دین و اندیشه

تناسخ ؛ رجعت امامان

پرسش و پاسخ

تفاوتی بین تناسخ با رجعت وجود دارد ؟
آیا صحت دارد که امام حسین علیه السلام چهارده سال پس از ظهور به عنوان اولین رجعت کننده حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه را غسل می دهند؟

تناسخ دو قسم است: 1 . تناسخ مُلکى؛ به این معنا که نفس آدمى با رها کردن بدن مادى خود، به بدن مادى دیگرى وارد شود.
2 . تناسخ ملکوتى؛ به این معنا که نفس با عقاید، اندیشه ها، نیت ها، گفتارها و کردارهاى خود بدنى مثالى متناسب با عالم برزخ؛ و بدنى قیامتى متناسب با عالم قیامت ساخته، به صورت آن مجسم مى شود. به بیان دیگر، انسان با عقاید و افعالى که در دنیا داشته است، براى خویش بدنى در برزخ و بدنى در قیامت مى سازد که نفس او به آن تعلق مى گیرد و پس از رهایى و مفارقت از بدن مادى با آن بدن ها ترکیب مى یابد. بنا به اعتقاد ما، تناسخ ملکوتى امرى صحیح بوده؛ ولى تناسخ ملکى باطل است. براى بطلان تناسخ ملکى، دلایل متعددى ارائه شده که ما تنها به یکى و در واقع مهمترین آنها اشاره مى کنیم. این دلیل تکیه بر چند اصل دارد: یکم: تعلق نفس به بدن، یک تعلق ذاتى است؛ چرا که روح حقیقتى است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدن نباشد. به همین جهت ما معتقدیم که روح در هر عالمى متناسب با همان عالم و احکام و قوانینش، بدون بدن نخواهد بود و روح انسان در هر نشأه و هر عالم، بدنى مناسب با آن عالم خواهد داشت. دوم: ترکیب روح و بدن یک ترکیب اتحادى است نه انضمامى؛ یعنى، روح و بدن به یک وجود موجود هستند و بر اثر این ترکیب است که حقیقتى به نام انسان شکل مى گیرد. روح بى بدن نمى تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى روح نمى تواند موجودیت خود را حفظ کند. از این رو مى گوییم ترکیب روح و بدن ترکیبى است که بدون آن نمى توانند موجود باشند؛ و براساس این ترکیب است که این دو موجود مى شوند و وجودى یگانه مى یابند. در ترکیب انضمامى، دو چیزى که موجود هستند و هستى آنها مستقل از یکدیگر است، به هم متصل شده، با هم ترکیب مى شوند. یعنى این طور نیست که آن دو موجود بر اثر این ترکیب به عالم هستى باریابند؛ بلکه آن دو، هستى مستقل از یکدیگر دارند و ما فقط با یک ترکیب میان آن دو، پیوند حاصل کرده ایم. اما در ترکیب اتحادى، مانند روح و بدن، آن دو به حدى با هم یگانه گشته اند که به یک وجود موجودند واین طور نیست که نخست بدنى موجود شود و آن گاه روحى جدا از آن؛ و سپس ما این دو را به هم پیوند بزنیم و ترکیب کنیم؛ بلکه با وجود انسان، روح و بدن موجود مى شوند و اصلاً در پرتو این ترکیب است که آن دو به عالم هستى قدم مى گذارند. سوم: در ترکیب اتحادى، باید دو موجودى که به یک وجود موجود مى شوند، داراى مرتبه یکسانى باشند؛ یعنى، اگر یکى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و یکى در مرتبه فعلیت، نمى توان این دو را با یکدیگر متحد ساخت؛ چرا که این دو بر اثر ترکیب یکى مى شوند و این یگانگى در حدى است که به یک وجود موجودند و نمى توان موجودى را که در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعیف تر از فعلیت و پایین تر از آن است با مرتبه فعلیت که وجودش قوى و بالاتر است، ترکیب اتحادى نمود. مرتبه پایین در عین پایین بودن نمى تواند بر اثر ترکیب به مرتبه بالا ارتقا یابد؛ چنان که مرتبه بالا نیز – در عین بالا بودن – نمى تواند بر اثر ترکیب به مرتبه پایین تنزل کند. از این رو، ترکیب اتحادى یک موجود بالقوه با یک موجود بالفعل محال است. چهارم: همه عالم هستى در حرکت مى باشد؛ یعنى، هر موجودى در مسیر خاص خود و براساس قوانین حساب شده پیوسته در حرکت است و در این حرکت رو به کمال متناسب با خود دارد؛ مثلاً دانه