راه شناخت استاد اخلاق
به دنبال استاد اخلاق هستم و با معرفی دوستم به جناب اقای غفاری(عباسی) رسیدم. اما وقتی که سخنرانی هایشان رو گوش دادم و درموردشون چه در اینترنت و چه در میان مردم پرس و جو کردم به انتقاد های شدیدی درمورد ایشون برخوردم که به گفته ی اونها از انحرافات ایشون نشات میگیره.سوال من این هست که ایا جناب اقای غفاری مورد تایید شما و سایر دوستان هست یا خیر؟؟شدیدا سردرگمم و نمیدانم که چکار کنم.
1. ایشان خود را از شاگردان برجسته استاد بزرگ اخلاق آیه الله سعادت پرور می داند در حالی که از طرف شاگردان سلوکی ایشان اطلاعیه ای صادر شد و ایشان را منحرف از راه و برنامه ایشان دانستند و تاکید کردند که راه و روش ایشان بر گرفته از این استاد بزرگ نیست .2. بدون شک مراجعه به ایشان اشتباهی بزرگ است و بهتر است برای راهنمایی اخلاقی به ایه الله تحریری از شاگردان استاد سعادت پرور مراجعه کنید .استاد اخلاق: اهل معرفت و سلوک اعتراف دارند که یکی از شرایط مهم سلوک و بندگی خداوند، استاد راهنما و عالمی است که بر منازل سلوک قرآنی واقف بوده، خود مسیر بندگی را تجربه کرده باشد و بتواند تجربیات خود را در اختیار طالبان و سالکان راه خدا قرار دهد.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن.
ظلمات است بترس از خطر گمراهی.
نیاز به عالم و متخصص یک نیاز عقلانی است که در تمامی رشته های علمی و عملی وجود دارد. شما حتی اگر بخواهید یک میز بسازید به علم و تجربه شخصی و یا رجوع به نجار متخصص نیاز دارید، به همین دلیل انسان در مسیر تکامل و سلوک نیز یا باید خودش عالم و راه رفته باشد، یا به عالم راه رفته ای رجوع و اقتدا کند.
اما در عین حال همواره این سوال مطرح است که: آیا برای پیمودن مقامات معنوى که از آن به سیر و سلوک الى الله تعبیر مى شود، آموزه های دینی کافی نیست، آیا این راه نیاز به استاد خاصى دارد که این راه را پیموده باشد و از آفات و خطرات آن آگاه باشد و تازه کاران و نوسفران را دستگیرى کند و به سر منزل مقصود برساند؟
به بیان دیگر آیا اصول کلى هدایت که در کتاب و سنّت آمده براى پیمودن این راه کافى نیست و بر رهروان این راه لازم است هر یک به تناسب استعداد و روحیه خود استادى برای خود برگزینند تا در تشخیص جزئیات به آنها کمک کند؟
در پاسخ به این سوال گفته می شود: همان گونه که دستورات کلى پزشکى براى درمان همه بیماران کافى نیست، بلکه هر بیمار نیاز به معاینه و تشخیص بیمارى و سپس روش درمان خاص خود را دارد، در پیمودن مقامات معنوى نیز همین گونه است؟
لحن آیات و روایات اسلامى این است که همه مؤمنان با انجام دستوراتى که در کتاب و سنّت وارد شده و پاى بندى به احکام الهى و در نظر گرفتن دقایقى که در این دو منبع بزرگ است مى توانند به قلّه رفیع ایمان برسند و راه قرب الى الله را بپیمایند، اما این موضوع با نیازمندی سالک به استاد و راهنما منافاتی ندارد.
قرآن مجید در تایید این نظر می فرماید: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ به ناآگاهان دستور مى دهد که مشکلات علمى و فکرى را با سؤال از آگاهان حل کنند.
و نیز علی (ع) در نهج البلاغه مى فرماید: أیُّهَا النّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْباحِ واعِظ مُتَّعظ؛ اى مردم چراغ فکر خود را از شعله گفتار واعظان با عمل روشن سازید.
امام زین العابدین (ع) نیز در روایتی فرمودند: هلَکَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَکیمٌ یُرْشِدُهُ وَ ذَلَّ مَنْ لَیْسَ لَهُ سَفیهٌ یَعْضُدُهُ؛ کسى که دانشمند ارشاد کننده اى نداشته باشد گمراه مى شود و کسى که فرد ساده دل کمک کننده اى نداشته باشد ناتوان مى گردد منظور از حکیم در این روایت همان استاد اخلاقی است که به حکمت رسیده و بر حقایق بنیادین دین و زندگی و هستی، اشراف کامل و آگاهانه دارد.
جایگاه استاد اخلاق در دین و جامعه، جایگاه ولایت و راهبری در جاده توحید و یکتاپرستی است. در این راه عالمان دینی وارثان انبیای الهی هستند.
