پدیدار شناسی و مکان

پاسخ کوتاه:
اگر این پیش فرض در نظر گرفته شود که، هدف وجودی معماری این است که محلی را به مکان تبدیل کند، یعنی معناهای بالقوه حاضر در محیط را بگشاید، از این رو مطالعه مکان بسیار حائز اهمیت می باشد. با وجود اینکه نقطه آغار پدیدار شناسی از فلسفه بوده است، اما هرگز به همان محدود نگردیده و دامنه ی نفوذ آن عرصه های مختلفی از جمله معماری را در بر می گیرد. با رویکرد پدیدارشناسی می توان درباره ی چیزها به تفکر پرداخت و واقعیتشان را آشکار کرد.

اگر این پیش فرض در نظر گرفته شود که، هدف وجودی معماری این است که محلی را به مکان تبدیل کند، یعنی معناهای بالقوه حاضر در محیط را بگشاید، از این رو مطالعه مکان بسیار حائز اهمیت می باشد. با وجود اینکه نقطه آغار پدیدار شناسی از فلسفه بوده است، اما هرگز به همان محدود نگردیده و دامنه ی نفوذ آن عرصه های مختلفی از جمله معماری را در بر می گیرد. با رویکرد پدیدارشناسی می توان درباره ی چیزها به تفکر پرداخت و واقعیتشان را آشکار کرد. در یک نگاه کلی می توان بیان کرد که کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به عنوان دو تن از برجسته ترین چهره های پدیدارشناسی در معماری، تأثیری ژرف بر بسط و گسترش این گفتمان داشته اند. در مقاله آنها ، با استفاده از ابزار گردآوری اطلاعات، همچون مطالعات کتابخانها و اسنادی، سعی شده است تا مفاهیم و اصول مرتبط با مفهوم مکان و پدیدارشناسی مکان، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این راستا ابتدا پدیدارشناسی فلسفی که نقطه عزیمت پدیدارشناسی در معماری بوده است، مورد بررسی قرار گرفته و سپس با تفحصی در آرا و نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما در حوزه پدیده مکان به بررسی مفهوم پدیدارشناسی مکان پرداخته شده است.