گندمى که روى زمین قرار گرفته و با شرایط مساعدى شکافته شده و به تدریج مى روید، بى شک متوجه آخرین مرحله بوته گندمى است که رشد خود را تکمیل کرده، سنبل داده، دانه هاى زیادى به بار مى آورد. هسته میوه اى که در درون خاک پنهان شده و سپس پوست خود را شکافته و نوک سبزى بیرون مى دهد، از همان مراحل آغازین آهنگ رسیدن به درجه کمال و برومندى دارد که درختى پر از میوه خواهد شد. به هر حال، دستگاه آفرینش، هرگز از پیشه خود (حرکت رو به کمال مقصود) دست نمى کشد و به کار خود ادامه مى دهد؛ و کاروان هستى ها را پیوسته به سوى مقاصد ویژه خودشان هدایت مى کند. روح و بدن نیز از این حقیقت و قانون هستى مستثنا نمى باشند. این دو نیز، مانند سایر موجودات دیگر، پیوسته در حال حرکت اند و در این حرکت خود نیز رو به کمال متناسب با خود دارند. پنجم: حرکت، خروج حرکت کننده از قوه به فعلیت، از نقص به کمال و از فقدان به سمت وجدان است؛ یعنى، متحرک در طى حرکت در مسیر خود، از قوه به فعلیت و از ندارى به دارایى مى رسد. بر این اساس، روح و بدن در حرکت خود، یک سلسله نقصان ها، ندارى ها و قوه ها را پشت سر گذاشته، واجد کمالات، دارایى ها و فعلیت ها مى شوند. ششم: در هر حرکتى، اگر موجودى از قوه به فعلیت برسد، محال است که موجود به فعلیت رسیده، دوباره به قوه برگردد؛ زیرا حرکت همیشه از نقص به کمال، از فقدان به سمت وجدان و از ندارى به سوى دارایى است. از این رو، امکان ندارد موجودى که به فعلیت رسیده، دوباره به سمت قوه برگردد. مثلاً بدن یک حیوان پس از کامل شدنش، دیگر به حالت نطفه بودن باز نمى گردد؛ چرا که این خلاف قانون حرکت است. با توجه به اصول شش گانه یاد شده، مى گوییم: اگر روح پس از مفارقت از بدن مادى، به بدن مادى دیگر تعلّق بگیرد، محال پیش مى آید؛ چرا که اگر نفس و روح پس از مفارقت از بدن، بخواهد به بدن دیگرى در مرتبه جنینى و مثل آن تعلق بگیرد، از آن جا که روح در بدن مادى اول مسیر تکاملى خود را در حد عالم مادى طى نموده و برخى از مراتب نقصان و فقدان را پشت سر گذاشته و به فعلیت هایى رسیده است؛ باید با بدن مادیى متحد گردد که هنوز در مراحل اولیه حرکت است و نسبت به روح تکامل یافته، در حد قوه و نقصان اولیه خود مى باشد؛ و این محال است؛ زیرا از آن جا که روح و بدن، ترکیبى اتحادى دارند و به یک وجود موجودند؛ نمى توان میان دو موجودى که یکى بالقوه و دیگرى بالفعل، یکى ناقص و دیگرى کامل است، ترکیب اتحادى ایجاد کرد.از این رو، روح تکامل یافته، نمى تواند با بدن غیرکامل متحد گردد. اگر بگویید روح پس از مفارقت از بدن اول، تنزل کرده تا بتواند با بدن دیگرى اتحاد یابد، مى گوییم: بر طبق اصل ششم، محال است که موجود به فعلیت رسیده، دوباره به قوه برگردد و این خلاف حقیقت حرکت است. روح پس از مفارقت از بدن مادى (مرگ) با بدن مثالى متحد گشته، در عالم برزخ نیز به حرکت خود ادامه مى دهد. بدن مادى نیز در این دنیا پس از مرگ، در مسیر خاصى مى افتد و به حرکت خود ادامه مى دهد تا بر اثر تغییر و تحولات لازم، قابلیت اتحاد دوباره با روح را در عالم آخرت و قیامت پیدا نماید. محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازى، الاسفار الاربعه، ج 9، ص 1 – 4. آیات و روایات نیز تسلسل روح یا تناسخ ملکى را امرى باطل مى دانند. مضمون آیات و روایات حکایتگر تداوم حرکت روح در عوالم پس از مرگ است؛ نه عود و برگشت آن به عالم مادى. اما تعلق روح به بدن آخرتى یا ظهور روح در عوالم دیگر، در حالت هاى مختلف نیز مورد تأیید آیات و روایات مى باشد که باید در مبحث معاد به بررسى آن پرداخت. به هر حال، امیدواریم که با توجه و دقت در مطالب یاد شده، شعاع کوتاهى از این موضوع را باز و افق هاى تاریک آن را روشن کرده باشیم.