حضرت علی (ع) می فرماید: العلم علمان، علم الادیان و علم الأبدان فبعلم الأدیان حیاة النّفوس و بعلم الأبدان حیاة الأجساد و اعلم انّ الادیان اشرف من الأبدان و حراسة الأدیان أوجب من حراسة الأبدان؛ علم بر دو گونه است: علم دین و علم بدن. حیات روح بوسیله علم دین و حیات جسد بواسطه علم بدن است و بدان که دین بر جسد شرافت دارد و نگهداری دین از نگهداری بدن لازم تر است.
کار پزشک شناخت بدن انسان و عوامل تاثیر گذار منفی و بیماری زا و عوامل تاثیر گذار مثبت و درمانگر و ارایه راهکارهای درمانی است و همین نقش را استاد اخلاق نسبت به قلب معنوی انسان به عهده دارد. عالم اخلاقی باید بتواند آسیب های روحی انسان را بشناسد و درمان کند و راه پرورش قلب را به طالبان آن بیاموزد.
استاد اخلاق، متخصص روح و انسانیت و خداپرستی است و دقیقا مانند پزشک، هم قادر است بیماری های روح انسان را بشناسد و درمان کند و هم علاوه بر کار درمانی، راهبرد و راهکارهای ارتقای وضعیت انسانی را تا مرحله کمال آموزش می دهد.
مهمترین ویژگی های استاد اخلاق:
به منظور انتخاب استاد اخلاق لازم است با معیارهای آن آشنا باشیم. استاد اخلاق خوب دارای ویژگی هایی است که او را شایسته این مقام کرده است، مهمترین آن ها عبارتند از:
1. اهل تحقیق و شناخت حقیقت و باطل بوده، از حکمت و معرفت دینی به نحو کامل بهره مند باشد؛ توحید و بندگی خدا، راهبرد اصلی و اکسیر اعظم انسان سازی است، استاد اخلاق اولا باید خودش موحد باشد و ثانیا بتواند انسان های دیگر را با این تفکر آشنا کند، به آنها یکتاپرستی و تخلیه از شرک را آموزش دهد و از این طریق انسان کامل طراز اسلام تربیت نماید.
2. انسانی خودساخته و مهذب باشد، هوای نفس نداشته باشد، به وظایف دینی خود عمل نماید و صلاحیت تقوایی لازم را داشته باشد.
3. در پرورش انسان مهارت و تخصص لازم را داشته باشد، یعنی اگر یک جوان را به او بسپارند، بتواند قلب و عقل و نفس او را بسازد، بدی ها را از وجود او پاکسازی و فضایل را دراو نهادینه نماید، راه ایمان و بندگی خدا را به او نشان دهد و و هویت انسانی او را شکوفا سازد.
4. آراسته و باوقار و مودب باشد و هیبت استادی را حفظ نماید.
5. زمان شناس و واقعیت گرا باشد و شرایط حال حاضر جامعه را درک کند.
6. در بکار گیری شیوه های هدایت و ارشاد تدبیر لازم را داشته و خوش سلیقه باشد.
7. خیرخواه باشد و در هدایت شاگردان خود کوشش نماید.
8. اهل مدارا و شفقت و مهربانی باشد و از تند خویی پرهیز کند.
9. زاهد و ساده زیست باشد و اهل دنیا نباشد.
10. نفس و سخن اش در نفوس شاگردان تاثیر گذار باشد.
11. از بیهوده گویی بپرهیزد و سخنان اش قابل درک، منطقی، آموزنده و مفید باشد.
12. در تدریس و انجام وظایف خود تنها خدا را در نظر بگیرد و اخلاص کامل داشته باشد و برای خدا کار کند و مقاصد نفسانی یا شیطانی نداشته باشد.
اگر کسى خود را نیازمند چنین استادى مى بیند، باید در انتخاب او بسیار سختگیر باشد، مبادا خود را به شیطانى بسپارد به گمان اینکه او خضر راه و دلیل الى الله است؛ متاسفانه مدعیان کمال و عرفان فراوان اند و همواره کسانی که از کمال و معنویت بهره ای ندارند، برای باز کردن دکان و جلب منافع شخصی ادعای ارشاد و راهنمایی سالکان و شیفتگان کمال را داشته اند و باعث گمراهی و انحراف جوانان پاک دل شده اند.
باید بدانیم که ظهور خوارق عادات و خبر دادن از امور غیبی و سایر کارهای غیر عادی، از اهل ریاضت غیر شرعی هم ممکن است ظهور کند و لذا دلیل بر استاد اخلاق و راهنما بودن در صراط مستقیم، نیست.
در اینجا مخصوصاً به همه جوانان توصیه مى کنیم در درجه اوّل از کتاب هاى خوبى که عالمان وارسته و شناخته شده نوشته اند، استفاده کنند و در درجه بعد با شور و مشورت، کامل استادى را براى خود برگزینند که ویژگی های لازم هدایت را داشته باشد.
راه شناخت استاد اخلاق