عتق به سرایت
سلام و روز بخیراگر ممکن است در مبحث برده و بردهداری در مورد (عتق بسرایت) با ذکر مثال توضیح بدهید. من جستجوی زیادی در این مورد کردم. ولی عموم سایتهای فارسی زبان به یک دو جمله در تعریف عتق بسرایت کفایت میکنند. در واقع میخواهم بدانم اینکه اگر ارباب جزیی از برده را ازاد بکند، ازادی به کلش سرایت میکند و بنا بر شرایطی برده ازاد میشود، مثالش چیست؟ مثال اینکه ارباب سر برده را ازاد بکند یا دستش را چگونه است؟ در چه مواقعی چنین حالتهایی پیش میامده است؟ من به کتاب جواهر الکلام و شرح الکبیر ابن قدامه و برخی کتب دیگر هم رجوع کردم ولی چون به زبان عربی خیلی مسلط نیستم باز بطور کامل این مساله برایم روشن نشده است. سپاسگزارم و منتظرپاسخ شما هستم.
بردهداری از احکام اسلام نبوده و نیست. و دین اسلام از سویی، بخاطر ظلم ها و ستم های فراوانی که در حق برده ها و کنیزان می شد اسلام دستورات مهمی برای احقاق حقوق آنان وضع کرد و از سوی دیگر، با توجه به عمق نفوذ فرهنگ بردهداری در میان اقوام و ملت های صدر اسلام، مقابله با آن بسیار دشوار و سخت بود. در حقیقت بر اثر مجاهدت ها و برنامه های دقیق و راهبردی دین مقدس اسلام که برای از بین بردن بردهداری به کار گرفته شد، در نهایت، منجر به آزادی بسیاری از بردگان و کم رنگ شدن بردهداری در جهان و در طول تاریخ شد. علاوه بر سیره دائمی اهل بیت (علیهم السلام) به خرید و آزادسازی بردگان، اسلام تنها یک راه برای برده داری را باقی گذاشت آن هم کسانی بودند که از طریق جنگ اسیر می شدند. و به دستور پیامبر هر کس مسلمان می شد آزاد می گشت و بقیه را نیز به صورت تدریجی با تعالیم اسلام آشنا می کردند. یکی از برنامه های اسلام برای آزادسازی بردگان جرایم عبادی مانند کفّاره ترک یا انجام ناقص برخی عبادات و گناهان و رفتارهای نادرست بود. مانند کفاره روزه و … .با توجه به این که امروزه تقریبا از بردهداری اثر چندانی در کشورهای اسلامی نیست احکام برده داری نیز کم رنگ شده است ولی درباره مفهوم «عتق به سرایت» باید گفت که:چهار عامل اصلی برای آزادی برده و کنیز وجود دارد:1.عتق به مباشرت: یعنی اینکه مالک مستقیماً بخاطر اینکه کفاره ای برگردن اوست یا برای رضای خدا، اقدام به آزادسازی برده یا کنیز بکند.2.عتق به سرایت: در گذشته و در زمانی که برده داری فرهنگ حاکم شده بود قانونی وجود داشت که برده ها یا کنیزان می توانند عضوی از اعضای بدن خود را بخرند و آزاد کنند. مثلا دست، پا، سر و … از اعضای بدن خود را در ازاء مبلغی مشخص به مالک خود، آزاد می نمودند.
در دین مقدس اسلام طبق روایات معصومین (علیهم السلام) این قانون را به تمام بدن برده یا کنیز سرایت داده شد. یعنی اگر برده ای یا کنیز به هر صورتی می توانست عضوی یا جزیی از بدنش را از مالک خود خریداری کند این آزادی یک عضو (جزء) به آزادی کامل او سرایت داده می شد و می توانست بقیه هزینه آزادسازی خود را به مالک بپردازد و آزاد شود. یعنی مانند انسان های آزاد و حُرّ زندگی کند.
3. عتق به ملک: اگر برده ای متعلق به کسی است و برده پس از او در ملک فرزندان یا نوادگان او در آید یا در ملک پدر یا مادر یا جد و جده او بوده و اینک به او رسیده است این برده به خودی خود آزاد شده و آزاد محسوب می شود.
4. عتق به عوارض: اگر برده ای به برخی از عوارض و بیماری های لاعلاج مانند کوری، جذام و … مبتلا می شود خود به خود آزاد محسوب می شود. یعنی دیگر نیازی نبود برای آزادسازی او هزینه ای پرداخت کند. بلکه همین بیماری ها عامل و سبب آزادی او محسوب می شد.
بنابراین «عتق به سرایت» نوعی آزادسازی بردگان محسوب می شد که اگر برده ای خودش یا با کمک دیگران و یا حتی مالک او، عضوی از بدن او آزاد می شد این آزادی جزیی به آزادی کامل او منجر می شد ولی باید هزینه مابقی اعضا و آزادی خودش را پرداخت می کرد.
در این زمینه می توانید به کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری، کتاب بردگی از دیدگاه اسلام اثر مصطفی حسینی طباطبایی، کتاب تاریخ بردگی اثر یدالله نیازمند و مقالات متعددی در مجله معارف اسلامی فروردین، اردیبهشت و خرداد 1385، شماره 63 با عنوان آزادی و بردگی در اسلام مراجعه فرمایید.
عتق به سرایت