رجعت از مسلمات مذهب شیعه مى باشد به این معنا که بعضى از انسان هایى که قبل از ظهور امام علیه السلام از دنیا رفته اند به زندگى دنیوى باز مى گردند، یکى از گروه هایى که رجعت مى کنند، ائمه مى باشند.
«رجعت» به معنای خاص آن جزء عقاید شیعه است واعتقاد به آن ضروری است وانکار آن , بر اساس بعضی از روایات انسان را از دایره تشیع خارج می سازد .
پیرامون رجعت دلایل متعددى از ایات و روایات هم بر وقوع ان در بین امتهای پیشین هم بر اشاره به ان در اخر الزمان وجود دارد.امام صادق علیه السلام مى فرماید: ان الرجعة لیست بعامة و هى خاصة لایرجع الا من محض الایمان محضاً او محض الشرک محضاً ، رجعت همگانى نیست؛ بلکه خاص است و فقط کسانى به دنیا باز مى گردند که مؤمن خالص یا مشرک محض باشند، (میزان الحکمه، ج 4، ص 1984، ح 6941) .رجعت خاص که در دوران ظهور اتفاق می افتد، دو مرحله زمانی دارد مرحله اول مقارن با ظهور و قیام امام زمان عجل الله فرجه اتفاق می افتد و افرادی که در گذشته زندگی می کرده اند مانند برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وائمه علیهم السلام به دنیا باز می گردند واز اصحاب امام زمان عجل الله فرجه می شوند و حضرت را در قیامش یاری می کنند.مرحله دوم رجعت که زمان بازگشتن ائمه علیهم السلام به دنیاست، هنگام رحلت امام زمان عجل الله فرجه اتفاق می افتد. اولین امامی که با رجعت ایشان رجعت ائمه علیهم السلام آغاز می شود، امام حسین علیه السلام است. بنابر روایات، هنگام رحلت امام زمان عجل الله فرجه امام حسین علیه السلام زنده می شود و مراسم به خاک سپاری امام زمان عجل الله فرجه را عهده دار می شود و سپس حکومت را رهبری می نماید و مدت طولانی نیز حکومت می فرماید.(مختصر بصائر الدرجات، ص48) ائمه علیهم السلام حکومت جهانی را که امام مهدی عجل الله فرجه ایجاد می کند، به مدت طولانی اداره و ادامه فرمایند.اما پیش از آن حکومت فقط در دست امام زمان خواهد بود .در زیارت «آل یاسین» که ویژه امام عصر عجل الله فرجه الشریف است، بعد از نام بردن اسامی ائمه علیهم السلام شهادت می دهیم: « ان رجعتکم حق لاشک فیها؛ رجعت شما بدون شک واقع خواهد شد.»(شیخ صدوق، الفقیه، ج3، ص458)و ما نیز آرزو می کنیم که در آن زمان باشیم، چنان که در زیارت جامعه می خوانیم: « و یکر فی رجعتکم؛ خدا یا ما را از کسانی قرار ده که در رجعت ائمه علیهم السلام باز می گردند» و در وداع زیارت جامعه آمده « و أحیانی فی رجعتکم؛ و خدا مرا در رجعت شما ائمه زنده گرداند.» خلاصه آنکه از نظر علما و دانشمندان شیعه چنین پیش از قیام قیامت در ادامه حکومت حضرت مهدى عجل الله فرجه به ترتیب، دوران رجعت هر یک از ائمه هدا علیهم السلام فرا رسد و جمعى از نیکان بسیار نیک از هر دوران و هم چنین بدکاران بسیار بد از هر زمان به دنیا بازگردند. نیکان براى دیدن دولت کریمه اهل بیت و رسیدن به آرزوى حکومت عدل و داد و بدکاران از براى عقوبت و عذاب دنیا که سزاى اعمال خود را در این دنیاندیده اند. درمورد مدت حکومت حضرت مهدی دیدگاههای مختلفی وجود دارد اما ازمجموع نظرات به دست می آید که ایشان بین هفتاد تا سیصد سال حکومت خواهد کرد.. بعد از امام زمان عجل الله فرجه مرحوم شیخ مفید می فرماید: بعد از دولت قائم آل محمد دولتی نخواهد بود، مگر آن چه که در روایتی رسیده که اگر خدا بخواهد، اولاد قائم به جای وی می نشیند. این حدیث هم قاطع و اطمینان بخش نیست. غالب روایات می گوید: مهدی موعود چهل روز پیش از قیامت می میرد و در آن چهل روز هرج و مرج خواهد شد و علامت بیرون آمدن مردگان و رستاخیز برای حساب و پاداش اعمال آشکار خواهد شد.