خورشی مغرب، ص 52 – 54 و ص 60
3-صدوق، کمال الدین، ص 480، بحار الانوار، ج 52، ص 152 و صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 268
4- الغیبه، ص 394؛ کتاب الاربعین (شیخ ماحوزی)، ص 229؛ منتهی الآمال، ج2، ص 508؛ تاج الموالید، ص 145
5- ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 153
6- حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، ص44
7- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 27، ص 140، ش 33424؛ بحار الانوار، ج 2، ص 90، باب 14، ح 13 و ج 53؛ بحار الانوار، صص 180 ـ 181، ح 10، از باب31
8-کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص483، ح4، به نقل از فرهنگ نامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ص456
9- ر.ک: الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص18؛ وسائل الشیعه، ج27، ص131، ح33401، ؛ الکافی، کلینی، ج1، ص67، ح10
لزوم نواب خاص