طبق برخی از اخبار امیرمؤمنان علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام پس از قائم عجل الله فرجه حکومت خواهند کرد. حضرت باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم! بعد از مرگ قائم عجل الله فرجه مردی از ما اهل بیت سیصد و نه سال سلطنت می کند. بعد از مرگ قائم پنجاه سال هرج و مرج می شود. آن گاه امام منتصر برای خون خواهی خود و یارانش به دنیا باز می گردد. بعد از امام منتصر، امام سفاح به دنیا بر می گردد و سیصد و نه سال سلطلنت می کند. منتصر حسین علیه السلام و سفاح امیرمؤمنان صلوات الله علیه است.در بعضی روایات است که امام حسین علیه السلام به دنیا برمی گردد و رجعت امامان علیهم السلام انجام می شود. امام زمان عجل الله فرجه که از دنیا برود، امام حسین علیه السلام او را غسل می دهد و کفن می کند و نماز می گذارد و در لحد می نهد، زیرا امام را جز امام دیگر غسل نمی دهد و بر او نماز می خواند.(4) در روایت دیگر است که امام حسین علیه السلام سیصد و نه سال پادشاهی بر تمام زمین خواهد کرد، پس از آن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ظاهر می شود و نوبت پادشاهی آن حضرت می باشد.(5) این مطلب اجماعی است از شیعیان که پیش از قیامت در زمان حضرت قائم عجل الله فرجه جمعی از نیکان بسیار نیک و بدان بسیار بد، به دنیا برمی گردند، تا شاهد ظهور عدالت در دنیا باشند و موجب سروری نیکان و کیفر و عذاب بدان دنیا شود. اما سایر مردم در قبرها می مانند تا روز قیامت که محشور شوند. از امام صادق علیه السلام نقل شده: از ما نیست کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد.(6)( پی نوشت ها: 1 – انبیا(21) آیه 105.2 – میزان الحکمه، ج 1، ص 286. – بحارالانوار، ج 52، ص 280. 4 – همان، ج 53، ص 103.5 – همان، ص 100.6 – همان، ص 92.)نتیجه: روایاتی که مربوط به عصر بعد از ظهور مهدی عجل الله فرجه است، متضاد می باشند و نمی توان جملگی آن ها را پذیرفت. بنابراین به طور یقین معلوم نیست که پس از امام زمان عجل الله فرجه امامان دیگر حکومت خواهند کرد یا نه.رجعت‌ و زنده‌ شدن‌ دوبارة‌ بعضی‌ امامان‌ گرچه‌ در کتاب‌های‌ روایی‌ آمده‌ است‌، اما خالی‌ از ابهامات‌ نیست‌. مرحوم‌ علامة‌ طباطبایی‌ فرمود: رجعت‌ یکی‌ از مراتب‌ قیامت‌ است‌، گرچه‌ از لحاظ‌ ظهور حقایق‌ به‌ پایة‌ قیامت‌ نمی‌رسد زیرا در رجعت‌ که‌ مرحله‌ای‌ از دنیای‌ مادی‌ است‌، امکان‌ فساد هست‌، ولی‌ در قیامت‌ ابداً فسادی‌ نیست‌. روز ظهور مهدی‌ عجل الله فرجه در این‌ خاصیت‌ با روز رجعت‌ شریک‌ است‌ زیرا در آن‌ روز هم‌ حق‌ به‌ طور کامل‌ جلوه‌ می‌کند ولی‌ ظهورش‌ از ظهور رجععت‌ ضعیف‌تر است‌. از امامان‌ اهل‌ بیت‌ علیهم السلام روایت‌ شده‌ که‌ ایام‌ الله‌ سه‌ روز است‌: روز ظهور، روز رجعت‌ و روز قیامت‌. از این‌ جا معلوم‌ می‌شود که‌ چرا برخی‌ آیات‌ هم‌ به‌ قیامت‌ و هم‌ به‌ روز رجعت‌ و ظهور حضرت‌ مهدی‌ عجل الله فرجه تفسیر شده‌ است‌. در هر صورت‌ رجعت‌ برخی‌ از صالحان‌ در زمان‌ حضور حضرت‌ مهدی‌ و بعد از ایشان‌ امکان‌ عقلی‌ دارد و دلیل‌ متقنی‌ بر انکار آن‌ نیست‌، گرچه‌ برای‌ فهم‌ آن‌ ابهاماتی‌ وجود دارد.در مورد بعد از شهادت امام زمان روایات مختلف است. آیا قیامت واقع می شود یا این که پس از او برخی از ائمه مانند امام حسین و حضرت علی علیه السلام به حکومت می‌رسند یا حکومت و ولایت این امامان به همراه حکومت امام زمان عجل الله فرجه خواهد بود؟ از روایات حکم قطعی در مورد هیچ کدام از این موارد به دست نمی‌آید.رجعت و قیامت .در مورد بعد از ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه ؛ یعنی مدتی که حضرت مهدی عجل الله فرجه حکومت می کند، نیز بعد از آن دوره تا برپایی قیامت، نمی توان پاسخ قاطع و روشنی از روایات به دست آورد، چرا که در لابلای روایات مدت حکومت حضرت مهدی(عج) نوزده سال و چند ماه،(1) هفتاد سال،(2) سیصد و نه سال،(3) آمده است.در روایتی ذکر شده که بعد از حضرت مهدی عجل الله فرجه فردی از اهل بیت سیصد و نه سال حکومت خواهد کرد.(4) و بعد قیامت برپا خواهد شد، یا یکایک امامان علیهم السلام رجعت و حکومت می کنند و سپس قیامت بر پا خواهد شد(5) و…برخی از پژوهشگران اسلامی بیان داشته اند: در مورد مدت حکومت حضرت مهدی عجل الله فرجه اگر چه برخی روایات حد معیّنی را بیان کرده اند و دوران حکومت حضرت را به هفت یا نه سال محدود نموده اند، لیکن این گونه روایات در منابع اهل سنّت ذکر شده، امّا عده ای بدون تحقیق این گونه روایات را در کتاب های شیعی وارد نموده اند. هیچ روایت صحیح السندی از امامان علیهم السلام نرسیده است که دوران حکومت حضرت مهدی(عج) را محدود کرده باشد. این گونه روایات علاوه بر ضعف سند، با روح آیات و محتوای روایات متواتری (که وعده داده اند با ظهور و قیامت حضرت، زحمات انبیا به ثمر می رسد: و جهان پر از عدل می گردد) منافات دارد.(6)روایات تعیین کننده دوران حکومت امام زمان عجل الله فرجه با دسته ای دیگر از روایات که با روح تعالیم قرآنی بیشتر توافق دارد، در تزاحم و تعارض است. مفضل بن عمر می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مدت خلافت حضرت قائم عجل الله فرجه چه مقدار است. حضرت در جوابم آیات 105 تا 108 سوره هود را تا عطاء غیر مجذوذ تلاوت فرمود، سپس در توضیح آیه فرمود: منظور از عطاء غیر مجذوذ این است که آن نعمت و عطا از ایشان بریده نمی شود بلکه نعمتی است دایمی و مُلْکی است که نهایت ندارد و حکمی است که منقطع نمی گردد و امری است که باطل نمی شود، مگر به اراده و مشیّت حق تعالی و از آن اراده و مشیّت کسی جز ذات او، آگاه نیست.(8) آیات مذکور بیانگر طولانی بودن نعمت های الهی برای اهل بهشت است. امام صادق علیه السلام با تلاوت آن و سپس تفسیر و تأویلش فرمود: همان گونه که نعمت های الهی از اهل بهشت منقطع نمی گردد مگر به اراده خداوند، مدت خلافت حضرت قائم نیز بسیار طولانی است و از پایان آن کسی جز خداوند آگاهی ندارد.(پی نوشت ها: 1. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص 331.2. مهدی موعود، ص 767.3. همان، ص 767.4. نعمانی، همان، ص 332.5. مهدی موعود، ص 851 به بعد.6. گفتمان مهدویّت، ص 1268. حسن بن محمد ولی ارومیه ای، مهدی موعود، ج 2، ص 355 و 412.برای مطالعه در این زمینه ر.ک:آینده جهان(دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، رحیم کارگر .

تناسخ ؛ رجعت امامان

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا